به گزارش پایگاه 598، به نقل از تسنیم، بعد از واردات اولین محموله سوخت ایران به لبنان برای نجات مردم این کشور، «ناصر قندیل» تحلیلگر برجسته عربزبان و سردبیر روزنامه البناء در مقالهای نوشت، آمریکاییها به جدی بودن اعتبار هشدارهای حزبالله و و خطرهای بازی با شرایط زندگی لبنانیها گوش ندادند و مهرههای آنها در منطقه و لبنان متوجه نشدند هنگامی که با اعمال تحریمها علیه حزب الله و موسسات آن و نیز تسلط بر بانک مرکزی لبنان برخلاف قوانین این کشور، از خط قرمز حزب الله عبور می کنند در واقع در حال بازی با آتش هستند.
این بار تحریم کنندگان لبنان تصور میکردند که استفاده از سلاح حزب الله به عنوان بهانهای برای محاصره لبنان جهت فروپاشی این کشور حزب الله را در شرایط خفقان آوری قرار میدهد که معادله سلاح در آن جایی نداشته و درواقع درهای خروج از فروپاشی لبنان، خلع سلاح مقاومت باشد. بنابراین تصور آمریکاییها، حزب الله برای جلب افکار عمومی تحت فشار مجبور خواهد شد تا درخواست مذاکره درباره سلاح خود را برای لغو تحریمهای لبنان ارائه دهد.
اما آمریکایی ها دچار اشتباهات محاسباتی زیادی شدند و آنچه که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز روز قبل درباره نتایج واردات سوخت ایران به لبنان نوشت مبنی برا اینکه حزب الله با این اقدام در رقابت با آمریکا پیروز شد، چیزی است که در نوشتهها و گزارشهای مراکز مطالعاتی درباره این شکست بزرگ ایالات متحده آمده است. زیرا این یک ناکامی بزرگ برای آمریکا در مراحل پایانی پروژه این کشور ضد لبنان بود که برای فروپاشی این کشور طبق طرح «مایک پامپئو» وزیر خارجه وقت آمریکا طراحی شده بود.
در واقع بعد از شکست محاصره آمریکا و واردات سوخت ایران به لبنان این کشور از مرحله فروپاشی وارد مرحله تشکیل دولت شد و این اتفاق قبل از رسیدن اولین کاروانهای حامل سوخت ایران به لبنان انجام گرفت. این امر علاوه بر خروج از بن بست سیاسی به رفع محدودیت همکاری لبنان و سوریه و عبور از «قانون سزار» و تحریمها و شکست محاصره تحمیل شده به دو طرف منجر شده و این امر با تسهیل واردات برق اردن و گاز مصر از طریق خاک سوریه بعد از ابتکار حزب الله برای شکست محاصره دریایی آمریکا ضد لبنان محقق شد.
معادله استراتژیک جدید ایجاد شده توسط ابتکار حزبالله از 2 رکن اساسی نشأت می گیرد. رکن اول آن مربوط به محاسبات تصمیم اتخاذ شده جهت ورود کشتیهای ایرانی و ابعاد این تصمیم بوده و رکن دوم مربوط به محاسبات انجام شده در خصوص تخلیه محموله بار این کشتیها در سوریه و انتقال زمینی آن به لبنان است.
حزبالله تجربههای طولانی و پیچیده زیادی در زمینه حفظ سلاح مقاومت و توسعه آن با استفاده از قاعده شکست توطئههای آمریکا دارد. بعد از صدور قطعنامه 1701 کشمکشهای داخلی و خارجی زیادی درباره طرح آمریکا ضد سلاح مقاومت تحت تاثیر سردرگمیهای زیادی که در پروژه آمریکا بود و خطری که رژیم صهیونیستی را در خصوص ورود به جنگ آینده تهدید می کرد وجود داشت.
این مسئله در سطح داخلی لبنان با پذیرش همزیستی 2 نوع حاکمیت در لبنان که یکی مربوط به ارتش و دیگری مربوط به مقاومت بود پایان یافت. در زمینه اقتصادی، آمریکا و کشورهای عربی و برخی طرفهای لبنانی اقدام به کاهش قدرت حزب الله کرده و تصور می کردند که حزب الله از انتقال تجربه خود در زمینه مقاومت به میدان اقتصادی ناتوان است. اما «معادله کشتیها» که توسط حزب الله ایجاد شد همزمان با تشدید بحران سوخت و افزایش فشارها ضد همه مردم لبنان موجب شد تا معادله بازدارندگی حزب الله به دریا نیز گسترش پیدا کند که از تنگه هرمز و دریای عمان تا تنگه باب المندب و دریای سرخ و کانال سوئز و نهایتاً دریای مدیترانه کشیده میشود.
این موضوع آمریکاییها و صهیونیستها را در مقابل معادله جدید حزب الله با «عنوان سلاح در خدمت اقتصاد» و استفاده از این سلاح برای خدمت به لبنانیها و حل بحرانهای آنها با محافظت از کشتیهای نجات قرارداد. این امر همچنین فاش کرد که آمریکاییها در محاسبات خود بسیاری از مسائل را در نظر نگرفتهاند و نتوانستند آنچه را که حزب الله برنامهریزی کرده بود پیش بینی کنند. در این شرایط آمریکاییها مجبور به انتخاب میان دو گزینه شکست سیاسی و نظامی و یا تسلیم شدن در مقابل پیروزی حزب الله قرار دارند. در واقع آمریکا باید تسلیم شدن در برابر معادله حزب الله از خشکی تا دریا را که از یک سو موجب تشکیل دولت لبنان و از سوی دیگر باز شدن باب روابط این کشور با سوریه شد بپذیرد.
انتخاب هر یک از این گزینهها برای آمریکاییها و مهرههای آنها به معنای اعتراف به شکست محاصره و اعلام پایان زمان تحریمهاست که این صرف نظر از همه مسائل یک شکست روانی بزرگ نیز برای ایالات متحده به شمار میرود.
اما آنچه که به تدریج در حال رخ دادن است ظهور یک شریان اقتصادی جدید در بخش حیاتی انرژی لبنان است که بازار را تغییر میدهد و بلوکهای اقتصادی و روابط اجتماعی میان مولفهها و مناطق مختلف لبنان را بر اساس اصول «دوری از تنشها» به ساختار جدیدی میرساند. این امر همچنین یک عنصر قطبی جدید بر اساس منافع حیاتی لبنان به وجود میآورد که تعامل با آن طبق منافع ملی صورت خواهد گرفت.
به دنبال آن دیوار جدایی میان گروههای لبنانی که ناشی از محاصره آمریکا بود شکسته میشود و در نتیجه معادله بازدارندگی حزب الله در زمین و دریا همراه با یک ساختار اقتصادی -اجتماعی جدید است که لبنان را وارد دور تازهای میکند.