
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِاللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَاللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُاللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دلهای شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانههای [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن میسازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشتهى يزدان / با همه مردمان با ايمان
صفحه چهارده کتاب «علوم و فنون ادبی» پایه دوازدهم، این خیانت را عهده دار شده است:
متن کتاب: «در دوره بیداری، شعرای آزادی خواهو گروهی از روشنفکران به نقد شرایط موجود پرداختند که با مخالفت دولت همراه بود؛ افرادی مثل ملک الشعرای بهار، نسیم شمال، میرزا فتحعلی آخوندزاده، عبدالرحیم طالبوف و میرزا آقاخان کرمانی».
متن کتاب سپس می گوید: «ادبیات بیداری با ظهرو مفاهیمی نو مثل آزادی، وطن، قانون خواهی و مبارزه با استبداد و استعمار شکل گرفت» و اضافه می کند که مباحثی مثل «پیکار با بیگانهو بیگانه خواهی» در جایگاه بعد قرار گرفت.
هر «دانش آموزی» با مطالعه متن فوق به این نتیجه میرسد که یکی از خادمان ادبیات و فرهنگ ایرانی، در این دوره؛ که آزادی خواه و روشنفکر بود و در مبارزه با استبداد و استعمار کوشید و در پیکار با بیگانه و بیگانه خواهی تلاش کرد، «آخوندزاده» بوده است!
در حالی که آخوندزاده کنده استعمارخواهی فکری و
غربزدگی و استقلال ستیزی فرهنگی بود و مؤثرترین کانون «خودی با بیگانه و بیگانه با
خودی» همین عنصر بود. او صراحتاً و با وقاحت تمام به اسم «مبارزه با خرافات با
اسلام و به ویژه با تشیع» به مبارزه پرداخت! و این حقیقت در صفحه 14 کتاب «علوم و
فنون ادبی» پایه دوازدهم،با وقاحت تمام وارونه سازی شده است.
شعارهای ناسیونالی آخوندزاده، برای ضدیت با اسلام و عرب بود نه مبارزه با استعمار!
او حتی در غربزدگی کار را به جایی رساند که با خط فارسی نیز مخالفت کرد و در پی تغییر آن برآمد، آیا این یعنی خدمت به ادبیات؟ یا قطع ارتباط مکتوب با تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران؟