وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است

  •  
      
برچسب ها - پایش
کد خبر: ۶۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۳۰

کد خبر: ۶۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۲۰

یکی از خاطرات بامزه‌ای که همه فرزندان و اطرافیان حاجعلی آن را به خوبی به یاد دارند، مربوط به روزی می‌شود که حاجعلی سه نفر از همسرانش را در یک شب عقد کرد.
کد خبر: ۶۳۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۱۰

آقا می‌گویند :«شما در ایران غریبه نیستید، حتی مهمان هم نیستید، شما صاحب‌خانه‌اید، شما فرزندان عزیز من هستید» صدای گریه‌ی شوق طلاب خارجی بلند می‌شود. شوق دارد كه آقا خطاب به آنها بگویند "فرزندان عزیز من" حسودی‌ام می‌شود.
کد خبر: ۶۲۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۰۷

کد خبر: ۶۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۷/۲۸

پایین شلوارش را زدم بالا و دیدم چه خونی دارد می آید از پایش اما عین خیالش نیست. واقعا درد نداشت. داشت می خندید و همه اش می گفت: چقدر زیبا بود ماه...
کد خبر: ۵۹۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۷/۲۸

جدیدترین اخبار پربازدید ها