سرویس فرهنگی نقد رسانه 598 - "... ترویج موسیقی یک کاریست بر خلاف مذاق اسلام.
درسته که هر نوع موسیقی حرام نیست اما ترویج موسیقی معناش اين نیست که
میروند یک نوع موسیقی که حرام نیست را می گردند با دقت پیدا می کنند اون را
تعلیم می دهند و ترویج می کنند. این نیست، بلکه درست عکس این است. در
موارد بسیاری عکس اینه. "
متن فوق، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و اعضای شورای انقلاب فرهنگی در تاریخ 1382/10/23 بود و محتوای آن نیز روشن است. متأسفانه در سالهای اخیر شاهد هستیم که صدا و سیمای مثلاً اسلامی ما نه تنها گام به گام و ذره ذره در حال عبور از خطوط قرمز موسیقی و حذف ممنوعیت معصیت کبیره ای به نام «غنا» می باشد، بلکه با نوعی ارج نهادن و تقدیر از خوانندگانی که آثاری صریحاً طربناک و حرام در آلبوم های مجوز گرفته خود دارند، قبح این معصیت کبیره را در جامعه اسلامی فرو می ریزد. ( برای آگاهی از روایاتی که در قبح غنا نقل شده اند، به کتاب ارزشمند «گناهان کبیره» مراجعه فرمایید.)
اگرچه پیشداوری راجع به نیات افراد شاید اخلاقاً درست نباشد، اما مدتی تماشای برنامه های سیمای ملی این مطلب را به ذهن متبادر می سازد که نه اینگونه است که صدا و سیما از سر ناچار و برای آنکه مردم مثلاً نروند ماهواره ببینند، خطوط قرمز شرعی را کنار می گذارد. چراکه در اینصورت، حداقل در انتخاب موسیقی ها و محتوای آنان می بایست دقت هایی ورت می گرفت. گویا بالعکس، مسئولین و کارمندان صدا و سیما اتفاقا خود به شدت طرفدار موسیقی و اهل آن هستند و این قوانین جمهوری اسلامی است که مانع آنان برای تبدیل تلویزیون به کاباره شده است که گام به گام به سویش و در آرزویش پیش می روند.
اوج این مسأله را در اعیاد، خصوصاً عید نوروز می توان مشاهده نمود. (گویی صدا و سیما در این ایام، خود را مشمول حدیث جعلی «رُفِع القلم» می داند!) بعنوان نمونه، در تمامی برنامه های ساعات تحویل سال امسال، شاهد جُنگ هایی با دعوت از خوانندگانی بودیم که در طول سال هیچ خبری از آنان در صدا و سیما نیست. خوانندگانی که صدا و سیما گویا ساعت ها وقت صرف کرده تا در بین آلبوم هایشان موسیقی هایی قابل پخش پیدا کند.
همچنین به اسم «موسیقی محلی و سنتی ایرانی»، همواره از صدا و سیما شاهد پخش ترانه های بندری هستیم که حتی خوانندگان و نوازندگان آنها نیز از شدت طربناکی آن به حرکات موزون می پردازند. رهبر فرزانه انقلاب در این رابطه می فرمایند: « گاهى براى تبرئهى يك موسيقى، مىگويند كه اين موسيقى سنتى است! موسيقى سنتى، يعنى فلان دستگاه آواز ايرانى است كه يك خوانندهى ايرانى، با فلان ساز ايرانى مىخواند. اينكه تمام قضيه نيست. بايد ديد كه اين، چه چيزى را ارايه مىكند و چه چيزى را به ذهن و دل و جان مستمع خودش مىريزد.» ۱۳۶۹/۱۲/۱۴- بيانات در ديدار با اعضاى شوراى سياستگذارى صدا و سيما
در برنامه «کسی خوابه» که از شبکه اول سیما پخش می شد، به کرات شاهد چنین موسیقی هایی و نیز سبک های آمریکایی و بعضاً رپ بودیم که در بسیاری موارد، با اشعار هجو و بی محتوا نیز همراه بود.
اما امسال شبکه تهران در اقدامی بی سابقه، پا را یک گام جلوتر از دعوت و مصاحبه با خوانندگان گذاشت و دوربین خود را به خانه های خوانندگانی برد که برخی از کارهای آنان را تنها در اینترنت می توان یافت. در این برنامه، هر روز به سراغ یکی از این خوانندگان رفته و با تهیه گزارشی از او و سابقه اش و نیز پخش کلیپ هایش، یک الگوسازی کامل برای نسل جدید انجام می داده است. سوال این است که چرا می بایست از بین این همه اقشار جوانان موفق و جذاب، این قشر ترویج گردد؟ آیا زندگی یک دانشمند جوان نظیر شهید احمدی روشن نمی تواند موضوع یک گزارش جذاب باشد؟ آیا مداحان جوان ما نباید یک بار در صدا و سیما حتی دعوت شوند؟
براستی چرا صدا و سیما با هیئت های چند هزار نفری که توسط چند جوان حزب اللهی اداره می گردد بیگانه است؟ آیا گزارشی هم از این هیئآت و گردانندگان آنها تهیه می شود؟ آیا ده ها سایت خبری که توسط نیروهای جوان با موفقیت اداره می گردد، برای صدا و سیما جذاب نیست؟ مسئولین بیست و سه چهار ساله ای که بدون هیچ زمینه قبلی، تأثیرگذارترین رسانه های مجازی کشور را اداره می کنند، نمی توانند موضوع تهیه گزارش باشند؟ جوانان ارتش سایبری چطور؟ البته ما نامی از شهدای جنگ نبردیم که بگویند اینها دمده شده. اگرچه که خود آنها خوب می دانند چطور می توان از قدیمی ترین سوژه ها، جذاب ترین گزارش ها را تهیه کرد، اگر خواست.
پای رقص نیز که سابقاً با آثاری چون «درباره الی...» از لیست ممیزی وزارت ارشاد حذف شده بود، کم کم به صدا و سیما نیز باز شده است. البته به همان ترتیب سینما؛ یعنی ابتدا توسط کودکان. در قسمت آخر مجموعه تلویزیونی «سیر و سرکه» که در ایام نوروز از شبکه دوم سیما پخش می شد، شاهد پخش بدون سانسور صحنه کامل رقص چند دختر و پسر خردسال بودیم که البته با آهنگی متناسب با آن همراه بود.
البته گویا اگر بخواهیم به نشان دادن آلات و ابزار کامل برگزاری یک ایکس پارتی در «دست بالای دست» هم اشاره کنیم، اتهام تحجر و دگماتیسم مان تکمیل گردد.
در پایان بیاناتی از حضرت امام(ره) نقل می کنیم تا ...:
«و از جمله چیزهایی که باز مغزهای جوانها را مخدّر است و تخدیر میکند موسیقی است. موسیقی اسباب این میشود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل میشود به یک مغزی غیر آن[مغز]کسی که جدّی باشد. از جدّیت، انسان را بیرون میکند، و متوجه میکند به جهاتی دیگر.»
«موسیقی از اموری است که البته هر کسی از موسیقی به حسب طبع خوشش میآید؛ لکن از اموری است که انسان را از جدّ بیرون میبرد به یک مطلب هزل. دیگر این جوانی که عادت کرد که روزی چند ساعتش را با موسیقی سر و کار داشته باشد ـ که اینها شاید اکثر رادیوشان و تلویزیونشان از همین قسمها بود ـ یک جوانی که اکثر اوقاتش را صرف بکند در اینکه پای موسیقی بنشیند و اینها، این از مسائل زندگی و از مسائل جدّی بکلی غافل میشود، عادت میکند، مثل همان که به مواد مخدّره عادت میکند. کسانی که به مواد مخدره عادت میکنند، دیگر نمیتوانند یک انسان جدّی باشند که بتوانند در مسائل سیاسی فکر بکنند. فکر انسان را موسیقی جوری میکند که دیگر نتواند در غیر همان محیط موسیقی و مربوط به شهوات و مربوط به موسیقی نتواند اصلاً فکر بکند. از این جهت اینکه پافشاری داشتند به اینکه رادیو آن طور باشد و تلویزیون آن طور باشد و مجلات آن طور باشند و روزنامهها آن طور باشند و سینماها آن طور باشند؛ و همه روی هم رفته دست به دست هم بدهند و این ملت را سرگرم کنند به این امور، و همۀ مخازن ما را ببرند؛ که الآن که رفتند و گم شدند برای مملکت ما یک چیزِ سالم نمانده؛ هر جایش دست بگذارند ناسالم است.»
«اینکه میگویند که اگر چنانچه موسیقی در رادیو نباشد آنها میروند از جای دیگر میگیرند موسیقی را، بگذار بگیرند از جای دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید؛ آنها هم کمکم برمیگردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقی در رادیو نباشد، آنها میروند از جای دیگر موسیقی میگیرند. حالا اگر از جای دیگر موسیقی بگیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! این خیانت است به یک مملکتی، خیانت است به جوانهای ما. این موسیقی را حذفش کنید بکلی، عوض این یک چیزی بگذارید آموزنده باشد. کمکم مردم را و جوانهای ما را عادت به آموزندگی بدهید؛ از آن عادت خبیثی که داشتند برگردانید. اینکه میبینید که جوانها اگر این نبود میروند سراغ موسیقی دیگر، برای این که اینها عادت کردند!» 20/4/1358
«اگر شما (خطاب به مسئولین صدا و سیما) علاقه دارید به اسلام، علاقه دارید به کشور، علاقه دارید به ملت خودتان، این دستگاهی که دست شما هست ـ همۀ دستگاهها که نمیتواند همه دخالت بکنند ـ هر کسی آنجایی که دارد، این دستگاهی که دست شماهاست این دستگاه را اصلاحش کنید؛ یعنی غربی نباشید، غربزده نباشید، که حتماً باید بین این خبر و این خبر، موسیقی باشد، این غربزدگی است، یک طرح دیگری درست کنید، یک چیز دیگری. اخبار را زیادترش کنید، یک کارهایی بکنید که موسیقی را ترکش کنید. شما خیال نکنید که موسیقی یک چیزی است برای یک مملکت مترقی. موسیقی خراب میکند دِماغ بچههای ما را؛ مغز بچههای ما را فاسد میکند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقی باشد، این دیگر به کار نمیرسد؛ این دیگر نمیتواند فکر جدی بکند. اینکه ما میگوییم که اینها را از بین ببرید و مکرر من گفتهام، شاید تا حالا ده مرتبه بیشتر من به آقای قطبزاده[2]گفتهام که آقا این را بردارید از آن، میگوید نمیشود. من نمیدانم این «نمیشود» یعنی چه؟ چرا نمیشود؟ شما به عرض من گوش بکنید. من عرض میکنم که اگر ما یک کاری که صلاح ملتمان است بکنیم، غربیها یا غربزدهها بیایند به ما اشکال بکنند و بگویند که اینها کهنهپرستند، ما باید دست برداریم برویم سراغ آنها؟ یا نه، ما باید مصلحت خودمان را ملاحظه کنیم. ما باید ملاحظه کنیم به اینکه این دستگاهی که باید معلّم جمعیت باشد، باید مربی جمعیت باشد، باید سازنده باشد، انسان جوری بار بیاورد که در فکر مقدّرات خودشان نباشند، دنبال این باشند که بنشینند اینجا، و عرض بکنم که این مسائل را از سمع و بصر تحویل بگیرند، و باطنشان اصلاً بعد از چند روز خراب بشود، تهی بشود. اینجا باید مسائل آقا، مسائل تلویزیون و رادیو مسائل جدی باید باشد نه مسائل هزل![3]مسائل موسیقی، مسائل هزل است، نه مسائل جدی. شما باید مسائلتان مسائل جدی[باشد]. شما میخواهید یک مملکت درست بکنید. کسی که میخواهد مملکت درست کند، باید مسائلش جدی باشد، نه مسائل شوخی و هزل باشد. اگر ـ چنانچه ـ فیلم میگذارید، فیلم جدّی سازنده؛ نه یک فیلم خراب کن که جوانهای ما را به خرابی بکشد ـ مثل زمان سابق ـ و آنهایی که میخواستند اصلاً جوانهای ما را[منحرف سازند]. اگر ـ چنانچه ـ مقاله میگویید مقالهای باشد که سازنده باشد. اگر ـ چنانچه ـ فرض کنید که یک چیزی باید باشد مارْش باشد، که ضایع نکند؛ تقویت بکند؛ نه موسیقی باشد که خراب میکند جوانهای ما را، خدا میداند که خراب میکند!» دیدار کارکنان بخش مالی و تولید سازمان صدا و سیما-28/4/58