به گزارش سرویس سواد رسانه پایگاه خبری 598، اقتصاد سیاسی ارتباطات در امریکای شمالی، به شدت تحت تأثیر نوشته های دالاس اسمایت و هربرت شیلر است. اسمایت و شیلر در مقایسه با اندیشمندان اروپایی، به ارائه ی برداشت نظری روشن نسبت به ارتباطات کمتر علاقه دارند. آن ها بر این باورند که صنعت ارتباطات به بخش مهمی از یک نظام شرکتی تبدیل شده که هم سودجویانه و هم غیردموکراتیک است.
هربرت شیلر(Herbert Schiller|آمریکا - ۵نوامبر۱۹۱۹ – ۲۹ژانویه۲۰۰۰) نظریهپرداز برجسته ارتباطات، نیز با نگاهی انتقادی به تأثیرات سرمایهداری بر رسانهها و اطلاعات، ایدههای خود را در قالب نظریه "اطلاعات و سرمایهداری" مطرح میکند. وی در تحلیل خود تأکید دارد که در نظام سرمایهداری، اطلاعات به ابزاری برای تقویت قدرت و منافع طبقه حاکم تبدیل میشود. در این نظام، سرمایهدار ساختار اطلاعاتی و رسانهای را به گونهای کنترل میکند که اطلاعات عمدتاً در جهت منافع اقتصادی و سیاسی قدرتهای بزرگ عمل کند.
شیلر استدلال میکند که رسانهها و ابزارهای ارتباط جمعی، تحت تأثیر مستقیم طبقه حاکم و بهویژه شرکتهای بزرگ، کارکرد خود را در خدمت اقتصاد سرمایهداری قرار میدهند. به گفته او، اطلاعات بهجای آنکه به مصرفکنندگان خدمت کند، به مصرفکنندگان فروخته میشود و در واقع، هدف اصلی، تبلیغ و فروش محصولات است، نه آگاهیبخشی. وی در این زمینه به ساختارهای تبلیغاتی و نقش ایدئولوژیک رسانهها اشاره میکند که مخاطبان را تشویق به مصرفگرایی میکنند و به آنها یادآور میشوند که ارزشها و نیازهای آنها توسط شرکتهای تجاری تعیین میشود.
شیلر از شرکتهای چندملیتی به عنوان بازیگران اصلی در این ساختار اطلاعاتی نام میبرد و آنها را به کنترلکنندگان اصلی جریان اطلاعات در سطح جهانی توصیف میکند. این شرکتها از تواناییهای مالی و دسترسیهای بیحد و مرز خود استفاده میکنند تا بازارهای جهانی را به تسلط خود درآورند. شیلر به نمونههای مشهوری از شرکتهای بزرگ مانند شرکتهای فیلمسازی و پخش ماهوارهای اشاره میکند که با انتشار پیامهای یکسان و ایدئولوژیک، افکار عمومی را به سمتی هدایت میکنند که برای حفظ و تداوم نظام سرمایهداری مفید باشد.
با ظهور اینترنت و پیشرفت فناوری، شیلر به نقد تاثیر این ابزارهای جدید پرداخته و هشدار میدهد که فناوریهای دیجیتال نیز تحت سیطره سرمایهداری قرار گرفتهاند. او به صنعت تولید محتوای دیجیتال اشاره میکند که بخش عمدهای از درآمد خود را از تبلیغات و فروش دادهها بهدست میآورد. این روند، اخلاق اطلاعاتی را به مخاطره میاندازد، چرا که اطلاعات به کالایی برای فروش تبدیل میشود و هدف اصلی، سودآوری است.
شیلر در نظریه خود به پیامدهای فرهنگی و اجتماعی این جریان سرمایهداری اطلاعاتی اشاره میکند. او میگوید که این روند منجر به ایجاد فرهنگی سطحی و تودهای شده که ارزشها و نیازهای واقعی جامعه را نادیده میگیرد. مصرفگرایی به بخشی از هویت مردم تبدیل شده و سیستمهای رسانهای نیز سبک زندگی مصرفگرایانه را تبلیغ و تقویت میکنند. وی در این باره میگوید که "رسانهها ابزارهایی برای اطمینان از اینکه نظام سرمایهداری به طور مسالمتآمیز پذیرفته شده و حمایت میشود" هستند.
شیلر معتقد است که سرمایهداری با تصاحب و کنترل ساختارهای اطلاعاتی و رسانهای، به دنبال این است که فرهنگ و جامعه را به شکلی همسو با منافع خود شکل دهد. در نتیجه، اطلاعات نه به عنوان ابزاری برای افزایش آگاهی عمومی، بلکه به عنوان کالایی در خدمت بازار و سرمایهداری عمل میکند.