أَفَمَن یعْلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک الْحَقُّ کمَنْ هُوَ أَعْمَی إِنَّما یتَذَکرُ أُوْلُواْ الْأَلْبَبِ پس
آیا کسی که میداند آنچه از جانب پروردگارت بسوی تو نازل شده حق است،
مانند کسی است که نابیناست؟ همانا تنها صاحبانخرد پند میگیرند.
در
آیه قبل به کسانی که دعوت حیاتبخش انبیاعلیهم السلام را اجابت میکنند
اشاره شد، این آیه وآیات بعد، آثار استجابت آن دعوت را بیان میفرماید. هر
کدام از فطرت، عقل و علم در انسان، مغز و لبّی دارند که گاه بواسطه عادات،
رسوم، خرافات، غرائز، روی آنها پوشیده میشود، لذا انسان باید دائماً
متوجّه آن هستهٔ مرکزی و مغز آنها باشد. (تفسیر فرقان) سیمای خردمندان در قرآن واژه «اولوا الالباب» مرتبه در قرآن آمده و هر مرتبه همراه با یک کمال و وصفی بیان شده است. از جمله: 1. راز احکام را میفهمند. «و لکم فیالقصاص حیاة یا اولی الالباب»(بقره، 179) 2. آیندهنگر هستند. «تزودّوا فانّ خیر الزّاد التقوی واتقون یا اولی الالباب»(بقره، 197) 3.
دنیا را محل عبور و گذر میدانند نه توقفگاه و مقصد. «لاولی الالباب
الّذین... یتفکرون فی خلق السّموات والارض ربّنا ما خلقت هذا
باطلا»(آلعمران، 191) 4. از تاریخ، درس عبرت میگیرند. «لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب»(یوسف، 111) 5. بهترین و برترین منطق را میپذیرند. «الّذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ... و اولئک هم اولوا الالباب»(زمر، 18) 6. اهل تهجّد وعبادت میباشند. «امّن هو قانت آناء الّیل... انما یتذکر اولوا الالباب»(زمر، 9) قرآن انسان بیخبر از حقّ را نابینا میداند. به جای «کمن هو لایعلم» فرموده است «کمن هو اعمی» دین، مطابقت فطرت انسانهاست، تنها تذکر لازم است تا غفلت زدایی شود. «انما یتذکر...» عقلی که انسان را به حقانیّت کتاب آسمانی نرساند، عقلنیست. «انّما یتذکر اولوا الالباب» علم مفید، محصول تعقّل و تذکر است. «من یعلم، یتذکر اولوا الالباب» برای رسیدن به عقل سلیم و فطرت خالص باید گناه و غفلت را از خود دور کرد. «انما یتذکر اولوا الالباب»