اساس انحراف ایشان چیزی است که با عنوان اومانیسم یا انسان گرایی
از سوی ایشان و دوستانشان مطرح شده و میگویند: «اگر انسان را حذف کنید
دیگر نیاز به حذف خدا نیست، خدا خودش حذف میشود.» و بر همین اساس، جایگاه
خداوند در عالم، نسبت انسان با خدا، نسبت انسان با طبیعت، موضوع انسان
کامل، انتظار، مهدویت و حکومت جهانی موعود نیز تحریف میشود و اساس تعالیم
دینی به نوعی سوء تفسیر و تحریف دچار میگردد.مشکل اصلی آقای مشایی این است که خدامحوری و خداگرایی اسلام و عرفان اسلامی
را به انسان گرایی تبدیل کرده است. فعلاً کاری با مشرکانه بودن این هستۀ
فکری انحرافی ندارم، عرضم این است که این تنۀ اصلی، شجرۀ خبثهای است که
زیباترین آموزه های دینی و معنوی را به تحریفی پلید میکشاند. بنابراین
پایۀ انحراف ایشان جایگزینی اولویت خداگرایی با انسان گرایی در معارف دینی
است.
ایشان از خداگرایی و دین گرایی و اسلام گرایی گذشته و همنوا با استراتژیست های استکباری در باشگاه بوداپست نظیر ماکس هابرد و اروین لازلو به دوره انسان گرایی رسیده است. البته پیش از اینها اگوست کنت به این دوره رسیده بود و اکنون بیش از دو قرن است که از این حرفها میگذرد، اما اکنون از سطح نظریات علمی فرو آمده و به استراتژیهایی تبدیل شده که امثال مشایی در حال اجرای آن هستند.
چند روزی است حمایت از مشایی در دستور رسانه های ضد انقلاب قرار گرفته است تا جایی که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا آشکارا از او نام برده است.