کد خبر: ۷۴۰۲
زمان انتشار: ۱۶:۰۶     ۲۱ آذر ۱۳۸۹

پنجم مرداد ماه سال 84 در حالي كه برخي آسيب‌ها در مجالس عزاداري اهل‌بيت(ع) ديده مي‌شد و هشدارهاي علما نيز چندان مورد توجه تعدادي از مداحان كه در ميان آن‌ها افراد شناخته شده‌اي نيز بودند، قرار نمي‌گرفت، رهبر انقلاب در ديدار ساليانه خود با مداحان، نكات ظريفي را گوشزد كردند كه بازخواني آن‌ها در ايام مقارن با عزاداري حضرت سيدالشهدا(ع) مفيد است. 

به گزارش رجانیوز، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي با يادآوري موقعيت حساس مداحان به‌دليل انتساب آنان به اهل‌بيت(ع) و مضاعف بودن ضرر خطاهاي احتمالي آنان، مواردي از آسيب‌هاي مداحي از جمله شعرها و مدايح سطح پايين، پيشنهادهاي مهمي را مطرح كردند.

متن اين بخش از بيانات رهبر انقلاب در ادامه آمده است:

برادران و خواهران عزيز! من و شما بايد دنبال عبوديت خدا باشيم. تمجيد از فاطمه‏ى زهرا نتيجه‏اش بايد اين باشد. شما برادران عزيز مداح كسانى هستيد كه از زبان و حنجره‏ى شما امواج نورانى و معطر مديحه‏ى دختر پيغمبر و ائمه‏ى هدى‏ (عليهم‏السلام) ساطع مى‏شود و در دل مخاطبان‌تان مى‏نشيند؛ اين خيلى ارزش است. الان بيست‏وچند سال است كه ما اين جلسه را با همين دوستان آقاى سازگار و بقيه‏ى دوستان داريم؛ به نظرم از سال 62 و 63 اين جلسه هر سال در چنين روزى برقرار است. من بارها اين مطلب را به شما عرض كرده‏ام كه رتبت مداحى و منبر مداحى يكى از باشرافت‏ترين رتبه‏ها و منبرهاست. در اين زمينه ما خيلى صحبت كرده‏ايم، كه ديگر نمى‏خواهيم تكرار كنيم. امروز هم بحمداللَّه اقبال مردم و جوان‏ها به نواى مداحان، اقبال خوبى است. مى‏بينيد مردم، استقبال مى‏كنند، علاقه نشان مى‏دهند، اجتماع مى‏كنند، صحبت مى‏كنند، پول مى‏دهند؛ اين يك موقعيت است. موقعيت وقتى حساس شد، وظيفه حساس و خطير مى‏شود.

اول جلسه، قارى عزيزمان آياتى را تلاوت كردند كه خيلى مهم است و من چند آيه قبل از آن را عرض مى‏كنم. «يا نساء النبى من يأت منكنّ بفاحشة مبيّنة يضاعف لها العذاب ضعفين» -خطاب به زنان پيغمبر است- هر كه از شما گناه كند، عذابش دو برابر است.چرا؟ زن پيغمبر چون زن پيغمبر است، اگر گناه كرد، عذابش دو برابر است. «و كان ذلك على اللَّه يسيرا». «و من يقنُت منكنّ للَّه و رسوله و تعمل صالحا نؤتها اجرها مرّتين»؛ آن طرف قضيه هم همين‏طور است: اگر عبادت كرديد، اگر كار خوب كرديد، اگر عمل صالح انجام داديد، دو برابر مردمِ ديگر به شما اجر مى‏دهيم. يعنى نماز زن پيغمبر به‏طور معمولى دو برابر نماز ديگران اجر دارد؛ عبادتش دو برابر عبادت ديگران اجر دارد. اگر هم خداى نكرده غيبت كسى را بكند، غيبتش دو برابر غيبت ديگران گناه دارد. بعد، آيه‏اى كه اين قارى خواندند، از اين‏جا شروع مى‏شود: «يا نساء النّبى لستنّ كأحد من النّساء اِن اتّقيتن»؛ شما اگر تقوا پيشه كنيد، مثل ديگر زنها نيستيد؛ از بقيه‏ى زنهاى ديگر امتياز داريد. آن وقت بعد دنباله‏اش مى‏فرمايد: «فلا تخضعن بالقول فيطمع الّذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا». اين، خطاب به زنهاى پيغمبر است. اما زنهاى پيغمبر خصوصيتى ندارند؛ خصوصيت زنهاى پيغمبر، انتصاب به پيغمبر است. من و شما هر كدام انتصاب بيشتر و موقعيت خطير و ممتازى در جامعه داشته باشيم، همين خصوصيت در ما هم هست. البته نمى‏گويم دو برابر - اين را ادعا نمى‏كنم - اما با ديگر مردم فرق داريم، و من از شما بيشتر. اگر ما خطايى انجام دهيم، خطاى ما مثل خطاى مردمِ عادى نيست؛ سنگين‏تر و سخت‏تر است. اگر ما خداى نكرده كسى را به وادى ضلالت و گمراهى انداختيم، با عمل مشابهِ ديگرى تفاوت دارد. مداح‏ها بدانند چه مى‏خوانند و چه مى‏گويند. صداى خوش، آهنگ قشنگ، موقعيت ممتاز، تريبون خوب، اقبال فراوان؛ امروز هم كه جوانها بحمداللَّه جامعه و كشور ما را با صفاى دلِ خودشان مصفا كرده‏اند - اين همه جوان در اين كشور وجود دارد - همه متوجه شماست. شما چه مى‏خواهيد به مردم بدهيد؟ اين‏كه من هميشه روى آنچه مى‏خوانيد و آن‏چنان كه مى‏خوانيد - در جلسه‏ى مداح‏ها و با افراد گوناگون - تأكيد مى‏كنم، به‏خاطر اين حساسيت است.

چيز ديگرى كه بنده در بعضى از خوانندگان جلسات مداحى اطلاع پيدا كردم، استفاده‏ى از مدح‏ها و تمجيدهاى بى‏معناست، كه گاهى هم مضر است. فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل (سلام‏اللَّه‏عليه) صحبت مى‏شود؛ بنا كنند از چشم و ابروى آن بزرگوار تعريف كردن؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشم‌هاى قشنگش بوده؟! اصلاً شما مگر اباالفضل را ديده‏ايد و مى‏دانيد چشمش چگونه بوده؟! اينها سطح معارف دينى ما را پايين مى‏آورد. معارف شيعه در اوج اعتلاست. معارف شيعى ما معارفى است كه يك فيلسوفِ در غرب پرورش يافته‏ى با مفاهيم غربى و بزرگ شده‏ى آشناى با معارف فلسفىِ غرب مثل هانرى‏كُربن را مى‏آورد دو زانو جلوى علامه‏ى طباطبايى مى‏نشاند؛ او را خاضع مى‏كند و مى‏شود مروج شيعه و معارف آن در اروپا. مى‏شود معارف شيعه را در همه‏ى سطوح عرضه كرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامى بگيريد تا سطوح بالاترين فيلسوف‏ها. ما با اين معارف نبايد شوخى كنيم. ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است؛ به صبر و استقامت اوست؛ به آب نخوردن اوست در عين تشنگى و بر لب آب، بدون اين‏كه شرعاً و عرفاً هيچ مانعى وجود داشته باشد. ارزش شهداى كربلا به اين است كه از حريم حق در سخت‏ترين شرايطى كه ممكن است انسان تصورش را بكند، دفاع كردند. انسان حاضر است در يك جنگ بزرگ و مغلوبه برود و احياناً در حرارت جنگ كُشته هم بشود - كه البته مقام خيلى والايى است، همه هم حاضر نيستند، شهدا و مجاهدان فى‏سبيل‏اللَّه معدودند؛ در زمان ما هم بحمداللَّه شهداى برجسته‏يى داشته‏ايم - اما شهيد شدنِ اين‏طورى در آن ميدان جنگ، با شهيد شدن در صحنه‏ى كربلا، با آن غربت، با آن فشار، با آن تشنگى، با آن تهديد به اذيت و آزار كسان انسان، خيلى تفاوت دارد. انسان خيلى اوقات مى‏گويد من حاضرم در اين ميدان جانم را بدهم؛ اما چه‏كار كنم، بچه‏ام دارد از گرسنگى يا از بى‏دارويى مى‏ميرد؛ اين مى‏شود يك بهانه براى انسان. انسان گاهى ملاحظه‏ى ناموس خودش را بيشتر از جانش مى‏كند؛ ملاحظه‏ى بچه‏ى شيرخوارش را بيشتر از جانش مى‏كند. انسان در اين ميدان برود، بچه‏ى شيرخوارش هم باشد، زنش هم باشد، مادرش هم باشد، ناموس‏اش هم باشد، همه‏ى اينها هم در معرض خطر قرار بگيرند و پايش نلرزد؛ ارزش اباالفضل، ارزش حبيب‏بن‏مظاهر، ارزش جُون در اينهاست، نه در قد رشيدش يا بازوى پيچيده‏اش. قد رشيد كه خيلى در دنيا هست؛ ورزشكارهاى زيبايى اندام كه خيلى هستند؛ اينها كه در معيار معنوى ارزش نيست. گاهى روى اين تعبيرها تكيه هم مى‏شود! حالا يك وقت شاعرى در يك قصيده‏ى سى، چهل بيتى اشاره‏يى هم به جمال حضرت اباالفضل مى‏كند؛ آن يك حرفى است؛ ما نبايد خيلى خشكى به خرج دهيم و سختگيرى كنيم؛ اما اين‏كه ما همه‏اش بياييم روى ابروى كمانى و بينى قلمى و چشم خمار اين بزرگواران تكيه كنيم، اين‏كه مدح نشد؛ در مواردى ضرر هم دارد؛ در فضاهايى اين كار خوب نيست. 

نبايد بگذاريد منبرِ ده دقيقه‏يى يا بيست دقيقه‏يى شما از معارف خالى بماند. امسال ديدم بعضى از برادران مداح در ماه محرم و در دهه‏ى فاطميه بحمداللَّه اين نكته را رعايت كرده بودند. در منبر مداحى حتماً در اول، فصلى اختصاص بدهيد به نصيحت يا بيان معارف به زبان زيباى شعر. اصلاً رسم مداحى از قديم اين‏طورى بوده است؛ الان يك مقدار آن رسم‏ها كم شده. مداح در اول منبر يك قصيده، يك ده بيت شعر - كمتر، بيشتر - فقط در نصيحت و اخلاق، با الفاظ زيبا خطاب به مردم بيان مى‏كرد؛ مردم هم مى‏فهميدند و اثر هم مى‏گذارد. من يك وقت گفتم كه گاهى شعر يك مداح از يك منبر يك ساعتىِ ما اثرش بيشتر است. البته هميشگى نيست؛ گاهى است. اگر خوب انتخاب و اجرا شود، اين‏طورى خواهد بود. 

يك‏وقت يكى از برادران مداح مى‏گفت ما اگر از شعرهاى خوب و شعراى بزرگ شعرى انتخاب كنيم، مردم نمى‏فهمند؛ بنابراين مجبوريم از اين شعرها استفاده كنيم. اين‏طورى نيست؛ من اين را قبول ندارم. وقتى با زبان شعر با مردم حرف بزنيد، هرچه شعر پيچيده هم باشد، وقتى مداح با هنر مداحى خود توانست اين را كلمه كلمه به مردم القا و مخاطبه كند، در دل مردم اثر مى‏گذارد. ما غزليات زيادى داريم. شما به ديوان صائب نگاه كنيد. من يك وقت چند بيت از اين اشعار را تصادفى انتخاب كردم و به بعضى از برادرهاى مداح گفتم روى اينها كار كنيد. ديوان صائب غزل‌هاى بسيار خوب و مفيدى دارد كه در دلها اثر مى‏گذارد. ديگران هم از اين‏گونه اشعار دارند. بعضى از شعرا - كه امروز هم بحمداللَّه در شعرها آمده بود - درباره‏ى عبادت و خضوع و جهاد و تضرع و انفاق و جهاد ائمه (عليهم‏السّلام) بيانات خيلى خوب و زيبايى داشتند. شعر را از لحاظ هنرى، سطح خوب انتخاب كنيد؛ چون اثرگذار است. شعر خوب و شعر هنرى، همان خاصيت عمومى هنر را دارد. خاصيت عمومى هنر اين است كه بدون اين‏كه خود گوينده حتّى در خيلى از موارد توجه داشته باشد و غالباً بدون اين‏كه مستمع توجه داشته باشد، اثر مى‏گذارد. تأثير شعر، نقاشى، بقيه‏ى انواع هنر، صداى خوش و آهنگ‏هاى خوب - كه اينها همه هنر است - روى ذهن مخاطب، من حيث لايشعر به‏وجود مى‏آيد؛ يعنى بدون اين‏كه مخاطب متوجه باشد، آن اثر را در او مى‏بخشد؛ اين بهترين نوع اثرگذارى است. شما ببينيد خداى متعال براى بيان عالى‏ترين معارف، فصيح‏ترين بيان را انتخاب كرد؛ يعنى قرآن. مى‏شد خداى متعال مثل حرفهاى معمولى، قرآن و معارف اسلامى را با بيان معمولى بگويد؛ اما نه، خدا اين را در قالب فصيح‏ترين و زيباترين بيان هنرى ريخته، كه خود قرآن هم مى‏گويد نمى‏توانيد مثل لفظ و ساخت هنرىِ آن را بياوريد؛ معنايش كه معلوم است. 

به خطبه‏هاى نهج‏البلاغه نگاه كنيد؛ آيت زيبايى است. اميرالمؤمنين مى‏شد معمولى حرف بزند؛ اما نه، از بيان هنرى استفاده مى‏كند؛ «و بعد فنحن امراء الكلام». خود اين بزرگوارها گفته‏اند كه ما اميران سخن‏ايم. واقعاً هم امير سخن بوده‏اند. امير سخن، يعنى بيان را به بهترين و شيواترين وجه انتخاب كنيد؛ شعر خوب، شاعر خوب - كه الحمدللَّه كم هم نداريم - مفاهيم خوب. 

نكته‏ى آخر هم آهنگ است. من شنيده‏ام در مواردى از آهنگ‏هاى نامناسب استفاده مى‏شود. مثلاً فلان خواننده‏ى طاغوتى يا غيرطاغوتى شعر عشقىِ چرندى را با آهنگى خوانده؛ حالا ما بياييم در مجلس امام حسين و براى عشاق امام حسين، آيات والاى معرفت را در اين آهنگ بريزيم و بنا كنيم آن را خواندن؛ اين خيلى بد است. خودتان آهنگ بسازيد. اين همه ذوق و اين همه هنر وجود دارد. يقيناً در جمع علاقه‏مندان به اين جريان كسانى هستند كه مى‏توانند آهنگ‏هاى خوبِ مخصوص مداحى بسازند؛ آهنگ عزا، آهنگ شادى. 

اين را هم عرض بكنم كه آهنگ شادى از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده كه براى روزهاى عيد جلساتى تشكيل مى‏دهند. بنده مخالف اين كار نيستم؛ بد هم نيست كه دست مى‏زنند. البته اگر از راديو بشنويم - كه بنده خودم گاهى از راديو شنيده‏ام - و شعر را درست گوش نكنيم، خيال مى‏كنيم دارند سينه مى‏زنند! هم لحن، سينه‏زنى است؛ هم آن دستى كه مى‏زنند، مثل زدن روى سينه است. اين چه شادى‏يى شد؟! اگر براى روزهاى شادى، آهنگ‏هاى مناسب - نه آهنگ‏هاى مبتذل، نه آهنگ‏هاى طاغوتى، نه آهنگ‏هاى حرام - و شيوه‏هاى خوب انتخاب كنند، مؤثرتر و بهتر است. اين‏طور نباشد كه چون به روضه‏خوانى عادت كرده‏ايم، روز شادى هم كه مى‏خواهيم حرف بزنيم، لحنمان بشود لحن روضه‏خوانى. قديم‏ها مى‏گفتند فلانى هرچه مى‏خواند، مثنوى درمى‏آيد؛ هر آهنگى را كه شروع كند، مثنوى مى‏شود! اين‏طورى نباشد. 

به‏هرحال ميدان شما، ميدان وسيعى است؛ ميدان كار و اثرگذارى است. امروز مداحان جوان بحمداللَّه خيلى هستند؛ اقبال جوانها هم خيلى زياد است. اين مزرع، بسيار مستعد و قابل بذرافشانى است. اگر خوب بذرافشانى شود، تأثيرات و محصولش فوق‏العاده باارزش خواهد بود. از اين فرصت استفاده كنيد، استفاده كنيم، نظام اسلامى استفاده كند - شعر خوب، آهنگ خوب، مضمون خوب، اجراى خوب، صداى خوب - اين يك چيز استثنايى و فوق‏العاده خواهد بود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها