زني جوان همراه با وكيلش وارد يكي از شعبههاي دادگاه خانواده شد، وي خطاب
به قاضي اظهار كرد: به خواست خانواده به درخواست ازدواج همسرم پاسخ مثبت
دادم. در صورتي كه علاقمند به ادامه تحصيل بودم اما به دليل خجالت از پدر و
مادر و برادرهايم و سن كم نتوانستم جواب منفي خود را بازگو كنم.
وي
در گفتگو با ایسنا ادامه داد: زماني كه به عقد همسرم در آمدم ۱۷ سال داشتم
و در آن سن كم زندگي مشتركي را شروع كردم درحالي كه نميدانستم علاقه به
همسر و زندگي چه معنايي دارد. در آن روزها با به وجود آمدن كوچكترين مشكل
در امور منزل، مادر شوهرم مرا كتك ميزد و اگر همسرم سعي ميكرد مقابل او
بايستد او نيز كتك ميخورد.
اين زن كه ۲۹ سال سن داشت، خاطر نشان
كرد: بعد از گذشت هفت يا هشت سال از زندگي مشتركمان در عين ناباوري
رفتارهاي مادر شوهرم ادامه داشت و شوهرم هيچگاه نتوانست به عنوان يك
پناهگاه از من حمايت كند و هر بار كه اعتراض ميكردم ميگفت من نميتوانم
خلاف حرف مادرم را به زبان آورم.
وي افزود: زماني كه مادر همسرم فوت
كرد، خواهرهايش به خوبي توانستند جاي خالي مادرشان را پر كنند و اين در
صورتي بود كه من فرزند ۱۱ سالهاي داشتم و آنها بدون هيچ گونه خجالتي من
را مقابل دخترم كتك مي زدند.
زن جوان در پاسخ به پرسش قاضي شعبه
مبني بر اينكه دليل كتكهاي خانواده شوهرت چه بود، بيان كرد: به بهانههاي
مختلف مرا كتك ميزدند، مثلا يكبار به دليل خرجي ندادن همسرم، مجبور شدم
يارانههاي نقدي سهم خود و دخترم را براي تأمين مخارج منزل خرج كنم و زماني
كه شوهرم و خواهرش از اين موضوع مطلع شدند، به قصد جانم مرا كتك زدند.
وي
در حالي كه به آرامي اشك ميريخت، عنوان كرد: يكسال است كه علاوه بر
مشكلات گذشته همسرم به فردي شكاك تبديل شده است و با به وجود آمدن
كوچكترين مشكلي به قدري مرا كتك ميزند كه توان ايستادن بر روي پاهايم را
ندارم، براي مثال، آخرين مرتبهاي كه به شدت مرا كتك زد، موجب شد همسايهها
با ۱۱۰ تماس بگيرند.
زن جوان مدعي شد: متاسفانه دخترم به بيماري
افسردگي مبتلا شده است و مرتب از من ميخواهد كه از پدرش جدا شوم. من نيز
در اين سالها به دليل وجود فرزندم با مشكلات كنار آمدم. اكنون فرزندم
نميخواهد پدري با اين اخلاق و رفتار داشته باشد.
قاضي دادگاه بعد
از شنيدن اظهارات زن جوان به دليل عدم حضور مرد در دادگاه حكمي مبني بر
طلاق صادر نكرد و رسيدگي به پرونده را به جلسهي آينده موكول كرد.