کد خبر: ۵۴۱۰۱۱
زمان انتشار: ۱۲:۰۶     ۱۳ آبان ۱۴۰۳
نظریه تولید رضایت
نظریه "تولید رضایت" اثر ادوارد هرمان و نوآم چامسکی یکی از کلیدی‌ترین رویکردهای انتقادی به رسانه‌های جمعی در جوامع سرمایه‌داری است.

به گزارش سرویس سواد رسانه پایگاه خبری 598، نظریه "تولید رضایت" اثر ادوارد هرمان و نوآم چامسکی یکی از کلیدی‌ترین رویکردهای انتقادی به رسانه‌های جمعی در جوامع سرمایه‌داری است. این نظریه که در چارچوب کتاب تولید رضایت: اقتصاد سیاسی رسانه‌های جمعی (1988) ارائه شده، تلاش می‌کند تا نشان دهد چگونه رسانه‌های بزرگ در راستای منافع نخبگان سیاسی و اقتصادی عمل می‌کنند. این رویکرد برخلاف دیدگاه‌های کلاسیک که رسانه‌ها را به‌عنوان "نگهبان حقیقت" و انعکاس‌دهنده تنوع دیدگاه‌ها می‌پندارند، بر نقش رسانه‌ها در بازتولید ایدئولوژی‌های غالب تأکید دارد.

مدل پروپاگاندا (Propaganda Model)

محور نظریه هرمان و چامسکی "مدل پروپاگاندا" است. در این مدل، رسانه‌ها نه به‌عنوان ناظران بی‌طرف، بلکه به‌عنوان بخشی از سازوکارهای قدرت و سیاست عمل می‌کنند. در جوامع سرمایه‌داری که قدرت سیاسی و اقتصادی در دست تعداد محدودی از نخبگان متمرکز است، رسانه‌ها نیز ابزارهایی در خدمت این گروه‌ها هستند تا نظم موجود را حفظ کنند و از هرگونه تغییرات ساختاری که منافع آن‌ها را تهدید می‌کند، جلوگیری کنند.

در این چارچوب، رسانه‌ها به جای انعکاس آزادانه دیدگاه‌ها و واقعیت‌ها، به انتخاب و تدوین اخبار به نحوی می‌پردازند که رضایت عمومی نسبت به وضع موجود تولید شود. به عبارتی، رسانه‌ها با تأکید بر برخی رویدادها و سانسور یا نادیده‌گرفتن سایر مسائل، افکار عمومی را در جهت منافع قدرت‌های حاکم هدایت می‌کنند.

پنج فیلتر اصلی رسانه‌ها

هرمان و چامسکی برای توضیح سازوکارهای این مدل، پنج فیلتر اصلی را معرفی می‌کنند که بر عملکرد رسانه‌های جمعی تأثیر می‌گذارد:

1. مالکیت رسانه‌ها

رسانه‌های اصلی اغلب در مالکیت شرکت‌های بزرگ خصوصی یا نهادهای دولتی قرار دارند. این شرکت‌ها نه‌تنها از نظر اقتصادی به سوددهی و منافع تجاری وابسته هستند، بلکه رابطه نزدیکی با قدرت‌های سیاسی دارند. از این رو، محتوای رسانه‌ها تحت تأثیر این مالکیت قرار گرفته و از پوشش اخباری که ممکن است منافع مالکین رسانه‌ها را به چالش بکشد، خودداری می‌کنند.

مثال‌هایی از این فیلتر را می‌توان در کشورهای مختلف مشاهده کرد. برای نمونه، در ایالات متحده، شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای مانند والت دیزنی، کامکست و نیوز کورپ مالکیت گسترده‌ای بر شبکه‌های خبری و روزنامه‌های بزرگ دارند. این شرکت‌ها به‌طور مستقیم از نفوذ خود برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی‌شان استفاده می‌کنند.

تولید رضایت و نقش رسانه‌ها در کنترل افکار عمومی: دیدگاه هرمان و نوآم چامسکی

2. وابستگی به درآمد تبلیغات

رسانه‌های جمعی بخش عمده‌ای از درآمد خود را از طریق تبلیغات کسب می‌کنند. شرکت‌های بزرگ تبلیغاتی نه‌تنها مشتریان اصلی رسانه‌ها هستند، بلکه نفوذ چشمگیری در تعیین محتوا دارند. به‌عنوان مثال، رسانه‌ها تمایل دارند از پوشش مطالبی که ممکن است شرکت‌های تبلیغاتی را ناراحت کند یا به منافع اقتصادی آن‌ها لطمه بزند، خودداری کنند. این مسئله باعث می‌شود رسانه‌ها بیشتر بر موضوعات سرگرم‌کننده و مصرف‌محور متمرکز شوند تا موضوعات حساس اجتماعی یا سیاسی.

3. منابع خبری

رسانه‌های جمعی به‌طور عمده از منابع خبری رسمی مانند دولت‌ها، شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ برای کسب اخبار و اطلاعات استفاده می‌کنند. این وابستگی به منابع خبری رسمی باعث می‌شود که رسانه‌ها به‌ندرت به دنبال منابع مستقل و منتقد بروند. هرمان و چامسکی این نکته را برجسته می‌کنند که رسانه‌ها به جای جستجوی حقیقت، عمدتاً به انتشار اطلاعات از پیش تعیین‌شده‌ای که توسط این منابع رسمی ارائه می‌شود، می‌پردازند.

4. انتقاد سازمان‌یافته

رسانه‌ها در معرض فشارهای اقتصادی، حقوقی و سیاسی از سوی گروه‌های قدرت قرار دارند. سازمان‌ها و نهادهای قدرتمند می‌توانند رسانه‌ها را تهدید به تحریم تبلیغات، شکایت‌های حقوقی یا حتی تحریم‌های اجتماعی کنند. این مسئله موجب می‌شود که رسانه‌ها به خودسانسوری روی بیاورند و از انتشار مطالبی که ممکن است منافع این نهادها را تهدید کند، اجتناب ورزند.

5. ایدئولوژی ضدکمونیسم و دشمن‌سازی

در دوره جنگ سرد، رسانه‌ها نقش عمده‌ای در ترویج ایدئولوژی ضدکمونیسم و ایجاد دشمنی با اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای کمونیستی ایفا کردند. هرمان و چامسکی این فیلتر را یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر رسانه‌ها در آن دوره می‌دانند. امروزه، این فیلتر به شکل‌های جدیدتری از دشمن‌سازی همچون مقابله با تروریسم و اسلام‌هراسی ظاهر شده است. به این ترتیب، رسانه‌ها از طریق برجسته‌سازی "دشمنان ملی" افکار عمومی را به حمایت از سیاست‌های امنیتی و نظامی دولت‌ها سوق می‌دهند.

مثال‌های عملی

هرمان و چامسکی در نظریه خود، به چندین نمونه عینی از پوشش نابرابر رسانه‌ها اشاره می‌کنند. به‌عنوان مثال، آن‌ها به پوشش گسترده رسانه‌های غربی درباره جنایت‌های خمرهای سرخ در کامبوج اشاره می‌کنند که با پوشش بسیار محدود قتل‌عام در تیمور شرقی توسط دولت اندونزی در همان دوره زمانی مقایسه می‌شود. تفاوت در پوشش این دو رویداد ناشی از این است که کامبوج تحت حاکمیت خمرهای سرخ به‌عنوان دشمن سیاسی غرب تلقی می‌شد، در حالی که اندونزی در آن زمان از متحدان ایالات متحده بود. این نمونه به‌وضوح نشان می‌دهد که رسانه‌ها بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی کشورهای قدرتمند، اخبار را پوشش می‌دهند.

پیامدهای نظریه

نظریه "تولید رضایت" نشان می‌دهد که رسانه‌ها در جوامع سرمایه‌داری نه تنها به‌عنوان ابزار اطلاع‌رسانی بی‌طرف عمل نمی‌کنند، بلکه در خدمت تقویت ساختارهای قدرت و بازتولید هژمونی فرهنگی هستند. آن‌ها با ایجاد یک چارچوب خبری خاص، افکار عمومی را در جهت منافع گروه‌های نخبه هدایت می‌کنند و از به چالش کشیدن این منافع جلوگیری می‌کنند.

اهمیت نظریه در مطالعات ارتباطات

برای دانشجویان رشته ارتباطات، نظریه تولید رضایت ابزار قدرتمندی برای درک چگونگی عملکرد رسانه‌ها در جوامع سرمایه‌داری و نقش آن‌ها در بازتولید قدرت سیاسی و اقتصادی است. این نظریه به دانشجویان کمک می‌کند تا به‌جای پذیرش ساده‌لوحانه اخبار و اطلاعات رسانه‌ای، با نگاهی انتقادی به عملکرد رسانه‌ها بنگرند و تأثیرات سیاسی و اجتماعی محتوای رسانه‌ها را تحلیل کنند. همچنین این نظریه به آن‌ها می‌آموزد که چگونه رسانه‌ها از فیلترهای مختلف برای تقویت ایدئولوژی‌های حاکم و محدود کردن تنوع دیدگاه‌ها استفاده می‌کنند.

در نهایت، نظریه هرمان و چامسکی به ما نشان می‌دهد که رسانه‌ها بخشی از ساختارهای قدرت در جوامع مدرن هستند. آن‌ها با انتخاب و چارچوب‌بندی اخبار، افکار عمومی را در جهت منافع نخبگان سیاسی و اقتصادی هدایت می‌کنند و این مسئله ضرورت برخورد انتقادی با رسانه‌ها را برجسته می‌سازد.


تکمیلی:

کار عموم رسانه ها «تولید رضایت» است. اصطلاح «تولید رضایت» را برای نخستین بار والتر لیپمن، در سال ١٩٢٢ در اثری به نام «افکار عمومی» به کار برد و پس از گذشت حدود هفت دهه نوام چامسکی و ادوارد هرمن با استفاده از این اصطلاح نقش رسانه‌ها را در شکل دادن به اذهان عمومی برای تولید رضایت در کتابی با همین نام وصف کردند.

این اصطلاح به زبان ساده اینطور تعبیر می شود که کار بسیاری از رسانه ها و صاحبان تریبون القای این باور در اذهان عمومی است که از شرایط موجود «راضی» باشند و به تبلیغات سو توجه نکنند. در این شیوه از تحریف و سوگیری در انتخاب خبر تا ارائه گزارش های مکرر استفاده می شود.

آنها که به ایده «تولید رضایت» باور دارند معتقدند در این شیوه نوعی همدستی پنهان میان نخبگان جامعه و دولت حاکم برای القای «رضایت» وجود دارد که در نهان آن افکار عمومی در راستای اهداف از پیش تعریف شده، فریفته یا متقاعد می شوند.

نوام چامسکی زبان شناس معتقد است که بخشی از عملکرد سیادت‌طلبانه یا هژمونیک رسانه‌ها این است که با خوراک رسانه‌ای خاصی شامل شایعات زندگی افراد معروف، مطالب ورزشی، سریال‌های عامه‌پسند و سرگرمی‌های سبک که مخاطب بدون زحمت زیاد بتواند بخواند و تماشا کند، 80 درصد بقیه جمعیت را شاد نگهدارد. (منبع: asriran.com/002ZMl)

* مرحع: مهدی زاده، سید محمد، (1389)؛ نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی، تهران: نشر همشهری، چاپ اول 1389.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها