به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، نه تنها نخستين روز ماه ذي القعده الحرام سال 173 هجري قمري به عنوان روز طلوع حضرت فاطمه معصومه(س) فرا نرسيده بود، بلكه هنوز حضرت موسي بن جعفر(ع) هم به دنيا نيامده بودند كه امام صادق(ع) فرمودند: «إنّ لله حرما و هو مكه و لرسوله حرما و هو المدينه و لاميرالمومنين حرما و هو الكوفه و لنا حرما و هو قُم و ستُدفن فيه امرأه من وُلدي تُسمّي فاطمه مَن زارها وجبت له الجنه؛ خداوند حرمي دارد و آن، مكه است؛ و رسولش حرمي دارد و آن در مدينه است؛ و اميرالمومنين حرمي دارد و آن در كوفه است و ما حرمي داريم و آن، قم است و به زودي بانويي از فرزندان من با نام فاطمه در آن دفن خواهد شد كه هركه او را زيارت كند، بهشت بر او واجب ميشود.» (بحار الانوار، جلد 99، صفحه 267)
و اين روايت شگرف، حكايت از آينده اي درخشان براي قم داشت؛ آيندهاي كه با عنوان «عش آل محمد(ص)» و «حرم اهل بيت(ع)» معنا مييافت.
و مانند چنين روزي بود كه در خانه امام ابوالحسن، موسي بن جعفر(ع) و از حضرت نجمه خاتون(س)، دختري براي امام و خواهري براي امام و عمهاي براي امام پا به گيتي نهاد و جهان را به عطر وجودي خويش خوشبو كرد.
او در مدينه متولد شد، اما در همان زمان، قم و اهالي قم هم بي قرار شدند و از همين امروز او را شناختند.
او را امام صادق(ع)، كريمه اهل بيت خواند و امام رضا(ع)، معصومه و پدر، به فدايش رفت و فرمود: «فِداها ابوها»؛ چراكه امام معصوم(ع) جايگاه او را نزد خدا ميدانست، جايگاهي بس عظيم و شأني بس رفيع كه «فإنّ لكِ عند الله شأنا مِن الشّأن.»
همين بود كه معصومي مانند امام موسي كاظم(ع)، بر دست «معصومه زمان»، بوسه زد و شأن او را گرامي داشت.
او كريم زادهاي است كه هميشه كريمه خواهد ماند و تنها اوست كه عنوان منحصر به فرد «كريمه اهل بيت» را براي هميشه جاودان ساخته است.
نقل است كه مرحوم آيت الله سيد شهاب الدين نجفي مرعشي(ره) اين حكايت شگرف
را نقل فرموده است: «پدرم مرحوم سيد محمود مرعشي كه از علماي حوزه علميه
نجف بود، بسيار علاقه مند بود كه به هر طريقي كه شده محل مزار شريف و مخفي
حضرت فاطمه زهرا (س) را به دست آورد و از بركات و فيوضات آن بهره مند شود.
ايشان براي رسيدن به اين مطلب، مشغول ختم مجربي ميشود و چهل شب بر آن
مداومت ميكند تا اينكه خداوند با شيوهاي، محل قبر آن حضرت را به او
بنماياند.
ايشان شب چهلم و بعد از انجام ختم و توسل فراوان، در حال استراحت بوده است
كه در عالم رويا، به محضر مقدس امام جعفر صادق(ع) مشرف ميشود؛ امام(ع) به
ايشان ميفرمايند: «عليك بكريمه اهل البيت؛ بر تو باد به كريمه اهل بيت.»
ايشان تصور ميكند كه منظور امام جعفر بن محمد(ع) از كريمه اهل بيت، حضرت
زهرا(س) است؛ بنابراين عرض ميكند: بله، من هم براي همين متوسل شدهام كه
جاي قبر آن حضرت را بدانم تا بهتر بتوانم از فيوضات آن مزار معنوي بهرهمند
شوم.
در ادامه، امام(ع) در جواب ميفرمايند: منظورم قبر فاطمه معصومه در قم است.
امام(ع) سپس اضافه ميفرمايند: به دليل مصالحي، خداوند سبحان اراده فرموده
است كه محل قبر شريف حضرت زهرا(س) مخفي بماند، بنا بر اين خداوند تبارك و
تعالي قبر حضرت معصومه(س) را تجليگاه قبر شريف حضرت زهرا(س) قرار داده
است؛ بنابراين اگر قرار بود قبر حضرت زهرا(س) ظاهر باشد، هر جلال و جبروتي
كه براي آن قبر شريف مقدر بوده، خداوند متعال همان جلال و جبروت را بر قبر
مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است.
چنين بود كه مرحوم پدرم هنگامي كه از خواب برخاست، تصميم گرفت كه به قصد زيارت حضرت فاطمه معصومه(س) به ايران بيايد.
آيينهدار زُهره زهرا رسيد و باز
گفتند نور زُهره ازهر رسيده است
او، فاطمه ثاني بود و القاب حضرت زهرا(س) را برازنده خود ساخت تا با نامهايي مانند طاهره، حميده، رشيده، تقيه، رضيه، مرضيه، سيده، صديقه، عابده و محدثه هم شناخته شود:
عمه سادات بگو كيستي
فاطمه يا زينب ثاني ستي
بايد گفت؛ معصومه(س) براي موسي بن جعفر(ع)، مانند فاطمه(س) است براي محمد(ص)؛ و معصومه(س) براي رضا(ع)، مانند زينب(س) است براي حسين(ع).
خوش آمدي به جهان زينب امام رض
عنايتي برسان زينب امام رضا
اگرچه دختر موسي بن جعفر آمده است
دوباره فاطمه با شكل ديگر آمده است
او معصومهاي است براي همه زمانها و همه اعصار. عصمت حضرت زهرا(س) و همچنين كرامت خاندان اهل بيت(ع) در او متجلي شد تا اينكه براي هميشه، بانوي عصمت و كرامت لقب گيرد و جهان را از عصمت و كرامت خويش بهره مند سازد.
و امروز، روز طلوع «مليكه ايران» است؛ آغازي بي پايان و طلوعي بي غروب.
و اوست محور شهر قم و با حضور اوست كه بوي مدينه از شهر ما به مشام ميرسد و گويي اهالي قم در كنار حضرت زهرا(س) نشستهاند:
ما در كنار صحن شما تربيت شديم
داريم افتخار كه همشهري ات شديم
ما با تو در پناه تو آرام ميشويم
وقتي كه با ملائكه همگام ميشويم
بانو! تمام كشور ما خاك زير پات
مردان شهر نوكر و زنها كنيزهات
زيباترين خاطرههامان نگفتني ست
تصوير صحن خلوت و باران نگفتني ست
باران ميان مرمر آئينه ديدني ست
اين صحنه در برابر آئينه ديدني ست
مرغ خيال سمت حريمت پريده است
يعني به اوج عشق همين جا رسيده است
خوشبخت قوم و طايفه، ما مردم قميم
جاروكشان خواهر خورشيد هشتميم
اعجاز اين ضريح كه همواره بي حد است
چيزي شبيه پنجره فولاد مشهد است
من روي حرفهاي خود اصرار ميكنم
در مثنوي و در غزل اقرار ميكنم
ما در كنار دختر موسي نشستهايم
عمري ست محو او به تماشا نشستهايم
اينجا كوير داغ و نمك زار شور نيست
ما رو به روي پهنه دريا نشستهايم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور كنيد پيش مسيحا نشستهايم
بوي مدينه ميوزد از شهر ما، بيا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ايم.
اللهم انّا نسئلك ان تختم لنا بالسّعاده ... .