وقتی با معتادان و مجرمان و خلافکاران و اراذل و اوباش مصاحبه می کنند و وضعیت زندگی آنها را بررسی می کنند، معمولا به این نتیجه می رسند که اکثر اینها خانواده های درست و حسابی نداشتند و در فضای یک خانواده ی خوبی تربیت نشده اند. زندگی دختران خیابانی را هم که تحلیل می کنند، باز معلوم می شود که بیشتر اینها محبتی که باید در خانواده ببینند، ندیدند و این شد که فکر فرار از خانواده به سرشان زد…
این جملات هزاران بار از زندانیان و بزه کاران اجتماعی شنیده شده است که بابام یا مادرم معتاد بود، در خانه همیشه بین پدر و مادر جنگ بود، مادرم از پدرم جدا شده بود و من جدای از مادرم زندگی می کردم، مادر و ناپدری ام جوری با من رفتار می کردند که گویا در خانه زیادی ام…
از آن طرف، زندگینامه ی بسیاری از شهدا و علمای بزرگ و انسانهای موفق در میدانهای مختلف علمی و دینی و جهادی نشان می دهد که شالوده شخصیت خوب و موفقشان از ابتدای کودکی و بلکه از هنگام بارداری و شیرخوارگی در بستر یک خانواده ی صالح و سالم و آغوش مادری مهربان شکل گرفته بود. مثلا در هنگام بارداری و شیردهی مادرشان همیشه باوضو بود و دائم قرآن می خواند. از دوران کودکی مادرشان آنها را به جلسات روضه می برد و با امام حسین (عليه السلام) آشنایشان کرده بود. فضای محبت و انس و مهربانی بین پدر و مادر همواره در خانه حاکم بود. پدرشان آدم حسابی بود. مادرشان انسان باشخصیت و محترمی بود… و گمان نمی کنم کسی باشد که در این حرفهای بدیهی و فوق روشن تردیدی داشته باشد.
حالا با این وصف، آیا اسلام به زن ظلم کرده است که به او گفته مهمترین نقش تو اداره ی خانواده و رسیدگی به همسر و فرزندان است؟! و من نمی فهمم که وقتی خدا زن را در حساسترین جایگاه شکل گیری شخصیت انسانها قرار داده است و در آن جایگاه به او نقش داده است، این زن دیگر چه کم دارد که برخی بیایند و برایش دلسوزی کنند و به او نقشهای در پیتی بازاری بدهند تا احساس کمبود شخصیت و بی هویتی نکند؟! مگر خانواده جزیره ای در مریخ است و جدای از جامعه است که اگر کسی در خانواده نقش داشت، باید به این فکر باشد که در جامعه هم نقش پیدا کند؟! چطور رئیسی که از صبح تا بعد از ظهر در اتاق ریاستش ریاست می کند، و دکتری که ساعتها در اتاق دربسته ی مطبش مشغول کار است، در جامعه نقش دارند، اما مادری که همه روز فعالیت می کند تا فضای خانواده را گرم و عاطفی و سالم نگه دارد، نقشی در جامعه ندارد؟!
امروز مادر امام خمینی (قدس سره) در این جامعه بیشتر نقش دارد، یا بهترین و والاترین و مؤمنترین استاد دانشگاه های زن کشورمان؟ کدامشان؟! امروز مادر شهیدان زین الدین در جامعه بیشتر نقش ایفا می کند، یا بهترین پزشکان زن کشور؟ کدامشان؟!
من عمدا مادران بزرگان را با دختران مجرد فروشنده و بازاریابی که به خاطر ظاهر آراسته و روابط عمومی بالایشان چندرغاز پول می گیرند مقایسه نمی کنم، بلکه با بهترین و والاترین زنان شاغل کشور مقایسه می کنم تا بگویم که حتی بهترین زنانی که نقشهای والا و باارزش جامعه را ایفا کردهاند، از آن جهت که نقش اصلی آنها نیست، به گرد پای زنانی که نقش اصلی خود را به بهترین شکل ادا کردند، نمی رسند.
نقش اصلی زن، مادری و همسری است. زن مسؤول تدارکات مهر و عاطفه در خانواده است تا همسر و فرزندانش به جایی برسند و بیرون از خانواده موفق باشند و نقششان را خوب ادا کنند.
و ناگفته نماند که نقش مستقیم زن در جامعه را منکر نیستم و حتی به ضرورت ورود زن در برخی از شغلهای جامعه ایمان دارم، اما سخن این است که هیچ کدام از آن نقشها وشغلها، هر چند که ضروری باشند، جای نقش اصلی او را در جامعه نمی گیرند و هیچ کدامشان به اندازه ی نقش همسری و مادری زن اثر و خاصیت ندارند. «از دامن زن مرد به معراج رود، بر دامن مادر شهیدان صلوات»