کد خبر: ۹۱۹۴
زمان انتشار: ۱۱:۳۸     ۲۳ بهمن ۱۳۸۹
حجت الاسلام علی محمدی؛
 
«نعمت فتنه»،«تحول در علوم انسانی» و «ترس از تکرار تجربه­ای تلخ!»
 
چندی است که «لزوم توجه به علوم انسانی» و «بازخوانی متناسب این علوم با آرمان­های انقلاب اسلامی» دوباره بر سر زبان­ها افتاده و تظافر زمان بر اهل ایمان، دگر بار، عهد فراموش شده­ای را متذکر گردیده و کوره تب­دار ابتلائات الهی و سنت تمحیص و غربال او، توجهات مجاهدین آخرالزمان را بیش از پیش، جلبِ بار سنگین سی­ساله­ی «ضرورت اسلامی سازی علوم انسانی» گردانیده است.

والبته در این میان نباید به هیچ وجه، نقش کاتالیزور وار حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و لغزش و ریزش بسیاری از نخبگان را، در آن کشاکشِ «فتنه» به فراموشی سپرد؛ «لغزش و ریزشی» بسیار دردناک و پندآموزبرای جامعه­ای که داعیه دار «تمدنی اسلامی» گردیده و «عَلَم دعوت به عصرِ حضورِ ولّی الله الاعظم ـ عجّل الله فی فرجه ـ» را به دوش می­کشد.

و شاید ضرورت داشت تا «تازیانه­ی فتنه­ای این­چنین سهمگین بر گُرده جامعه شیعی» بنشیند تا باز ندای «حجت خدا» به گوش شیعه آشنا بیاید و چرتِ غفلتاو پاره شود و هشدارهای مکرّر زعیم خود را جدّی بگیرد تا دیگر، شایسته­ی این­گونه عتاب­ها نباشد.

«با اين همه تأكيدي كه بر علوم انساني شده، تقريباً علوم انساني هم به همان شكلِ علوم پايه اداره مي‌‏شود و باز همچنان همان اشكال به قوّت خودش باقي است. ما آغوش‏مان را باز كرده‏ايم و حرف‏هايي كه الان در زمينه‏هاي جامعه‏شناسي، روان‏شناسي، تاريخ و حتّي فلسفه و ادبيات مطرح است، از خارج براي ما ديكته مي‌‏شود! »[1]

و به لطف خدا، فتنه با تمام ناملائماتش، این نعمت را در پی آورد که «ظرفیت فهم اجتماعی شیعه در درک نگرانی­های رهبر خود» ارتقاء یابد و «واقعی بودن هشدارهای حضرت آقا» بر همگان ملموس­تر شود:

«طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بين اين مجموعه‌ی عظيم دانشجوئي كشور كه حدود سه ميليون و نيم مثلاً دانشجوي دولتي و آزاد و پيام نور و بقيه‌ی دانشگاه‌‌هاي كشور داريم، حدود دو ميليون اين‌ها دانشجويان علوم انساني‌‌اند! اين به يك صورت، انسان را نگران مي‌كند. ما در زمينه‌ی علوم انساني، كار بومي، تحقيقات اسلامي چقدر داريم؟ كتاب آماده در زمينه‌‌هاي علوم انساني مگر چقدر داريم؟ استاد مبرزي كه معتقد به جهان‌‌بيني اسلامي باشد و بخواهد جامعه‌‌شناسي يا روان‌شناسي يا مديريت يا غيره درس بدهد، مگر چقدر داريم، كه اين همه دانشجو براي اين رشته‌‌ها مي‌گيريم؟ اين نگران كننده است.»[2]

و اگر نبود کشاکش فتنه 88 و چند پاره شدن ملت و اردوکشی­های خیابانی و لغزش  و ریزش نخبگان و زنده شدن دوباره طمع دشمنان انقلاب و در یک کلام، «نهیب بیدارگر الهی»، «عمق استراتژیک» سالها موضع­گیری و هشدار رهبری در خصوص «غیر اسلامی بودن مبانی علوم انسانی غربی» آشکار نمی­گشت و به خطر «مادی بودن مبانی علوم انسانی مدرن» و «مسمومیت ذاتی این علوم»، ـ کما فی السابق ـ وقعی گذاشته نمی­شد و گفتارهایی این­چنین از مقام معظم رهبری به سرنوشت اسلاف خود گرفتار می­آمدند و در ذاکره ملت ایران، و در لا به لای هزاران هزار خاطره­ی گَرد گرفته­ی دیگر بایگانی می­شدند:

«من درباره‌ی علوم انساني گلايه‌اي از مجموعه‌هاي دانشگاهي كردم -‌بارها، اين اواخر هم همين جور‌- ما علوم انساني‌مان بر مبادي و مباني متعارض با مباني قرآني و اسلامي بنا شده است. علوم انساني غرب مبتني بر جهان‌بيني ديگري است؛ مبتني بر فهم ديگري از عالم آفرينش است و غالباً مبتني بر نگاه مادي است. خوب، اين نگاه، نگاه غلطي است؛ اين مبنا، مبناي غلطي است.»[3]

«اینكه بنده درباره‌ى علوم انسانى در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهاى ذاتاً مسموم هشدار دادم ـ هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان ـ به خاطر همین است. این علوم انسانى‌اى كه امروز رائج است، محتواهایى دارد كه ماهیتاً معارض و مخالف با حركت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متكى بر جهان‌بینى دیگرى است؛ حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد. وقتى اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران مى‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد كشور، در رأس مسائل سیاسى داخلى، خارجى، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند.[4]

­و اگر نبود فتنه، بی­شک هم­چون گذشته، استنصار و فراخوان رهبری از نخبگان، برای ساخت «علوم انسانیِ منبعث از مبانی قرآنی» در هیاهوی بوق­ها و تریبون­ها محو می­شد و جامعه چند صد صدایی! اثری از این سخن حق به جای نمی­گذاشت:

« اين علوم انساني را ما به صورت ترجمه‌اي، بدون اينكه هيچ گونه فكر تحقيقي اسلامي را اجازه بدهيم در آن راه پيدا كند، مي‌آوريم تو دانشگاه‌هاي خودمان و در بخش‌هاي مختلف اين‌ها را تعليم مي‌دهيم؛ در حالي كه ريشه و پايه و اساس علوم انساني را در قرآن بايد پيدا كرد. يكي از بخش‌هاي مهم پژوهش قرآني اين است. بايد در زمينه‌هاي گوناگون به نكات و دقائق قرآن توجه كرد و مباني علوم انساني را در قرآن كريم جستجو كرد و پيدا كرد. اين يك كار بسيار اساسي و مهمي است. اگر اين شد، آن وقت متفكرين و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انساني مي‌توانند بر اين پايه و اساس، بناهاي رفيعي را بنا كنند؛ البته آن وقت مي‌توانند از پيشرفت‌هاي ديگران، غربي‌ها و كساني كه در علوم انساني پيشرفت داشتند، استفاده هم بكنند، لكن مبنا بايد مبناي قرآني باشد.»[5]

 و اما از طرفی دیگر «اسلامی سازی علوم انسانی» یکی از دغدغه های دیرینه انقلاب اسلامی به حساب می­آید و تاریخچه پر فراز و نشیب «انقلاب فرهنگی» در فروردین 59، تا شکل گیری «ستاد انقلاب فرهنگی» و در نهایت، تولد «شورای عالی انقلاب فرهنگی» را می­توان گواه کوچک آن دانست؛ انقلاب فرهنگی­ای که با این فراز از پیام نوروزی حضرت امام (ره) در اول فروردین ماه سال 59 استارت خورد و در عرض چند ماه تمامی دانشگاه­های سراسر کشور را در بر گرفت:

«بايد انقلابى اساسى در تمام دانشگاه­هاى سراسر ايران بوجود آيد تا اساتيدى كه در ارتباط با شرق و يا غربند تصفيه گردند و دانشگاه محيط سالمى شود براى تدريس علوم عالى اسلامى. بايد از بدآموزيهاى رژيم سابق در دانشگاههاى سراسر ايران شديداً جلوگيرى كرد، زيرا تمام بدبختى جامعه ايران در طول سلطنت اين پدر و پسر از اين بدآموزيها به وجود آمده است. اگر ما ترتيبى اصولى در دانشگاهها داشتيم، هرگز طبقه روشنفكر دانشگاهى‏اى نداشتيم كه در بحرانى ترين اوضاع ايران در نزاع و چند دستگى با خودشان باشند و از مردم بريده باشند و از آنچه كه بر مردم مى‏گذرد چنان آسان گذرند كه گويى در ايران نيستند. تمام عقب‏ماندگيهاى ما به خاطر عدم شناخت صحيح اكثر روشنفكران دانشگاهى از جامعه اسلامى ايران بود، و متأسفانه هم اكنون هم هست. اكثر ضربات مهلكى كه به اين اجتماع خورده است از دست اكثر همين روشنفكران دانشگاه رفته‏اى، كه هميشه خود را بزرگ مى‏ديدند و مى‏بينند و تنها حرفهايى مى‏زدند و مى‏زنند كه دوست به اصطلاح روشنفكر ديگرش بفهمد، و اگر مردم هيچ نفهمند، نفهمند. زيرا ديگر چيزى كه مطرح نيست مردمند، و تمام چيزى كه مطرح است خود اوست، براى اينكه بدآموزيهاى دانشگاهى زمان شاه، روشنفكر دانشگاهى را طورى بار مى‏آورد كه‏ اصولًا ارزشى براى خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اكنون هم نيست.

روشنفكران متعهد و مسئول، بياييد تفرقه و تشتت را كنار گذاريد و به مردم فكر كنيد و براى نجات اين قهرمانان شهيد داده، خود را از شرّ «ايسم» و «ايست» شرق و غرب نجات دهيد. روى پاى خود بايستيد و از تكيه به اجانب بپرهيزيد.

طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاهها بايد دقيقاً روى مبانى اسلامى مطالعه كنند و شعارهاى گروههاى منحرف را كنار گذارند و اسلام عزيز راستين را جايگزين تمام كج‏انديشيها نمايند. اين دو دسته بايد بدانند اسلام خود مكتبى است غنى كه هر گز احتياجى به ضميمه كردن بعضى از مكاتب به آن نيست. و همه بايد بدانيد كه التقاطى فكر كردن خيانتى بزرگ به اسلام و مسلمين است كه نتيجه و ثمره تلخ اين نوع تفكر در سالهاى آينده روشن مى‏گردد. با كمال تأسف گاهى ديده مى‏شود كه به علت عدم درك صحيح و دقيق مسائل اسلامى، بعضى از اين مسائل را با مسائل ماركسيستى مخلوط كرده‏اند و معجونى بوجود آورده‏اند كه به هيچ وجه با قوانين مترقى اسلام سازگار نيست.

 دانشجويان عزيز! راه اشتباه روشنفكران دانشگاهى غير متعهد را نرويد و از مردم خود را جدا نسازيد.[6]»

 و صد اما و اگر و دو صد آه و افسوس، که چرا این وظیفه در همان اوان انقلاب به خوبی اداء نشد و استخوان در لای زخم، جراحت پانسمان گردید ... ؟!

 و اکنون دوران عبرت است که «لایَلسَعُ المؤمنُ من حجرٍ مرتین»[7]؛ و از همین روست که باید دو چندان هوشیار بود تا دوباره پیچ و خم بروکراسی اداری و هیاهوی روزمرگی و جنگ زرگری گروه­های سیاسی، بر «آموخته­ی حوادث اخیر» گرد غفلت ننشاند و هوای معالجه­ی «غده بدخیم علوم انسانی غربی» به «مُسَکِّنی» از سر نیفتد!

 

و العاقبه للمتّقین



[1]ـ مقام معظم رهبری، ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 13/10/84

[2]ـ مقام معظم رهبری، ديدار با جمعي از اساتيد دانشگاه‌ها، 8/6/88

[3]ـ مقام معظم رهبری، ديدار با بانوان قرآن‌پژوه كشور، 28/7/88

[4]ـ مقام معظم رهبری، دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/1389

[5]ـ مقام معظم رهبری، ديدار با جمعي از بانوان قرآن‌پژوه كشور، 28/7/88

[6]ـ صحيفه امام، ج‏12، صفحه 207 و 208 تاريخ 1/1/59

[7]ـ  «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی­شود»؛ بحارالانوار، ج64، ص362, نرم افزار گنجینه روایات نور

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها