برچسب ها - نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
رحیم مخدومی گفت: با اغلب نهادها و ارگان‌های انقلابی کار کرده‌ام و با بسیاری از مسئولین رفاقت و آشنایی دارم، اما همین که می‌گفتم تبلیغ جشنواره ضدفتنه را در سایت یا نشریه‌تان انعکاس دهید، طفره می‌رفتند.
کد خبر: ۱۰۳۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۸

کد خبر: ۱۰۰۲۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۲۶

رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران از به تعویق افتادن قانون معافیت کتاب‌فروشان و ناشران از مالیات به دستور شخص رئیس جمهور خبر داد.
کد خبر: ۹۸۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۲۰

آقا گفت: «خانم کروبی، من تو فیلم‌های تبلیغاتی آقای کروبی را دیدم که ایشون با افتخار می‌گن که من میرم زندانی آزاد می‌کنم، من مجرم آزاد می‌کنم و ... مگه این افتخاره؟ به آقای کروبی بگین کسی نباید بدون دلیل به زندان بره و کسی هم نباید بدون دلیل از زندان بیاد بیرون».
کد خبر: ۹۷۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۵

آقا گفت: «خانم کروبی، من تو فیلم‌های تبلیغاتی آقای کروبی را دیدم که ایشون با افتخار می‌گن که من میرم زندانی آزاد می‌کنم، من مجرم آزاد می‌کنم و ... مگه این افتخاره؟ به آقای کروبی بگین کسی نباید بدون دلیل به زندان بره و کسی هم نباید بدون دلیل از زندان بیاد بیرون».
کد خبر: ۹۷۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۵

آقا گفت: «خانم کروبی، من تو فیلم‌های تبلیغاتی آقای کروبی را دیدم که ایشون با افتخار می‌گن که من میرم زندانی آزاد می‌کنم، من مجرم آزاد می‌کنم و ... مگه این افتخاره؟ به آقای کروبی بگین کسی نباید بدون دلیل به زندان بره و کسی هم نباید بدون دلیل از زندان بیاد بیرون».
کد خبر: ۹۷۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۵

"براي اول بار بود كه مي ديدم پدرم چقدر محتاج كسي بوده كه پهلوي او باشد ... اين يك سال اخير كه، زندان بوده ايم، قم بوده ايم، توي مبارزه بوده ايم و خبر نداشتيم چه طور شده كه ايشان تنها مانده ؛ و خيلي براي من سخت و ناگوار آمد."
کد خبر: ۹۱۶۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۸

"حسوديم شد. چرا اينان؟ شايد ده پانزده روز زندان بودند ، رفته اند ديدن آقاي خميني، اما [من] ... معلوم شد كه اينها ... دسته جمعي با هم بوده اند، گفته اند ما مي خواهيم برويم آقاي خميني را ببينيم؛ دستگاه ساواك هم آنها را برده پيش آقاي خميني... گفتم من هم بايد بروم آقاي خميني را ببينم."
کد خبر: ۹۱۳۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۷

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
وقتي بازجو وارد شد، ديد چهره اش آشنا است. سر حرف كه باز شد، بازجو خودش را معرفي كرد . شناخت. هم بازي برادرش در زمان كودكي بود. بچه محل ديروز و بازجوي امروز ابراز تأسف كرد، كه به جاي ياد كردن از گذشته هاي شيرين كودكي بايد سين جيم كند.
کد خبر: ۹۰۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۳

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
آقاي خامنه اي در انتشار جريده بعثت دخيل نبود. از مقدمات انتشار آن هم خبر نداشت، اما رفته رفته فهميد كه آقايان هاشمي رفسنجاني، سيدهادي خسروشاهي، علي حجتي كرماني، سيدمحمود دعايي و... نويسندگان و گردانندگان آن هستند.
کد خبر: ۸۹۰۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۷

شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی درباره کتاب و کتاب‌خوانی برنامه های متنوعی پخش می‌کنند که حکایت از یک برنامه ریزی ویژه دارد.
کد خبر: ۸۸۸۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۶

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
آقاي خامنه اي در انتشار جريده بعثت دخيل نبود. از مقدمات انتشار آن هم خبر نداشت، اما رفته رفته فهميد كه آقايان هاشمي رفسنجاني، سيدهادي خسروشاهي، علي حجتي كرماني، سيدمحمود دعايي و... نويسندگان و گردانندگان آن هستند.
کد خبر: ۸۸۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۶

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
"اين جلسه به طور مستمر ... تشكيل مي شد در قم . توي منزل دوستان مي نشستيم . خيلي با صميميت، با شور و هيجان بسيار، با اميد خيلي زياد... [تا] بتوانيم تشكلي درست كنيم؛ اول در سطح حوزه ها... بعد به تدريج در سطح امور جامعه."
کد خبر: ۸۸۳۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۳

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
"اين جلسه به طور مستمر ... تشكيل مي شد در قم . توي منزل دوستان مي نشستيم . خيلي با صميميت، با شور و هيجان بسيار، با اميد خيلي زياد... [تا] بتوانيم تشكلي درست كنيم؛ اول در سطح حوزه ها... بعد به تدريج در سطح امور جامعه."
کد خبر: ۸۸۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۳

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای
کد خبر: ۸۷۱۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۲۹

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
در انباري سابق باز شد . آرايشگر و يك گروهبان در چارچوب در ظاهر شدند. يك صندلي هم با خود آورده بودند. به او اشاره كردند كه بيايد و روي صندلي بنشيند. شنيده بود برخي از روحانيان هنگام تراشيدن ريش مقاومت كرده اند.
کد خبر: ۸۶۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۲۷

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
تا آن روز زندان براي سيدعلي خامنه اي يك اسم بود؛ نه ديده بود و نه وصفش را شنيده بود. او را به اتاقي بردند كه افسري جوان در آن نشسته بو د؛ و چه اندازه بداخلاق و ترش روي. هر آن چه همراهش بود گرفتند. "من درخواست كردم قرآن را بگذارند پهلوي من باشد. قبول كردند."
کد خبر: ۸۶۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۲۶

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
من هم مأمورم كه اين حرف ها را بزنم. يكباره چشمش گرد شد كه من چه مأموريتي دارم و از طرف چه كسي مأمورم. پرسيد: از طرف چه كسي مأموريد؟ گفتم: از جانب خدا... سخت تحت تأثير قرار گرفت و گفت : اين كار خطر دارد؛ مشكلات دارد؛ شما جوانيد. گفتم: من فكر نمي كنم بالاتر از اعدام كاري باشد؛ شما بالاتر از اعدام نداريد و من خودم را براي اعدام آماده كرده ام. همه كارهاي شما زير اعدام است . واقعاً مبهوت شده بود و گفت : شما كه خود را براي اعدام آماده كرده ايد، من به شما چه بگويم؛ پس در اتاق تشريف داشته باشيد. "
کد خبر: ۸۵۶۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۲۳

زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای/
"يك روز من و برادرم آسيد محمد [در راه رفتن به خانه آشيخ علي حيدري همداني يا برگشت از آن ]... از پل كه عبور مي كرديم، ديديم يكي دو پاسبان افتادند دنبال ما، مثل اين كه با ما كار دارند... مثلاً حس ششمي به ما گفت كه در برويم... فرار كرديم ... خودمان را به مأمني رسانديم ... بعد از چند ساعتي اطلاع پيدا كرديم كه بله امروز پاسبانها توي شهر طلبه ها را مي گيرند و مي برند سربازي. به نظرم آن روز 400 طلبه را گرفتند."
کد خبر: ۸۳۹۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۶

آقاي خامنه اي آن روز ناهار ميهمان حاج انصاري بود. وقتي با تشرها و بدوبيراه گويي هاي او نسبت به آن طلبه مواجه شد، گفت كه " حق با آن طلبه است. آقاي خميني به همه اعلام كرده كه به مناسبت حوادث قم و تهران عيد نداريم. شما چرا رفته اي قضيه را لوث كرده اي، گفته اي به مناسبت وفات امام صادق عيد نداريم؟ اين مخفي كردن حقيقت است."
کد خبر: ۸۲۷۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۰

جدیدترین اخبار پربازدید ها