سرویس مطالبات بی باک؛ مهدی صاحبی: از اولين توصيهها و مطالبات حضرت امام علي (ع) در نامه طولانی و بسیار زیبا و مشهور خود به مالک اشتر در برهه ای که وی را بعنوان فرماندار مصر فرستاد بود، نفی راسیزم Racism (نژاد پرستی) و آپارتاید Apartheid(نژاد پرستی) و نفی اِلیتیسم Elitism (خودبرتربینی و نخبه گرایی) و تایید اِنترناسیونالیسم Internationalism و کاسموپولیتانیسم Cosmopolitanism می باشد.
مطالبات و توصیه های امام اول شیعیان به مالک اشتر نشان از روح بزرگ الهی آن امام همام و میزان شناخت وی به مسائل حکومتی و مدیریتی است که بعد از گذشت 1400 سال از آن دوران همچنان در عرصه اخلاق سیاسی و مدیریتی حرف اول را می زند.
امام (ع) در این نامه به مالک چنین توصیه می کند :
معروف است که آپارتايد از منفورترين واژه هاي قرن گذشته ميلادي بوده است. در سالهاي استعمار سفيد پوستان بر كشور آفريقاي جنوبي، يكي از بزرگترين جنايات تاريخ عليه سياهان آفرقائي آغاز شد و تا چندين دهه نيز ادامه داشت. اين جنايت شوم كه تحت عنوان آپارتايد يا تبعيض نژادي معروف شد،
متاسفانه در شرایط نه چندان مناسب فرهنگی و سیاسی این روزهای کشور، انتقاد از برخی مسئولین تبدیل به تابویی وحشتناک به مثابه عبور از خط و قرمزهای دوران سیاه آفریقای جنوبی شده است و توصیه های مکرر ولی امر مسلیمن نیز تا کنون از سوی برخی مورد غفلت قرار گرفته و عده ای نیز به هیچ وجه قصد عملی کردن آنرا نداشته اند تا متاسفانه همچنان سیستم غربی آپارتاید که تنها منفعتش در جیب برخی آقازادگان و باندهای قدرت و ثروت است، از سوی تعدادی از سیاستمداران کشور دنبال شود که نمونه آنرا اهلی رسانه در دوران خفقان و قدرت آقای هاشمی رفسنجانی به یاد دارند.
تصاویری از برخورد با منتقدین آقای هاشمی رفسنجانی
تصویر ذیل نشانگر حمله حامیان سابق هاشمی به یک طلبه منتقد در قم می باشد که خادم حرم حضرت معصومه (س) سعی دارد این طلبه را از دست حامیان هاشمی نجات دهد.
اگرچه آقای هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری خود سعی زیادی نمود تا با بستن فضای سیاسی کشور، صدای مخالفان را در نطفه خفه کند تا شاید از آسیب های احتمالی انتقادات اهالی رسانه و نخبگان جامعه در امان بماند و کسی به مشکلات مدیریتی و فکری وی پی نبرد و نهایت کار بجایی کشیده شود که سیستم غربی آپارتاید اعمالی از سوی برخی مسئولین شکاف طبقاتی زیادی را در جامعه ایجاد کند و هر روز شاهد رونمایی از آفریقاهای کوچکی در سراسر کشور و مناطق محروم باشیم اما این عملکرد غیرقابل توجیه آقای هاشمی که مخالف صریح منش بزرگان دینی و توصیه حضرت امام خامنه ای می بود کار را بجایی رساند که با گذر زمان و اندک تغییراتی در سیستم مدیریتی و اجرائی کشور و باز شدن فضای نقد ، آتشفشان خشم ملت و نخبگان سرانجام فوران کرد و آنگاه کمتر اجتماعی بود که در آن شعارها و سخنان تند مردمی علیه آقای هاشمی و خاندان وی مطرح نشود. و شاید این درسی بود که آقای هاشمی رفسنجانی از آن بخوبی بهره برده و منش این روزهای خود در نوع تعامل و عدم برخورد با منتقدان را بر اساس آن تنظیم نموده است.
شعار علیه خاندان هاشمی در اجتماعات مردمی
از جمله ابعاد آموزنده مدرسه حضرت امام موسی بن جعفر (علیهم السلام) حوصله و صبر و تحمل ایشان در قبال منتقدان و مخالفان بوده است. کاظم یعنی کسی که خشم خویش را فرو می خورد و حقیقتا چه لقب مناسبی است برای این امام همام که در برخود با منتقدان و حتی بدترین مخالفان خود زیباترین و کارآمدترین شیوه تربیتی و الهی را اعمال می کرد و نتیجه همان می شود که یک مرد الهی بدنبال آن است.
در احوالات حضرت است که فردی از اولاد خلیفه دوم نه تنها از امام کاظم(ع) انتقاد کرده بلکه در اقداماتی زشت و زننده ایشان را آزار و مورد اهانت قرار می داد. برخی از افراد اجازه خواستند تا او را از بین ببرند امام به شدت آنها را منع کردند. ایشان آدرس او را گرفتند و روزی برای دیدنش به مزرعه او در اطراف مدینه رفتند و با محبت و احترام با او صحبت کردند و کمک مالی زیادی هم به او نمودند. کار به جایی رسید که آن مرد از مدافعین حضرت شد و با دوستانش در این موضوع به نزاع بر خواست پس از این ماجرا حضرت به اطرافیان فرمودند: کاری که شما می خواستید انجام بدهید بهتر بود یا کار من ؟! هم مشکلش را حل کردم هم شرّ او برطرف شد.
رهبر معظم انقلاب همچنین در سخناني خطاب به دولتمردان فرمودند: به شما مسوولان دولت كه بخش هاي گوناگون در اختيارتان است، مي گويم از انتقاد نه بترسيد، نه خشمگين و نااميد شويد. اينطور هم نباشد كه اگر روزنامه يا شخصي به بخشي از بخش هاي دولت يا به كاري كه دولت پديد ميآورد، انتقاد ميكند، مسوولان آن بخش يا مسوولان دولتي سراسيمه شوند. گاهي اوقات انسان ميبيند يك حالت سراسيمگي در اينها پيدا ميشود. نه، به هيچ وجه سراسيمه نشويد. بالاخره انتقاد وجود دارد. راه مورد انتقاد قرار نگرفتن اين است كه انسان به كنج انزوايي بخزد و هيچ اقدامي نكند، يا اگر مسووليتي ميپذيرد، خداي نكرده به لوازم آن مسووليت عمل نكند تا مثلا كسي به انتقاد از او نپردازد و برخلاف توقع او كاري صورت نگرفته باشد. بالاخره هر حركتي صورت ميگيرد، ممكن است مخالفان و منتقداني داشته باشد. ممكن است يك اقدام شما كساني را به حق يا بناحق عصباني كند و آنها چيزي بگويند. وقتي كار شما مبتني بر مقدمات منطقي است، بايد آن را ادامه دهيد.
** انتقاد موجب شناسايي نقاط قوت و ضعف است
مطلب مربوط به منتقدان اين است كه انتقاد در جامعه چيز خوبي است. زيرا انتقاد موجب ميشود انتقاد شونده بتواند نقاط قوت و ضعف خود را بفهمد و همچنين ناظران صحنه بتوانند بفهمند. اين به پيشرفت كار كمك ميكند ولي انتقاد، غير از عيبجويي، آن هم عيبجويي خصمانه است.
** انتقاد آري اما تخريب نه!
انتقاد به معناي تضعيف نيست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، كمك هم ميكند. اگر انتقادي دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته ميشود. در مقابل حركت دولت، اگر يك وقت عيبجويي غيرمنصفانهاي هم بشود، نخواهد توانست افكار عمومي و واقعيت هاي بيروني را تحت تاثير قرار دهد. بنابراين من نميخواهم انتقاد را منع كنم؛ اما تخريب را چرا. تخريب به هيچ وجه مصلحت نيست. با هيچ توجيهي كسي نميتواند خود را قانع نمايد كه دولت را تخريب كند.
** تفاوت انتقاد با تخريب
به انتقادها هم توجه كنيد. انتقاد با تخريب فرق دارد. متاسفانه خيلي ها تخريب مي كنند، ولي اسمش را انتقاد مي گذارند. آن جايي كه واقعا انتقاد است و كساني با نظر خيرخواهانه ، نقاط مثبت كاري را توجه مي كنند و نقاط اشكالش را هم ذكر مي كنند، اينها را با سعه صدر گوش بدهيد، نه اين كه همه جا قبول كنيد - چون ممكن است آن منتقد اشتباه كرده باشد - اما گوش كنيد تا آن جائي كه واقعا درست است از شما فوت نشود.
** انواع نقد و انتقاد
براي شنيدن نقد، سينه گشاده و روي باز و گوش شنوا داشته باشيد. هيچ ضرر نمي كنيد از اينكه از شما انتقاد كنند. البته اين انتقادهايي كه مي شود همه يك جور نيست. بعضيها به قصد اصلاح نيست، بلكه به قصد تخريب است، هم از مجموعه مطبوعات خودمان، هم پشتوانه آنها. دهها راديو و تلويزيون بيگانه و رسانه عمومي و بينالمللي در اختيار حرف ها و افكاري است كه بنايش بر تخريب است. يعني هيچ بناي اصلاح ندارند. آنچه كه نقل مي كنند براي تخريب است. لذا واقعيت و غير واقعيت و خلاف واقع و ضد واقع، همه چيز در آن است. گاهي يك چيز كوچك را بزرگ مي كنند، گاهي يك چيزي كه نبوده، به عنوان يك حقيقت مسلم جلوه مي دهند. اينها البته هست. اين، تخريب است ليكن در كنار اينها، نقد هم وجود دارد. نقدهاي مصلحانه و خيرخواهانه. گاهي از سوي دوستان شماست، گاهي حتي از سوي كساني است كه دوست شما و طرفدار شما هم نيستند. گاهي به انسان يك نقدي مي شود، يك عيبجويي يا انتقادي از انسان مي شود كه آن طرف نيز دوست آدم نيست كه آدم به اعتماد دوستي او بخواهد بگويد كه خوب، ما گوش مي كنيم. نه، دوست هم نيست، اما دشمن هم نيست و دشمنياش هم ثابت نشده ولي نقد و انتقاد است. آن را هم حتي بايد گوش كرد. شايد در خلال اين نقدها حرفي وجود داشته باشد كه به درد ما بخورد و بايد به هر حال با سعه صدر برخورد بشود.
** انتقاد هديه اي است كه به انسان داده مي شود
اين چند سال، خيلي اهانت ها به شما شد، كينهتوزي شد، اهانت شد. اينها را تحمل كرديد. اين تحمل ها هم پيش خداي متعال اجر دارد. ليكن اين موجب نشود كه حالا ما سينهمان تنگ بشود، بگوييم ما ديگر انتقاد را گوش نمي كنيم، يا اگر كسي اندك انتقادي در فلان گوشه از ما كرد، اين را حمل بر دشمني بكنيم. نه، انتقاد را گوش كنيم، انتقاد خوب است. همين طور كه گفته شده، اين يك هديهاي است كه به انسان داده مي شود، نقدهاي غير مغرضانه بخصوص از سوي برخي نخبگان. نصيحت علماي ديني را قدر بدانيد و مغتنم بشماريد. گاهي علماي دين، بزرگان دين، مراجع حتي نصايحي مي كنند و درباره مسايلي توصيههايي مي كنند. اين را مغتنم بشماريد و اينها را حمل بر محبت و علاقه مندي بكنيد. نخبگان و فرزانگان حوزه و دانشگاه ... به بنده، به شما، به فلان كار و به فلان تصميم انتقاد دارند. ممكن است ايراد داشته باشند، اعتراض داشته باشند و ممكن است آن اعتراض به نظر ما وارد هم نباشد. يعني حتي انسان گاهي نامهاي را كه مي خواند، ميبيند كه نه، اين اشكالش وارد نيست؛ بر اثر بياطلاعي از يك موضوع اين اعتراض را كرده است كه اگر اطلاع داشت، اين اعتراض را مطرح نمي كرد. اما يك جا هم در خلال حرف ها انسان ميبيند كه نه، يك نكته روشني، يك حرف خوبي هست، انسان استفاده مي كند. اين ذهن فعالِ اين انسان نخبه را، انسان براي خودش نگه دارد. شما وقتي از انتقاد و تذكر او استقبال كردي، در واقع ذهن او و فكر او را به عنوان يك پشتوانهاي براي خودتان نگه مي داري و او احساس مي كند كه مي تواند كمك فكري براي شما باشد. اين همان راهي است كه ما هميشه گفتيم بين خودتان و نخبگان باز كنيد.
** معيار انتقاد دلسوزانه انتقاد دو گونه است.
علامت دلسوزانه بودن انتقاد اين است كه وقتي انسان انتقاد را بيان ميكند، نقطه قوت را هم در كنار او بيان كند تا معلوم شود كه بناي نظر شخصي، بناي انتقامگيري و بناي اذيت كردن ندارد والا اگر ما يك مجموعهاي داشته باشيم كه نقاط قوت و نقاط ضعفي هم دارد، آن وقت در بيان انتقاد، نقاط قوتش را اصلا در نظر نگيريم و به زبان نياوريم، بعد يك يا دو يا ده مورد از نقاط ضعف را همين طور بيان كنيم. معلوم است كه تضعيف خواهد شد. علامت اين كه نميخواهيم تضعيف كنيم، اين است كه نقاط قوت را هم بيان كنيم. حالا اگر يك وقت در موردي انتقادي هم داريم، بگوييم اشكالي ندارد و كسي با آن مخالفتي ندارد.
** از انتقادها عصباني نشويد و از آن استقبال كنيد
از انتقاد اصلا عصباني نشويد. بعضي از انتقادكنهاي از دولت، هدفشان اين است كه شما را عصباني كنند،خسته كنند و از جا در ببرند؛ اصلا انتقاد با اين هدف انجام ميگيرد. گاهي يك خبري را تيتر ميكنند، بزرگ ميكنند و فرداي آن روز معلوم ميشود اصلا دروغ است و اصل ندارد! اينها هم كارهايي است كه بعضي ها انجام ميدهند. مطلقا حالت عصبانيت و بيتابي نبايد به شما دست بدهد. بعد هم شما از همان انتقاد - ولو غيرخيرخواهانه باشد - استقبال كنيد. چون گاهي در انتقادهاي خصمانه هم حقايقي وجود دارد كه انتقاد كننده از روي خيرخواهي نميگويد، اما انتقادش واقعي است، چه برسد آن كساني كه از روي خيرخواهي از شما انتقاد ميكنند. اصلاً هيچ نرنجيد و از انتقاد استقبال كنيد.
با وجود تاکیدات و توصیه های مکرر و صریح حضرت امام خامنه ای پیرامون شنیدن صدای مخالفان و منتقدان از سوی مسئولین و عمل به نکته های صحیح و سعه صدر در قبال انتقادات ولو نابجا ، آیا در شرایط فعلی رسانه ها اجازه انتقاد از برخی مسئولین را دارند؟! آیا یک رسانه مستقل ارزشی جسارت انتقاد از برخی وابستگان قدرت و ثروت را دارد و به فرض ریسک پذیری در این مورد، عمر استقلالش تا چه زمانی دوام خواهد داشت؟ آیا عده ای در کشور برخلاف توصیه های صریح حضرت امام خامنه ای قصد احیای سیستم آپارتاید در کشور را دارند؟! بدیهی است که عدم توجه مسئولین به توصیه های بزرگان دینی و مقام معظم رهبری مولیدی جز فسادهای اقتصادی و اعتقادی و تشدید فاصله طبقاتی نخواهد داشت و مسئولینی که برخلاف توصیه های رهبر فرزانه انقلاب سعی در ایجاد فضای خفقان رسانه ای در کشور را دارند و سرکوب منتقدان مستقل فرهنگی و سیاسی را دنبال می کند؛ خواسته یا ناخواسته کشور را به سوی دوران آپارتاید آفریقای جنوبی سوق می دهند.
تصاویری از دوران آپارتاید در آفریاقی جنوبی