کد خبر: ۶۷۵۳۲
زمان انتشار: ۱۰:۳۹     ۲۶ تير ۱۳۹۱
روز پذیرش قطعنامنه 598 رهبر انقلاب ما جام زهری را نوشید که برخی آقایان مصلحت گرا و دشمنان خارجی به دست مبارکش داده بودند.

فارس، اخبار ساعت 14 در 26 تیر ماه 1367 برای خیلی از ملت ایران به یادماندنی شد. خاطره ای تلخ که تلخی آن تا عمق وجود رزمندگان و دلاورمردانی که همه هستی‌شان را برای امام روح الله می دادند رخته کرد. آن روز رهبر انقلاب ما جام زهری را نوشید که برخی آقایان مصلحت گرا و دشمنان خارجی به دست مبارکش داده بودند. آن روز رزمندگان هر کدام به گوشه ای خزیده و در مظلومیت امامشان می گریستند.

شعری که خواهید خواند سروده ای است از هادی نخعی که حال و هوای همان ایام را تداعی می کند:

 

تیر آمد و غم نامه، دست پیر ما داد

زین تیر زهرآلود، صد فریاد فریاد

 

این تیر عجب زهری به جام بت شکن ریخت

یادآور زهری که در کام حسن ریخت

 

این زهر همچون زهر انگور رضا بود

زهر حسن اما به جرم کربلا بود

 

جرم امام ما جهادی لامکان بود

شوریدنی بر کل فتنه در جهان بود

 

او در جهانی پر زخیبر حیدری کرد

جرمش همین بس عاشقان را رهبری کرد

 

ای عاشقان با یاد پیر خود بسوزید

زین سوز بنیان سوز عالم بر فرورزید

 

از روزهای سرخ عزت یاد آرید

از وادی عشق مصیبت یاد آرید

 

ما همچنان در حسرت آن روزهاییم

در انتظار رجعت آن سوزهاییم

 

*      *       *

ما توسن «فتح المبین» در دشت راندیم

در «بیت المقدس» آیه‌های فتنه خواندیم

 

ما در «طریق القدس» دست از جان بشستیم

با سیل خون ناپاکی از «بستان» بشستیم

 

ما با همه آسودگی‌ها قهر کردیم

تا ملک خونین شهر خرمشهر کردیم

 

هیهات من الذله را فریاد کردیم

میهن ز جنگ بعثیان آزاد کردیم

 

در دشت‌های تشنه تفتیده داغ

از لاله‌های سرخ  رویاندیم صد باغ

 

در کوه‌های یخ زد از ره نماندیم

با گرمی خون شهیدان پیش راندیم

 

«اروند» سرکش را به زیر پا گرفتیم

در «فاو» زهره چشم از دنیا گرفتیم

 

درس شهادت بر جهان تعلیم کردیم

«ده فجر» خونین در افق ترسیم کردیم

 

از یک جهان دشمن سر و سودا گرفتیم

تکبیر گویان تا به قلب خصم رفتیم

 

تیر آمد و روز عزای سربداران

تقدیر در هم ریخت بزم پیر و یاران

 

آن روز روز ماتم اسلامیان بود

روز نشاط و عیش و نوش بعثیان بود

 

غوغایی از جشن شیاطین در جهان شد

هنگامه‌ای از ماتم افلاکیان شد

 

آن قامت چون کوه از اندوه خم شد

از خاک تا افلاک مالامال غم شد

 

 *     *      *

خرداد را ماه عزای او نخوانید

خرداد را هنگام هجر او ندانید

 

خرداد گاه غرش طوفان  او بود

سرچشمه جوشیدن فرمان او بود

 

روزی که جام زهر را نوشید رهبر

آن روز رخت هجر را پوشید رهبر

 

 *     *      *

ای عاشقان با باد پیر خود بسوزید

زین سوز بنیان سوز عالم برفروزید

 

ما همچنان در حسرت آن روزهایم

در انتظار رجعت آن سوزهایم

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها