به گزارش 598 به نقل از کیهان حسین قدیانی در یاداشت خود درکیهان آورده است :
خوب
يا بد و درست يا نادرستش را كار ندارم؛ مي گويند آقايي به خانمش گفت اگر
ديدي يك سوسك كنار دمپايي ايستاده مبادا جوگير بشي و با لنگه دمپايي توي
ملاجش بكوبي! بي محل از كنارش رد شو. اين بي محلي از هزار ضربه دمپايي
پلاستيك كه توي ملاجش بزني برايش دردناك تر است. نه بزن نه فحش بده. حالا
اينو داشته باشيد تا به بقيه قضايا برسيم.
¤ ¤ ¤
شكي نيست كه تاكنون و
با هر دليلي دستگاه قضايي، برخوردي كه مورد انتظار ملت است با سران فتنه
نكرده، اما آنچه نظام مقدس جمهوري اسلامي به مصلحت با اين فتنه گران كرده،
چيزي از جنس همان بي اعتنايي است كه در بالا آمد. اين وسط از همه بيچاره تر
مهندس است. ماههاي پيش را به سكوت گذراند، تا آنجا كه صداي خانم رهنورد هم
درآمد و اين برنده جايزه «سكس و فلسفه» مدعي شد؛ «چون شوهر من حال حتي يك
مصاحبه ندارد، حاضرم رهبري جنبش سبز را برعهده بگيرم!» (تا اين حد خنده در
محرم اشكال ندارد!) و اما شنيده ايم اين سوي و آن سوي كه مهندس ناجور به
مرض «ز- ذ» دچار است. شايد از همين روي بود كه مهندس بعد از سكوت چند ماه
پيش خود، دوباره خودي نشان داده و در طول يك ماه اخير 2 بيانيه نوشته. يكي
از يكي تندتر و اين وسط از همه تلخ تر براي مهندس، واكنش سرد 2 گروه به
بيانيه هايش است: گروه اول؛ كساني كه در روزهاي اول بعد از انتخابات فريب
دروغ و دغل اين فتنه گر را خورده بودند و گروه دوم؛نظام است كه هرچه مهندس
تندتر بيانيه مي دهد، انگار نه انگار! گويي مهندس اين بيانيه ها را براي
خودش مي نويسد! و باز هم اما، نگارنده اين سطور از باب دلسوزي براي اين
فتنه گر متوهم، واكنشي ولو مختصر به بيانيه اش نشان مي دهم كه بيش از اين
به امراض روحي- رواني دچار نگردد. به اعتقاد من مهمترين نكته بيانيه اخير
موسوي، اعتراف مهندس به بي كسي خود بود و اينكه حرف هاي مفتش هيچ خريداري
ندارد. يعني با عرض معذرت ايشان پذيرفته كه ديگر جز مجانين آن سوي آب و غير
از آدم هايي در حد و اندازه اكبر گاف، برايش پهن بار نمي كنند. اين «پهن»
را از آن رو گفتم كه پروردگار عالميان، مدعيان بي عمل را «كمثل الحمار»
خوانده. از جمله اين مدعيان بي عمل، قطعا كسي است كه ادعاي خط امامي داشته
باشد و در عين حال پالوده اش را با آمريكا و اسرائيل نوش جان كند. وانگهي؛
موسوي در آخرين بيانيه خود، رسما خط خود را از امام جدا كرده و ضمن پوزش از
همه خوانندگان، امام را از سويي خطاكار و از ديگر سو معترف به خطاي خود
دانسته اند. اين اما مهمترين نكته بيانيه اخير مهندس نيست كه به صورت
خورشيد نمي توان خاك پاشيد. مهمترين نكته اين بيانيه در اين جمله آخرين
بيانيه موسوي نهفته است؛ «خشم فرو خورده مردم بسيار خطرناك تر از فريادهاي
تظلم خواهي آنها خواهد بود.» اصلا مهم نيست، مهندس، بي اعتنايي مردم به خود
را «خشم فرو خورده» و يا هر چيز ديگري نام نهاده باشد. نكته حياتي و قابل
اعتنا اين است كه مهندس پذيرفته، مردم ديگر حاضر نيستند براي فتنه گران
متوهم تره خرد كنند. مهندس گرچه نوشت «خشم فرو خورده مردم» ما اما خوانديمش
«بي اعتنايي اندك هواداران باقي مانده به مهندس.» چه خشمي چه كشكي چه پشمي
چه جنبشي؟! خشمي اگر هست، كه قطعا خشمي عاشورايي است، از دست سران فتنه
هست. جنبش زنان مردنما چه دارد، كه خشم داشته باشد؟!... و اما چرا مهندس به
پذيرش اين واقعيت رسيده است؟ طبيعي است؛ هر فتنه گري هرچقدر هم كه متوهم
باشد، عاقبت روزي دو ريالي اش خواهد افتاد. از 9 دي سال 88 تا امروز مهندس
هر چه بيانيه داده با بي اعتنايي مطلق همگان حتي آنان كه به او راي داده
بودند، مواجه شد. 16آذر امسال از نمونه هايش. مهندس خودش را كشت، مگر از
ميان جنبش عزيز دانشجويي، طعمه اي براي فتنه صيد كند اما 16آذر امسال، سخت
عاشورايي بود و براي آخرين رهروان عمر سعد، سودي در پي نداشت. اين بي
اعتنايي ها قبول كنيد كه روي مخ مهندس دارد راه مي رود. اين است كه مهندس
را بيش از پيش عصباني مي كند و او را ناچار مي كند چون ديوانگان رسما به
سيم آخر بزند و آخرين بيانيه خود را در توهين به امام، اهانت به رهبري،
حمايت مجدد از آشوبگران عاشوراي سال گذشته و دعوت مجدد به آشوب بنويسد.
(خيلي هم كسي به حرفش گوش مي دهد!) من اصلا در اين سطور بعدي، كاري به
اجراي عدالت ندارم؛ از بيم آن كه مبادا مهندس سر خود را به در و ديوار خانه
بكوبد و به جاي نقاشي، دست به كشيدن چيزهايي ديگر بزند، از دستگاه قضايي،
خواهش مي كنم، واكنشي ولو در حد يك تذكر به بيانيه مهندس نشان دهد و اين
بينواي بيچاره را مشعوف كند كه؛ بعله، اين همه لگد انداختيم، عاقبت يكي يك
چيزي بارمان كرد! اين مهندس كلا متوهم جالبي است. در بيانيه ماقبل آخرش
(ببين مهندس! من دارم تحويلت مي گيرم ها!) نظام ما را با فرعون مقايسه كرد.
نظام فرعوني را اما به شكنجه هاي فرعوني اش مي شناسند. لابد وقتي فلان
فتنه گر از درون مثلا زندان، هنگام به روزرساني سايت خود با سرعت پايين
اينترنت مواجه مي شود، از مصاديق شكنجه هاي فرعوني است. يا اينكه بعد از آن
همه دروغ و آشوب و فتنه و نامه و بيانيه و تهمت، سران فتنه دارند راست
راست راه مي روند، اين بي اعتنايي نظام به فتنه گران از مصاديق فرعوني گري
است! من واقعا مانده ام؛ اگر نظام برآمده از خون 300 هزار شهيد كه در راس
آن مولايي مقتدر و صبور و حكيم و علوي تبار، حكم به حكمت مي دهد، فرعوني
است، پس تا الان چرا سران فتنه، زنده مانده اند؟ آيا اين همه سعه صدر را
موساي كليم الله داشت يا فرعون؟ و اصلا گيرم كه ما فرعون! در آن صورت لابد
معجزه اين موسي هاي قلابي اين بود كه چون فلاني داماد بهمان جاست، پس اهالي
يك جاي ديگر به مهندس راي داده اند! موسي اين پيامبر خوب خدا معجزه مي
كرد، اعجاز داشت اما ديگر اينقدر توانايي نداشت كه از 4 نفر، پنجم شود!
زبانش عبري بود اما «العربيه» را مي دانست به چي برمي گردد! وانگهي، شما
چگونه موسايي هستيد كه فراعنه عالم، يكي تان را انديشمند فارين پاليسي مي
خواند و آن ديگري را گرم در آغوش تيتر يك روزنامه هاي صهيونيستي مي فشارد؟
موسي يا فرعون و يا بني اسرائيل، كداميك گوساله سامري مي پرستيدند؟ هم الان
گوساله 3 ساله تلمود را چه كساني و با نوشتن كدام بيانيه هاي اسرائيل پسند
مي پرستند؟ گوسفندي به نام ساركوزي را چه كسي مي پرستد؟ حكومت فرعوني،
ديكتاتوري، ضد آزادي و دانشجوستيز لندن از چه كساني در فتنه اخير حمايت
كرد؟ كدام دانشمند فارين پاليسي حتي شعار انتخاباتي خود را از روي دست
اوباما تقلب كرد؟ نه جناب مهندس! نظام ما حكومت فرعون نيست. حتي حكومت موسي
هم نيست. نظام مقدس ما يعني نظام جمهوري اسلامي ولايت عشق است و اين ايالت
عيش بود كه براي امر فتنه از حلقوم مردم بدبخت آمريكا بريد و به حساب شما
پول ريخت. جمهوري اسلامي حكومت خدا بر مردم است و اگر جز اين بود آيا باز
شياطين عالم و راس شان شيطان بزرگ اين همه با ما دشمني مي كردند؟ جمهوري
اسلامي يعني دست لطف و رحمت خدا بر سر ما. خامنه اي رهبر ماست، چون دست خدا
بر سر ماست. ما بابت اين سلاله زهرا، از خدا ممنونيم و صبح و شب سر بر
سجده داريم كه رهبرمان روزگاري خميني بود و هم الان آموزگارمان خامنه اي
است. نظام ما حكومت نايب امام زمان است و شما هم اي سران فتنه! برويد دست
خامنه اي را ببوسيد. اگر نبود كه هنوز مولايمان امر نكرده، الان 7 كفن
پوسانده بوديد. ما را نه بيم از كشتن است و نه هراس از كشته شدن. ما از نسل
عباسيم. عباس قبل از آنكه به شهادت برسد، آنقدر از لشكر عمرسعد كشت كه اگر
نامردي عمود آهن بر سر مباركش فرود نياورده بود، به روايت همه مورخين،
الان واقعه كربلا به گونه ديگري رقم خورده بود. چه مي كرد عباس كه خدا
اراده كرده بود مولايش را برادرش را «شهيد» ببيند. و چه كنيم ما كه حريفمان
آمريكا و اسرائيل است و شما در دستان شياطين، چيزي بيش از عروسكان فتنه شب
بازي نيستيد.
¤ ¤ ¤
پايان دهم اين نوشته را با چند نكته:
1- سران
فتنه شك نكنند به تك تك اهانت هايي كه كرده اند، به قطره قطره خوني كه از
ملت ريخته اند، تودهني سخت و حيدري خواهند خورد. دستگاه قضاي نظام مقدس ما
كه در راس آن دانشمندي جوان تكيه زده، به خوبي بر همه امور اشراف دارد.
2-
جناب موسوي بداند؛ در 2 بيانيه اخيري كه نوشت، هم به امام بزرگوار ما و هم
به رهبر ما حرف هايي زدند كه ما ناچاريم اين را بگوييم؛ اگر دستگاه قضايي
به وظيفه خود به درستي عمل نكند، پاسخ ما به سران فتنه پشيمان كننده خواهد
بود. اين بار قيامي چون 9 دي فقط به حضور و شعار ختم نخواهد شد.
3- و
اما آن «ز- ذ» كه نوشتم؛ «عشق سالاري» حكماً از زن سالاري و مردسالاري بهتر
است اما اگر مرد آدمي، يكي مثل مهندس باشد، چه خوب كه زن سالاري در آن
خانه حاكم باشد. بدبختي اينجاست كه خانم رهنورد هم در بهترين حالت، يكي است
چون شيرين عبادي! متوجه منظورم كه هستيد؟!