رویداد آنلاین، از حاشیه اجلاس بیداری:
همینطور که میان مهمانان قدم می زدم، دختری را دیدم که چفیه به گردن دارد و
پرچم بحرین را بر دوش انداخته است. 14 ساله است، چهره ای ساده و مصمم
دارد. گویی برای هدفی بزرگ آمده است. او بحرینی است. پدرش را آل خلیفه به
شهادت رسانده است و اکنون با مادر و دو خواهرش زندگی می کند. می توانی به
راحتی «امام الخامنه ای» را در تمام جملات عربی که به دوستانش می گوید
تشخیص دهی. وقتی با او وارد گفتگو شدم، گاهی بغض می کرد اما می گفت گریه
نمی کنم چرا که روح پدرم با من است.
این دختر بحرینی در ابتدای
گفتگو به بی عدالتی غرب در قضیه سوریه و بحرین اشاره می کند و می گوید: اگر
غربی ها خیلی به فکر مردم کشورها هستند، به داد بحرین برسند. اگر در سوریه
مردم کشته می شوند، در بحرین هم کشته می شوند. امریکا فقط جایی که به نفع
خودش است وارد می شود. به نفع امریکاست که بشار اسد سقوط کند. اما به نفع
امریکا نیست که رژیم آل خلیفه سقوط کند.
او درمورد شاه بحرین می
گوید: شاه بحرین همیشه ظاهرسازی می کند. می گوید با خشونت مبارزه می کند.
می گوید کمیسیون تحقیق برای اعمال خشونت ها تشکیل می دهد. اما هیچ کاری نمی
کنند و همچنان بحرین هر روز شهید می دهد. آنها شبکه های تلویزیونی برون
مرزی ایران را قطع می کنند تا ما نتوانیم از این رسانه ها استفاده کنیم و
آگاه شویم. آنها می خواهند ما را در قفس نگه دارند که چیزی از آزادی
ندانیم.
این دختر بحرینی در ادامه به حضور بسیونی رییس کمیته حقیقت
یاب بحرین اشاره می کند: بسیونی می خواست زندانیان سیاسی آزاد شوند و
گفتگوهای صلح آمیز برقرار شود اما این کار عملی نشد.
او درباره
آرزوهای خود این چنین می گوید: دوست دارم تمام مردم بحرین به حقوق مسلم خود
دست پیدا کنند. دلم می خواهد زندانیان بحرینی آزاد شوند. می خواهم در همه
جهان عدالت برپا شود. آرزویم این است که فلسطین هم آزاد شود و دیگر کودکان
در هیچ کشوری کشته نشوند. خشونت از جهان محو شود و آرزویم ظهور امام
مهدی(عج) است.