بولتن نیوز : در حالی که نزدیک به دو ماه از آغاز سال جدید گذشته است ظاهراٌ برخی نشریات و روزنامه ها به خصوص رسانه های اصلاح طلب در یک هماهنگی کامل مصاحبه های متعددی را از اکبر هاشمی رفسنجانی کار می کنند و نظرات وی را در خصوص مسائل مختلف منتشر می کنند که در این میان بحث رابطه با آمریکا به یکی از جنجال بر انگیز ترین مواضع هاشمی شاید در طول دوران انقلاب تبدیل شد .
هاشمی در ماه های اخیر با قبول هرگونه در خواست مصاحبه ای تلاش دارد خود را به نوعی از انزوای خود خواسته ای که درون آن گرفتار شده بود بیرون بکشد و با طرح مسائل جنجالی خود را دوباره به موضوع شماره یک محافل سیاسی و رسانه ای تبدیل کند اما در این میان موضوعی که به خوبی روشن است این است که هاشمی باید بداند صرفاٌ در مسائلی اظهار نظر کند که به جایگاه وی مربوط است . در این میان موضع گیری هاشمی در خصوص رابطه ایران و آمریکا از اساس طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در راستای تعیین سیاست های عالی نظام جزء چارچوب فعالیت های مقام معظم رهبری محسوب می گردد و اصول سیاست های خارجی از این طریق عملیاتی می شود . حال چرا هاشمی رفسنجانی که خود در قوای مختلف کشور کار کرده است و بهتر از هر کس دیگری به قوانین کشور آگاهی دارد چنین اظهار نظری را خارج از عرف مطرح می کند جای سوال دارد .
در خصوص مسئله رابطه ایران و آمریکا که توسط رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ابتدای سال 91 به داغ ترین سوژه سیاسی رسانه های کشور تبدیل شده است می توان از جهات مختلف حقیقی و حقوقی به بررسی آن پرداخت . هاشمی از یک جهت به عنوان یک فرد که در طول انقلاب اسلامی مسئولیت های مختلفی را تجربه کرده است همواره ثابت کرده از نظر سیاسی اشتباهات فاحشی را در کارنامه کاری خود داشته است . برخی از اصلاح طلبان که این روزها در چرخشی آشکار با بازگشت به هاشمی قصد دارند از وی به عنوان ابزاری برای به قدرت رسیدن دوباره بهره ببرند این چهره سیاسی را از باهوش ترین و سیاستمدارترین چهره های کشور می دانند در حالی که هاشمی در برهه های حساس نشان داده است که از ذکاوت سیاسی لازم برخوردار نیست و در مواضع سیاسی اش هم معمولا از عنصر شانس برای بیان مطالب استفاده می کند . نگاهی به اشتباهات استراتژیک اکبر هاشمی رفسنجانی نظیر آنچه که از وی در ماجرای انتخابات مجلس ششم در سال 78 و یا حضور در انتخابات ریاست جمهوری نهم و حتی انتشار نامه بدون سلام و والسلام وی به رهبری در خرداد ماه سال 88 شاهد بودیم خود گواهی بر بی تدبیری های هاشمی است .
از طرف دیگر هاشمی نشان داده است که به شدت تحت تاثیر اطرافیان و نزدیکان خود قرار دارد و به حدی خود را وابسته به آن ها کرده است که کوچکترین انتقادی را به آنان بر نمی تابد و همواره از همه ظرفیت خود برای مصون ماندن آن ها استفاده می کند در حالی که از یک سیاستمدار برجسته بعید است که صرفاٌ به دلیل رابطه خانوادگی و یا دوستی عنان فکری خود را به دست کسانی بسپارد که نتیجه همیشگی اش شنای بر خلاف جهت رودخانه حرکت ملت ایران باشد . به عنوان نمونه در شرایط فعلی که کشور پس از یک پیروزی بزرگ دیگر در انتخابات با شکوه مجلس شورای اسلامی در حالی که دنیا منتظر انزوای ایران بعد از اتفاقات سال 88 و اعمال تحریم های گسترده تر بود به اوج اقتدار خود در منطقه و جهان رسیده است و در حالی که می تواند به پشتوانه این اقتدار از موضع تهاجمی به دنبال دفاع از حقوق ملت ایران باشد، این آقای هاشمی است که به مدد همین مشاوره های غلط در اقدامی کاملاٌ غیر حرفه ای اقدام به طرح موضوع رابطه ایران و آمریکا می کند .
همچنین از منظر بررسی جایگاه مهم حقوقی وی نیز باید توجه داشت که هاشمی تنها چند روز پس از تمدید حکم رهبری مبنی بر ابقایش در جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون مشورت با اعضای این نهاد مهم نظام سخنانی را به زبان می راند که در محافل خبری مهم دنیا تعبیر به اظهار نظر یک مقام مسئول ایرانی می شود حال آنکه این نظر صرفاٌ نظر شخص هاشمی رفسنجانی بوده است و به ارکان مختلف مجمع تشخیص مصلحت نظام از جایگاه اعضا تا ارکان اداری آن ارتباطی ندارد .حتی خبر های رسیده حاکی از آن است که اعضاء انقلابی مجمع در اولین جلسه سال جدید این نهاد تخصصی ضمن انتقاد جدی به این اظهارنظرها خواستار موضع گیری مجمع در این خصوص شده اند که انتظار می رود جایگاه هایی مانند روابط عمومی و یا دبیرخانه مجمع تشخیص نسبت به موضع این نهاد حکومتی شفاف سازی کنند .