در خاطرات شخصیتهای
سیاسی
گاه نکاتی به چشم میخورد، که گوشههایی از زندگی خصوصی آنان را به تصویر میکشد.
کد خبر: ۶۵۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۷
خلبان با عصبانیت گفت: «آقا ما را مسخره کردید؟ من برادر قمی را میخواهم و با او کار دارم. یکی از نیروها رفت و قمی را صدا کرد. خلبان با چشمانی سراسر حیرت و تعجب قمی را برانداز میکرد و با قمی راهی پیرانشهر شدند.
کد خبر: ۶۵۲۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۴
فقط 14 سال داشت میدید روزهایی را که روی نیمکت کلاسشان به جای اینکه همکلاسیهایش بنشینند، گلهای لاله نشسته بودند. چند روز قبل از جانبازیاش با دیدن فضای شهر، وصیتنامه نوشت. او حتی جرأت فکر کردن به مجروحیت از دوچشم را هم نداشت اما امروز صبوریاش در تحمل رنجها از او اسطوره ساخته است.
کد خبر: ۶۳۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۵
در حادثه ترور از پنج گلوله كه بهسوي شاه شليك شده بود سه گلوله به كلاه او اصابت كرده بود، يك گلوله به صورت مماس بر بدن از پشت او گذشته و خراش مختصري وارد ساخته و يك گلوله هم با عبور از كنار صورت او در ناحيه پشت لب، اندك جراحتي به وجود آورده بود.
کد خبر: ۵۹۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۹
زندگینامه آیت الله حق شناس به قلم حجت الاسلام جاودان/
«در اوايل دوران درس وتحصيل، به ناراحتي سينه دچار شده بودم، حتي گاه از سينهام خون مي آمد. سل، مرض خطرناك آن دوران بود، و بيماري من احتمال سل داشت، و دكتر و دارو تأثير نميكرد. يك روز تمام ذخيره هاي خود را كه از كار برايم باقي مانده بود، (حقوق، روزي يك ريال مي شد؛ نيمي از آن را خرج و نيم ديگر را ذخيره مي كردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رؤيا حضرت ولي عصر عجلا... تعالي فرجه را زيارت كردم، و به ايشان التجا بردم. دست مبارك را بر سينهام كشيد، و فرمود: اين مريضي چيزي نيست ، مهم مرضهاي اخلاقي آدم است، و اشاره به قلب مي فرمود. بيماري سينه بهبود يافت.
کد خبر: ۵۷۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹
در ساعت 20:40 در بیمارستان 15 خرداد
ساعت 20:40 دقیقه امشب در بیمارستان 15 خرداد دست پدری 43 ساله به دلیل بازی با ترقه دچار آسیب جدی شد.
کد خبر: ۴۵۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۳
محسن دنیوی
کد خبر: ۴۳۳۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
وقتی شنیدیم که رویا حتی دفترچه بیمه هم نداشته است و به محض شروع مراحل درمانش بوده که با همکاری مسئولین بیمارستان صاحب دفترچه بیمه شده است، از رویا دلیل این امر را پرسیدیم و گفت: «دفترچه نداشتم و کسی نبود که برایم بگیرد؛ دیگر مهم نیست.» پاسخش آب سردی بود بر آتشمان تا دیگر از نهادی که سرپرستی این خانواده را بر عهده داشت، سوالی نپرسیم که چرا؟!
کد خبر: ۴۲۸۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۵
سیمینوف را برداشتم و از سنگر دژبان بیرون زدم . یکی، دو متر مانده به سنگر، خمپاره افتاد روی دژبانی. قبل از فرود خمپاره به خود گفتم نکند خمپاره به سرم بخورد.
کد خبر: ۴۲۲۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
عضو کمیسیون بهداشت مجلس:
نماینده نائین در مجلس گفت که فشار خون مرادی بالای ۱۸ بود و وی در معرض خطر قلبی قرار گرفت.
کد خبر: ۳۲۴۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۶
کد خبر: ۲۳۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۷/۲۶
عملیات فتح المبین بود و آتش سنگین دشمن منطقه را به جهنمی تبدیل کرده بود، کنار گونیهای سنگر بودم که گلوله توپ دشمن در کنارم به زمین خورد، یک لحظه به زمین پرتاپ شده و... کمی که به خودم آمدم، تصمیم گرفتم بلند شوم که افتادم روی زانویم، درد تمام بدنم را گرفته بود، با عجله ماسهها را کنار زدم و دیدم بخار گرمی همراه با خون از پایم بیرون میزند
کد خبر: ۲۳۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۷/۲۲
کد خبر: ۲۱۲۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
نوشتاری از جمشید خدادادی:
کد خبر: ۲۰۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۶/۲۴
خلبان عراقي گفت: ما در عراق با شبيه سازي پالايشگاه اصفهان، بيش از سي بار ماموريت حمله به پالايشگاه فرضي را با موفقيت انجام داده بوديم. آن قدر اين كار را انجام داده بوديم كه من با چشم بسته هم ميتوانستم پالايشگاه را پيدا و آن را بمباران كنم، ولي نميدانم چه شد كه هدف قرار گرفتيم.
کد خبر: ۱۴۳۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۳/۲۸
حجت الاسلام علی محمدی؛
کد خبر: ۹۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۱/۲۳
پایین شلوارش را زدم بالا و دیدم چه خونی دارد می آید از پایش اما عین خیالش نیست. واقعا درد نداشت. داشت می خندید و همه اش می گفت: چقدر زیبا بود ماه...
کد خبر: ۵۹۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۷/۲۸