
به گزارش پایگاه خبری 598، آیا طلاق میتواند کلید گشایش رزق باشد؟! بررسی روایتی جنجالی از امام صادق (ع) که در آن به مردی پس از ازدواج، توصیه به طلاق داده میشود.
پرسش:
روایتی را دیدم که امام صادق علیهالسلام، برای زیاد شدن رزق به کسی دستور ازدواج داده بود، وقتی آن شخص ازدواج کرد و فقیرتر شد، امام توصیه کردند که طلاق دهد!!
اولاً آیا این روایت درست است؟ ثانیاً چگونه میشود که طلاق باعث زیاد شدن رزق میشود؟ اگر مردم در زمان حاضر این روایت را بفهمند بهانهای به دست میآورند برای طلاق دادن همسر خود!!
قسمتی از روایت چنین است: «کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَهَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ قَالَ فَاشْتَدَّتْ بِهِ الْحَاجَهُ فَأَتَی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ لَهُ اشْتَدَّتْ بیالْحَاجَهُ فَقَالَ فَفَارِقْ.»
پاسخ:
مقدمه
ازدواج از سنتهای الهی است که معصومان علیهمالسلام برای ترویج آن، پیش قدم شده تا جایی که به عنوان سنت نبوی از آن یاد میشود.
بشر به دلیل موانعی که در مسیر ازدواج پیش روی خود احساس میکند، از تمایل و اقدام نسبت به آن، منصرف شود. این بیرغبتی، به خصوص به دلیل مشکلات مالی، در مراجعات به معصومان علیهمالسلام منعکس شده است.
در مقابل، اهلبیت علیهمالسلام، ازدواج را به عنوان یکی از کلیدهای گشایش مالی مطرح کردهاند و روایات متعددی در این خصوص در منابع به چشم میخورد.
در کتاب شریف کافی نیز بابی با عنوان «أَنَّ اَلتَّزْوِیجَ یَزِیدُ فِی اَلرِّزْقِ»(۱) وجود دارد که به صراحت ازدواج را عامل افزایش روزی معرفی کرده است. در این بین روایتی وجود دارد که امام صادق علیهالسلام در پاسخ به مشکل جوانی که به ایشان مراجعه کرده بود به ازدواج توصیه کرده و پس از اینکه مشکل مالی وی افزایش یافت، او را به طلاق توصیه کردهاند که در ظاهر با روایات دیگر، سازگار نیست.
در ادامه به بررسی این روایت پرداخته خواهد شد.
پاسخ اجمالی
در آیات و روایات متعددی توصیه به ازدواج شده و آن را به عنوان یکی از کلیدهای گشایش مالی مطرح کردهاند. شخصی خدمت امام صادق علیهالسلام رسید و نسبت به «نیازی که داشت شکایت کرد؛ فَشَکَا إِلَیْهِ اَلْحَاجَةَ» حضرت وی را به ازدواج توصیه کرد. آن شخص بعد از مدتی برگشت و عرض کرد که گرفتاریم بیشتر شده است. امام علیهالسلام توصیه کرد که همسرش را طلاق دهد! آن شخص همسر خود را طلاق داد و مشکلش حل شد. برخی از این روایت چنین برداشت کردند که حضرت برای این که مشکل مالی آن شخص حل شود، توصیه به طلاق کرده است.
درحالی که در متن روایت اصلاً بحث مالی مطرح نیست. بلکه در متن روایت از تعبیر «فَشَکَا إِلَیْهِ اَلْحَاجَةَ» استفاده شده و شاید منظور آن شخص شکایت از مسائل غریزی و جنسی و مشکلات ناشی از آن بوده است. بر همین اساس، حضرت او را به ازدواج توصیه کرده و پس از پیگیری متوجه شدهاند که مشکل او با همسری که اختیار کرده حل نشده، بلکه افزایش یافته است. در این شرایط حضرت پیشنهاد جدایی را مطرح میکنند.
پاسخ تفصیلی
الف. بررسی متن روایت
متن کامل روایت که در کتاب کافی گزارش شده به این شرح است:
«وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ حَمْدَوَیْهِ بْنِ عِمْرَانَ عَنِ اِبْنِ أَبِی لَیْلَی قَالَ حَدَّثَنِی عَاصِمُ بْنُ حُمَیْدٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیهالسلام فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَشَکَا إِلَیْهِ اَلْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ قَالَ فَاشْتَدَّتْ بِهِ اَلْحَاجَهُ فَأَتَی أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیهالسلام فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ لَهُ اِشْتَدَّتْ بیاَلْحَاجَةُ فَقَالَ فَفَارِقْ ثُمَّ أَتَاهُ فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ أَثْرَیْتُ وَ حَسُنَ حَالِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیهالسلام إِنِّی أَمَرْتُکَ بِأَمْرَیْنِ أَمَرَ اَللَّهُ بِهِمَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ أَنْکِحُوا اَلْأَیامی مِنْکُمْ» إِلَی قَوْلِهِ «وَ اَللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» وَ قَالَ «إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اَللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ»»(۲)
«عاصم بن حمید گوید: نزد امام صادق علیهالسلام بودم که مردی آمد و از تنگدستی شکایت کرد؛ آن حضرت دستور داد که ازدواج کند ولی تنگدستتر شد. دوباره خدمت امام علیهالسلام آمد و آن حضرت حال او را پرسیدند. عرض کرد: تنگدستیم بیشتر شده است! حضرت فرمودند: پس جدا شو (یعنی زنت را طلاق بده). (او نیز چنین کرد و) بار دیگر خدمت امام علیهالسلام مشرّف شد و آن حضرت از احوال او پرسید، عرض کرد: ثروتمند شدم و اوضاعم سامان یافت. امام صادق علیهالسلام فرمود: من تو را به دو کاری دستور دادم که خدا به آنها دستور داده است؛ خدای عز و جلّ میفرماید: «و با دختران بیهمسر، ازدواج کنید... و خدا وسعتدهنده و داناست» و نیز فرموده است: «اگر (آن زن و مرد) از یکدیگر جدا شدند، خداوند هر یک را از دارایی خودش ثروتمند میکند.»»
حضرت در مرحله اول، آن جوان را با استناد به آیه «وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَیٰ مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»(۳) و پس از اینکه مشکل او حل نشد، مجدداً با استناد به آیه «إِنْ یَتَفَرَّقٰا یُغْنِ اَللّٰهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ»(۴) او را به طلاق دادن همسرش توصیه میکنند! به عبارت دیگر هم ازدواج و هم طلاق را به قرآن مستند کردهاند و این مسئله عجیب به نظر میرسد. مرحوم مجلسی در شرح این روایت تنها به این نکته که حدیث از نظر سندی ضعیف است اکتفا کرده است.(۵) در ادامه و بررسی محتوایی روشن خواهد شد که ترجمهای که در دسترس قرار دارد و برای این روایت ارائه شده دقیق نبوده و نباید حاجت و شکایت او را به مشکل مالی معنا کرد.
ب. بررسی محتوایی روایت
جدای از بحث سندی و با قبول و پذیرش اعتبار روایت، لازم است برای فهم دقیق منظور حضرت از این توصیه کنکاش بیشتری کرد.
آیه نخست که برای تشویق و ترویج فرهنگ ازدواج جوانان است با مفاد و محتوای بسیاری از روایات تناسب دارد. در این آیه خداوند برای از بین بردن مانع مالی از سر راه ازدواج، تضمین وسعت رزق را داده است و معصومان هم مستند به این آیه، همگان، به خصوص جوانانی که مشکل مالی داشتند را به ازدواج سوق دادهاند. اما در ادامه روایت، چنین گزارش شده که مشکل آن جوان حل نشده و در بررسی، مشخص شد که مشکل او بیشتر نیز شده است. در این مرحله امام صادق علیهالسلام او را به طلاق دادن همسرش سفارش میکند که با اصلی که تاکنون وجود داشت، مبنی بر اینکه ازدواج موجب زیادی رزق است، در تعارض است. البته حضرت در این مرحله نیز به آیه قرآن استناد میکند و به آن جوان وعده غنی شدن میدهند!
آنچه که در برخی تفاسیر درباره آیه «إِنْ یَتَفَرَّقٰا یُغْنِ اَللّٰهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ» مطرح شده، این است که مراد از استغناء مربوط به مسئله غنای مالی نیست و یا فقط شامل مسئله مالی نمیشود. علامه طباطبایی در این باره میفرمایند:
«وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللَّهُ کُلًّا مِنْ سَعَتِهِ» یعنی اگر زنان و مردانِ مورد بحث، کارشان به جدایی و طلاق کشید، خدای تعالی به فضل واسع خود، هم آن مرد را بینیاز میکند و هم آن زن را و منظور از بینیاز کردن، به قرینه مقام، این است که هر دو را در همه امور مربوط به ازدواج بینیاز میکند، به آن مرد زنی سازگار و شوهردوست و... میدهد و به آن زن نیز شوهری دیگر میدهد که بهتر از اول به وی نفقه بدهد و با او انس و همخوابگی و سائر لوازم زناشویی را داشته باشد؛ زیرا چنان نیست که خدای تعالی فلان زن را برای فلان مرد و آن مرد را برای آن زن خلق کرده باشد، بهطوری که اگر یکی از دیگری جدا شد آن دیگر جفت دیگری نداشته باشد، بلکه سنت ازدواج یعنی زن گرفتن مردان و به شوهر رفتن زنان سنتی است فطری و اینکه میبینیم مردان زن میگیرند و زنان شوهر میروند، این رفتار ناشی از دعوتی است که در فطرت آنان است.(۶)
مرحوم علامه، تقریباً نظر همه مفسران را درباره منظور آیه در این عبارت جمع کرده و نکته اصلی این است که آیه میفرماید غنای از همسر برای زن و مرد اتفاق خواهد افتاد.
حال میتوان فهم دقیقتری از روایت مورد بحث ارائه کرد و اینکه اساساً مراجعه آن مرد به حضرت صادق علیهالسلام، همانند دیگر روایات مشابه، بابت حاجت مالی نبوده است. این که در متن روایت از تعبیر «فَشَکَا إِلَیْهِ اَلْحَاجَةَ» استفاده شده، شاید منظور آن شخص، شکایت از مسائل غریزی و جنسی و مشکلات ناشی از آن بوده است. بر همین اساس، حضرت او را به ازدواج توصیه کرده و پس از پیگیری متوجه شدهاند که مشکل او با همسری که اختیار کرده، حل نشده بلکه افزایش نیز یافته است که در این شرایط حضرت پیشنهاد جدایی را مطرح میکنند تا بر اساس مفاد آیه، خداوند او را با همسری بهتر از آن زن بینیاز کند و نسبت به آن زن نیز همین مسئله جاری است که شوهری بهتر برایش یافت شود. بر همین اساس، میتوان مدعی شده که مترجمان نیز همانند ترجمهای که ارائه شده، به خطا رفتهاند و بر اساس فضای ذهنی که در دیگر روایات مشابه وجود داشته، مشکل فرد را فقط به مسئله مالی تعبیر کردهاند.
نتیجهگیری
پس اینکه ازدواج و تلاش برای آن برکت و وسعت مالی در رزق افراد ایجاد میکند، بدون خدشه در جای خود ثابت است و افزون بر آیات و روایات فراوان، تجربه عمومی جامعه مومنان نیز این اصل را اثبات و تقویت میکند.
آنچه که در روایتِ موردِ سؤال مطرح است میتواند مربوط به مسئله غیرمالی بوده باشد که با ازدواج حل نشده و حضرت پیشنهاد جدایی و ازدواج دیگری را به آن فرد میدهد که میتواند موجب وسعت مالی و حل مشکلات جنسی، جسمی و یا روحی فرد شود.
پینوشتها:
۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۳۰.
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۳۱.
۳. سوره نور، آیه ۳۲.
۴. سوره نساء، آیه ۳۱.
۵. مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آلالرسول، محقق/مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۰.
۶. طباطبائی، سیّد محمّدحسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، ۱۴۱۷ق، ح۱۹۰، ج۵، ص۱۶۶.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی