کد خبر: ۵۹۰۸
زمان انتشار: ۰۸:۵۳     ۲۵ مهر ۱۳۸۹
گفتگویی با پدر شهید جابری و شوق وی برای دیدن رهبر معظم انقلاب پس از ۲۴ سال:
"من همین جا به تمامی آنها از طرف خانواده های شهدا می گویم که بدانید برای امثال بنده که حاضر شدیم پاره های جگر و فرزندان خود را در راه اسلام و ولایت فدا کنیم،دیگر جان خودمان ارزشی ندارد که بخواهیم آن را در راه انقلاب و رهبر عزیزمان فدا نکنیم ."

به گزارش پایگاه 598، از طریق یکی از دوستان مطلع شدیم که مقام معظم رهبری در جوابیه ی ستاد برگزار کننده یادواره شهدای روستای فردو (که اهالی این روستا با تقدیم بیش از 104 شهید طی سالیان دفاع مقدس، وفاداری خود را به نظام مقدس جمهوری اسلامی ثابت کردند و به پاسداشت مقاومت و ایستادگی این عزیزان،یکی از سایت های هسته ای کشور به نام این روستا مزین گشته است) به خاطره ی خود از بازدید از این روستا اشاره و از یاری رساندن خود به پدر یک شهید در درو کردن گندم یاد کرده اند. مشتاق شدیم که دیداری با این پدر شهید داشته و مصاحبه ای از وی در ویژه نامه تشریف فرمایی رهبر معظم انقلاب به استان قم منتشر نماییم.

 

در گفتگویی گه با این پدر شهید بزرگوار انجام گرفت و از ایشان درباره ی حضور رهبر معظم انقلاب در خانه یشان سوال شد، وی که با یادآوری این خاطره،حالش منقلب و اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت:یادم می آید که ایشان در سال 1365 به فردو آمدند و در تشریف فرمایی خود،منزل ما را نیز مورد عنایت خود قرار دادند.پس از قدری صحبت و دلجویی،ایشان از وضعیت کسب و کار من پرسیدند،به ایشان عرض کردم که مزرعه ای دارم که با کاشت جو و گندم در آن، امرار معاش می کنم و اتفاقاً این روزها هم فصل برداشت محصول است. پس از گفتن این جمله، آقا رو به من کرده و فرمودند:اگر اجازه بدهید یک سری هم به مزرعه بزنیم. بنده که با شنیدن این جمله؛بسیار خوشحال شده بودم؛با دستپاچگی گفتم:اجازه ما هم دست شماست سپس به همراه ایشان و تعدادی از افراد فامیل به سمت مزرعه راه افتادیم وقتی رسیدیم،ایشان گفتند بد نیست کمی هم با شما گندم درو کنیم! سپس بنده به همراه ایشان مشغول درو کردن شدیم. پس از مدتی به ایشان عرض کردم که بنده بیش از این راضی نیستم شما خسته شوید، بفرمایید کمی استراحت کنید ایشان هم به کناری آمدند و با دیدن بچه های فامیل بنده شروع به نوازش و دست کشیدن بر سر آنها کردند. 

 

در این هنگام پدر شهیدان جابری که اشک هایش جاری شده بود، گفت:به خدا هیچ آرزویی جز اینکه دوباره ایشان را از نزدیک زیارت کنم،ندارم. واقعأ آقا را به اندازه تمام دنیا دوست دارم و هر وقت چهره نورانیش را در تلویزیون می بینم، زنده می شوم.

 

وی سپس به درد دل تمامی خانواده های شهدا اشاره و گفت:عده ای در کشور هستند که همواره ایشان را اذیت می کنند و باعث می شوند که ایشان غصه بخورند.إنشا الله که خداوند همه آنها را ذلیل و نابود کند.من همین جا به تمامی آنها از طرف خانواده های شهدا می گویم که بدانید برای امثال بنده که حاضر شدیم پاره های جگر و فرزندان خود را در راه اسلام و ولایت فدا کنیم،دیگر جان خودمان ارزشی ندارد که بخواهیم آن را در راه انقلاب و رهبر عزیزمان فدا نکنیم .

 

وی در پایان به این نکته اشاره کرد که در طول سالیان جنگ به غیر از 2 فرزندش به نام های شهید رضا جابری(که در سال 1361 و در دوکوهه به شهادت رسید)و شهید محمد علی جابری(که در عملیات بدر در سال 1363 در شرق رود دجله به شهادت رسید)خانواده جابری 8 شهید دیگر را تقدیم انقلاب کرده اند.

 

با مشاده صبر و استقامت خانواده های شهدا این سوال برایمان پیش می آید که چگونه این پیرمردی که از ناراحتی قلبی و اعصاب رنج می برد، هنوز هم آمادگی خود را برای جانبازی در راه رهبرش اعلام می کند؛ اما بسیاری از خواص و انقلابیون دیروز، از ترس از دست دادن وجهه و موقعیت خودشان که همه آنها را مدیون انقلاب هستند، رهبرخود را در کوران فتنه 1388 تنها گذاشتند.



منتشر شده در ویژه نامه ی سفر رهبر انقلاب به قم - مهر در مهر

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها