به گزارش
سرویس فرهنگی نقد رسانه پایگاه 598، برنامه شب عید غدیر پارک ملت با حضور سه تن از بازیگران سینما و تلویزیون برگزار گردید که میهمانان این برنامه به بررسی برخی از نقش آفرینی های خود در سریال ها و فیلم های سینمایی پرداختند.
در حین این برنامه آقای برزو ارجمند، بازیگر پرسابقه تلویزیون در سخنانی تامل برانگیز به تمجید و تعریف از خواننده حامی ضد انقلاب پرداخت و از شجریان به بزرگی یاد کرد.
شجریانی که ماه هاست با پشت کردن به ملت و نظام، در دامان غربی ها مشغول به خوردن گوشت خودی و نگه نداشتن استخوان است. شجریانی که از دفاع از خوانندگی زن در کارنامه خود ثبت کرده تا اتهام عدم درک هنر توسط علما و اندیشمندان اسلام در طول تاریخ.
اندیشمندانی که فقیه و فیلسوفشان در فلسفه ی هنر صاحب نظریه اند.
نمی گوییم با بکار رفتن لفظ «استاد شجریان» و تکریم او در رسانه ملی، اسلام و نظام به خطر می افتد و اصلاً چنین چیزی را حتی به اندازه ی درج یک خبر هم حائز اهمیت نمی دانم. اما آن چیزی که موجب افسوس و تألم است، مقایسه این بی تفاوتی با جنجالی است که درباره قضیه ی آقای سلحشور رخ داد.نمی گوییم می بایست همان جنجال هم اینجا (و صد جای نظیر آن، مثل اصل قضیه دعوت از آنجلینا جولی) اتفاق می افتاد، که اصلاً با چنین جنجال هایی مخالف ام. راه افتادن جنجال و جذابیت آن برای جامعه، نشان از نوعی سیاست زدگی و عدم عمق آن دارد. اما به هرحال، بیانگر «نظام حساسیت» جامعه است؛ یعنی مطلبی که موجب تحریک احساسات جامعه می شود، علی رغم اینکه عمیق یا غیر عمیق باشد، خودِ موضوعش محل تأمل است.
مثلاً اینکه اگر معیشت جامعه ای ذره ای دچار افول شود، دادش در بیاید و به تظاهرات بپردازد و چنانچه اخلاق و دین در آن به فنا هم رود، عین خیال کسی نباشد (نظیر آنچه در آمریکا رخ داده) خود بیانگر معیشت محور بودن نظام حساسیت های آن جامعه است.
در اینجا هم وقتی جامعه هنری ما از مواردی چون تجلیل از ضد انقلاب، دعوت آنجلینا جولی، جشن خانه سینما و... ابداً متألم نمی شود، اما از اعتراض به بی اخلاقی و دین گریزی دادش به آسمان می رود، این نشان از جهتگیری خاص و متقابل با ملت در این قشر در نظام حساسیت های شان دارد. حال به نظر شما این جهت، چه جهتی است؟