وی ادامه داد: آقای «ن» مانند بولدوزر کار میکند. آقای «الف» جرأت نداشت به من بگوید پول بده ولی تلویحا به او گفتم پولی داده شود اما او گفت غلط کرده کسی که بخواهد پول بگیرد. 5 خرداد 700 میلیون گرفتم اما همان روز چک کشیدم و پس دادم. همان شب به همسرم گفتم صدای شکسته شدن گردن شیطان را شنیدم.
وی افزود: خسروی دل مرا شکست. 2 بار با وزیر ....... دیدار خصوصی داشت. من از آقای وزیر چیزی نمیدانم که پولی گرفته یا نه. من روضهخوان امام حسین هستم و نیازی به پول رشوه ندارم.
قاضی از متهم خواست درباره قراردادی که باید در قبال آن 750 میلیون تومان بگیرد اما آن را امضا نکرده توضیح دهد که متهم گفت: من چیزی یادم نمیآید، شما مطمئن هستید که درباره این موضوع حرف زدم؟
وی گفت: آقای «ر» که تابستان پارسال در حادثه رانندگی فوت کرد یکی از صندوقچههایی بود که میتوانست مشخص کند قرار بود آن 24 میلیارد تومان به چه کسی داده شود؛ او یکی از جعبه سیاههای پرونده بود که فوت کرد.
قاضی سراج گفت جعبه سیاه بزرگ هم به دادگاه میآید که متهم در جواب گفت: انشاءالله از این دنیا برود چرا به اینجا بیاید؟ خدا به «ر» رحم کرد که فوت کرد.
متهم با بیان اینکه خدا «الف»خان رو حفظ کند و من فقط یک چیز میدانم گفت: تفکر اصلی این شرکت متعلق به خود خسروی نیست. در بحران کوی دانشگاه فرزند آقا بودم و در جریان فتنه هم پای کار بودم. در بازجوییها حرفهای زیادی زدم که اینجا قابل گفتن نیست. به یکی از همشهریان ما عکس کرگدنی را نشان دادند و گفتند شما به این چه میگویید، او هم در جواب گفت من غلط بکنم به این چیزی بگویم!!!
در ادامه جلسه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: شخص خسروی در یکی از جلسات گفته بود که اگر در وزارت .... پول خرج نمیکردیم، به ما کار نمیدادند؛ پس بودند افرادی که در آنجا پول میخواستند.
قاضی سراج گفت: اگر آن جعبه سیاه بود تکلیف آن 24 میلیارد تومان هم معلوم میشد اما الان زیر خاک خوابیده است.
وکیل ادامه داد: شرکتهای ایمر و پومر گویا به افراد خاصی تعلق داشته است؛ موکل من بارها در نامههایش نوشته که با نظر مساعد رئیس هیئتمدیره که همان مهآفرید بود کارها را انجام میداده است.