«علمک» و توانایی ساختن «فضا»
فیلم کوتاه را اساسا اگر محل و محملی برای یادگیری، کسب تجربه و کشف استعدادهای بالقوه سینما به حساب بیاوریم، آنوقت برای ارزیابی کار سازندگان اثر باید برخلاف سینمای داستانیِ بلندِ حرفهای، ضریب کمتری را به قوتهای فنی و تکنیکی اثر بدهیم و دنبال کشف لحظهها و صحنهها و سکانسهایی باشیم که نشان میدهد آن کارگردان اساسا «جنم» و «آنِ» کارگردان شدن دارد یا خیر.
فیلم کوتاه محل کشف استعداد است و طبعا بسیاری از فیلمها ممکن است به دلیل کمبود بودجه و امکانات و به خاطر ساخته شدن با سرمایهی اندک شخصی از جنبههای فنی و تکنیکی ضعفهای فراوانی داشته باشند، اما همان فیلمها هم میتوانند نشاندهندهی استعداد سازندگان خود در زمینههای مختلف از جمله کارگردانی، تدوین و نویسندگی باشند و حتی در معدود لحظاتی تواناییهای واقعی سازندگانشان را به رخ بکشند.
در این میان «حسین دارابی» با دو فیلم اخیرش «کرایهها آماده» و «علمک» نشان از استعداد جوانی دارد که به خوبی جزئیات کارگردانی را میداند و یکی از امیدهای اصلی سینمای ایران برای تبدیل شدن به یک کارگردان حرفهای کاربلد است. البته دو کار اخیر دارابی از منظر فنی و تکنیکی نیز از بهترین فیلمهای کوتاه سینمای ایراناند اما با وجود ایراداتی که به رویکردهای محتوایی «کرایهها آماده» و نحوه پرداخت داستان میشد گرفت، هردو اثر نشان از سازندهای دارد که به خوبی با «فضاسازی» در سینمای آشناست.
دارابی هم در «کرایهها آماده» و هم در «علمک» به درستی در فیلمش گرهافکنی میکند و مخاطب را برای دیدن اثرش مشتاق نگه میدارد، به درستی اوج و فرود قصه را رعایت میکند و در مجموع حتی اگر ایراداتی هم بتوان به فیلمنامههای آثارش گرفت نشان میدهد که میتواند در فیلمش-با وجود تایم کم- «فضا» بسازد و این کاری است که بسیاری از فیلمسازان به ظاهر حرفهای سینمای ایران هم از انجام آن عاجزند. و دقیقا به خاطر همین است که بسیاری از آثار سینمای ایران یخاند و از ایجاد هرگونه ارتباطی با مخاطب ناتوان و در نقطهی مقابلش هردو کار دارابی-به عنوان یکی از استعدادهای جوان سینمای ایران- گرم است و مخاطب را با خود همراه میکند. «حسین دارابی» تا امروز نشان داده که «کارگردان» خوبی است و در مسیر پیشرفت. منتظر دیدن فیلمهای بلند او هستیم.
«زمین به علاوه پنج درصد» و اهمیت «سوژهیابی» در مستند
«زمین به علاوه پنج درصد» مجتبی غفوری از آن مستندهایی است که سالها بود خلاء آن در بین مستندها و حتی کلیت بحثهای رسانهای ایران حس میشد و معلوم نبود چرا کسی سراغ ساخت و طرح آن نمیرفت. موضوع فیلم با اینکه موضوعی تخصصی، پیچیده و غامضی است اما حالا تبدیل شده است به یک مسئله و دغدغهی عام، اینکه؛ بدهکاری تقریبا تمام کشورهای دنیا از کجا نشات میگیرد؟ این کشورها به چه دولت یا شخصی این میزان بدهی دارند؟ نقش سیستم بانکداری ربوی این وسط چیست و اساسا سیستم اقتصادی مبتنی بر بانکداری امروزی چه بلایی سر مردم آورده است؟
اینها با اینکه اساسا مسائل علمی پیچیدهای هستند اما حالا تبدیل شدهاند به دغدغهای عمومی که کسی هم به درستی به آنها پاسخ نداده است. حالا احتمالا اکثریت غالب مردم به این باور کلی رسیدهاند که سیستم اقتصادی امروز جهان، سیستم اقتصادی تحمیل شده از سوی بانکها، دارای مشکلات مهمی است اما چند درصدشان میدانند و میتوانند توضیح دهند مشکل دقیقا چیست؟ حتی بسیاری از دانشجویان و نخبگان نیز شاید کلیاتی از تئوری اقتصادی «فریدمن» و ... شنیده باشند اما مشکل این است که این مکانیزم اقتصادی تا به امروز بصورت سادهشده و عامیانه برای مخاطب عام شرح داده نشده است.
حسن بزرگ «زمین به علاوه پنج درصد» دقیقا همین جاست. سازندگان مستند تمام سعیشان را کردهاند تا مکانیزم پیچیدهی اقتصاد جهانی را از همان مبداء پیدایش، یعنی اختراع پول به مخاطب شرح دهند و از آنجا برسند به وضعیت بغرنج کنونی و از روی مسئلهی به شدت جذاب و تا به حال کمتر بیان شدهی «جنایت اقتصادی» و «جنایتکار اقتصادی» پردهبرداری کنند. در این مسیر هم از بخشهای انیمیشن به خوبی بهره بردهاند و هم از مصاحبهها و تصاویر آرشیوی به اندازه و تاثیرگذار استفاده کردهاند.