روزگاري نه چندان دور، سربازان ايراني
در جبهه هاي جنگ آرزوي داشتن چند قبضه خمپاره 60 با مهمات كافي را داشتند. اما
امروز به لطف خدا و تلاش صنعتگران ايراني، سامانه خمپاره اندازي در داخل ساخته شده
است كه مسلما باعث شادي دوستان و ترس دشمنان خواهد شد.
خمپاره را مي توان به گونه اي توپخانه جيبي و همراه فرمانده واحد هاي پياده نظام در
خط مقدم به شمار آورد. از سالهاي بسيار دور به اين سو اكثر واحد هاي غير پياده تلاش
خود را براي پشتيباني از اين واحد در ميدان نبرد به عمل مي آورند. علت اين پشتيباني
اين است كه اولا پياده نظام مهم ترين و در عين حال ستون فقرات نيروي زميني هر ارتشي
را تشكيل مي دهد و در همين حال در برابر حملات دشمن چه به شكل هوايي، توپخانه اي و
يا چه زرهي آسيب پذير است.
در ارتش هاي جهان معمولا از توپهاي 105 ميلي متري به صورت سازماني براي پشتيباني
واحدهاي پياده استفاده مي شود. در اين ميان براي مواقع اضطراري و زماني كه به هر
دليل واحد هاي پياده به پشتيباني توپخانه دسترسي ندارند از « خمپاره » براي ايجاد
آتش پشتيباني براي واحد هاي پياده استفاده مي شود.
در يك نگاه كلي خمپاره يك وسيله ساده و كارآمد است كه از يك لوله فلزي تشكيل شده
است كه در انتهاي آن يك سامانه فعال كننده به شكل سوزني وجود دارد. زماني كه خدمه
خمپاره گلوله را به درون لوله پرتاب مي كنند اين مكانيزم در انتهاي لوله به پشت
گلوله ضربه زده و آن را فعال مي كند. واحدهاي پياده نظام به صورت معمول از خمپاره
هايي با كاليبر 60، 81، 82 و 120 ميلي متري استفاده مي كنند كه بردهاي مختلفي را تا
حدود 6 و يا 7 كيلومتر را پوشش مي دهند.
در نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران نيز انواع اين خمپاره در سازمان رزم نيروهاي
ايراني وجود دارد. اولين گام مهم ايران براي ارتقاء واحد هاي خمپاره اي خود در سال
1389 برداشته شد كه در طي آن سامانه خمپاره انداز « رزم » با كاليبر 120 ميلي متر و
بردي در حدود 16 كيلومتر رونمايي شد. در سامانه « رزم » با كمك سيستم هاي پيشران
كمكي كه در انتهاي گلوله نصب شده است برد سيستم به 16 كيلومتر رسيده است. اين
سامانه از آن تاريخ به اين سو به نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران تحويل شده است.
اما امسال در روز صنعت دفاعي از يك گونه جديد از خمپاره به نام « وفا » پرده برداري
شد. اين سامانه جديد داراي كاليبر 160 ميلي متر بوده و يك گام جديد در افزايش توان
رزم نيروهاي مسلح ايران به حساب مي آيد. اما اين كه وفاي ايراني دقيقا داراي چه
مزيتهايي بوده و مي تواند چه تغييراتي در توانايي هاي ايران به وجود آورد مسئله اي
است كه در اين مطلب به آن مي پردازيم.
در يك ارتش منظم به صورت استاندارد معمولا از توپخانه كاليبر 105 ميلي متر براي
پشتيباني از واحد هاي پياده استفاده مي شود.
در نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران اين وظيفه بر عهده توپ 105 ميلي متري مدل
« M2 » ساخت ايالات متحده آمريكا است. يك توپ قديمي اما توانا كه سابقه آن به جنگ
دوم جهاني مي رسد. نواخت تير و دقت مناسب به همراه سادگي كاركرد از اين توپ يك
انتخاب ايده آل براي ارتش هاي جهان ساخته است.
اما در سالهاي اخير واژه جديدي به ادبيات نظامي كشور ما وارد شده است و آن هم »
نبرد نامتقارن » است. بايد به سادگي و به دور از هر گونه توضيح اضافي گفت كه توپي
مثل M2 به هيچ عنوان مناسب استراتژي نبرد نامتقارن نيست. شايد براي شما اين پرسش
پيش آيد كه چرا؟ براي يافتن دليل اين توضيحات را مطالعه كنيد.
توپ مورد نظر به صورت استاندارد داراي وزني در حدود 2260 كيلو گرم است و به صورت
استاندارد بايد به وسيله يك كاميون كشيده شود. اين كاميون همچنين حاوي نفرات، مهمات
و لوازم جانبي توپ نيز خواهد بود. مشخص است يك كاميون در حالي كه توپ به پشت آن وصل
بوده و در مكاني نزديك به خط مقدم در حال حركت است يك هدف راحت براي بالگردها و يا
جنگنده هاي دشمن خواهد بود.
مسئله بعدي نيروي انساني مورد استفاده براي اين توپ است. براي عملياتي كردن اين توپ
و شليك آن به صورت استاندارد به 8 نفر نياز است. كافي است تا اين توپها و نفرات را
در تعداد بالا تصور كنيد تا متوجه نفرات لازم فقط براي عملياتي كردن اين گونه از
توپها شويد.
از نظر قدرت تخريب و برد نيز اين توپ آن چنان نيرومند به حساب نمي آيد. چيزي در
حدود 2 كيلوگرم تي ان تي در يك گلوله 105 ميلي متري وجود دارد كه در برابر زره هاي
پيشرفته امروزي آنچنان كارا نخواهد بود. در زمينه برد نيز بايد گفت كه اين توپ با
بردي در حدود 11 كيلومتر در نگاه اول بردي مناسب دارد، اما فراموش نكنيد كه اين توپ
عقب تر از خط يك به سر مي برد و مقداري از توان خود را بايد صرف رسيدن به خطوط خودي
و گذر از آن كند. اين يعني اين كه امكان استفاده بهينه از برد 11 كيلومتري توپ وجود
ندارد.
البته بايد گفت كه صنايع دفاعي ايران در سال 1389 با معرفي سامانه خمپاره انداز «
رزم » بسياري از مشكلات موجود در امر پشتيباني را حل كرد. يك خمپاره 120 ميلي متري
كه با يك خودروي تاكتيكي كوچك مثل كلاس « سفير » قابل حمل است. اين يعني قابليت
بالاي اين سامانه براي تحرك و همچنين استتار كه عواملي مهم و حياتي در ميدان نبرد
نامتعارف به حساب مي آيند.
در بحث خدمه نيز بايد گفت كه يك خمپاره به طور معمول از 4 نفر تا 6 نفر براي عمليات
بهره مي برد كه در صورت لزوم مي توان اين عمل را با 2 نفر نيز به انجام رساند. اين
يعني نفرات كمتر و در نتيجه صرفه جويي در منابع انساني و مالي كه خود نكات مهم
ديگري در اداره جنگ به شمار مي آيند.
در بحث برد نيز سامانه رزم توانست تا با استفاده از سامانه هاي پيشرانه كمكي و
رساندن برد به 16 كيلومتر برد شليك نيروهاي پياده ايران را افزايش دهد. در عين حال
چون خمپاره سامانه اي است كه در خط يك به كار مي رود مي توان از اين برد 16
كيلومتري با بهره بيشتري استفاده كرد.
با اين وجود سامانه » رزم » هنوز يك مشكل داشت و آن هم بحثي به نام قدرت آتش و
تخريب است. گلوله 120 ميلي متري اين خمپاره در بهترين شرايط مي تواند حاوي 3
كيلوگرم تي ان تي باشد كه با وجود توان تخريب مناسب آنچنان كه بايد و شايد پاسخ گوي
بخشي از تهديدات متصور براي يگان هاي پياده ايران نبود.
در اينجا بود كه سازمان صنايع دفاعي ايران با معرفي سامانه « وفا » در حقيقت يك ابر
خمپاره را به نيروهاي مسلح ايران تحويل داد. بر اساس تخمين هاي موجود اين خمپاره
انداز وزني در حدود 300 تا 350 كيوگرم دارد كه آن را به يك انتخاب سبك و ايده آل
براي خودروهاي سبك تبديل مي كند.
به گزارش مشرق ،در بحث برد نيز اين خمپاره انداز از دو گونه گلوله استفاده مي كند
كه اولين آنها گونه معمولي با بردي در حدود 9 كيلومتر است و گونه دوم كه از پيشران
راكتي كمك مي گيرد بردي در حدود 20 كيلومتر دارد. اين بدين معنا است كه برد اين
سامانه نسبت به خمپاره انداز « رزم » نيز 4 كيلومتر افزايش يافته است. اما اين قدرت
آتش و تخريب اين سلاح است كه آن را بسيار متفاوت مي كند.
اين خمپاره مي تواند در هر دقيقه 5 تا 8 گلوله را به سمت هدف شليك كند. اما بر خلاف
گلوله هاي 105 يا 120 ميلي متري، گلوله هاي 160 ميلي متري حاوي 10 تا 11 كيلوگرم تي
ان تي هستند كه مي توانند براي هر هدفي يك كابوس واقعي باشند. به گزارش مشرق اين
يعني به نسبت خمپاره هاي قبلي توان تخريبي حدودا 5 برابر افزايش يافته است. براي
درك بهتر اين قدرت تخريب بهتر است بدانيد كه عمده كشورهاي دنيا امروزه از توپهاي
كاليبر 155 به عنوان بزرگ ترين توپ در سازمان رزم خود بهره مي برند. با توجه به
معرفي سيستم هاي حسگر ليزري در توپهاي ايراني مي توان اين انتطار را داشت كه به
زودي شاهد معرفي گلوله هاي هدايت شونده براي خمپاره ها باشيم كه در آن صورت مي توان
به سامانه وفا لقب « ابر خمپاره ايراني » براي قرن بيست و يكم را داد.