به گزارش پایگاه 598 به نقل از باشگاه خبرنگاران، در هر کشوری شناخت اسطورههای مقاومت، مرور خاطراتشان و شیوه زندگی آنها برای نسلهای آینده یک ضرورت است.
آشنایی
با اسطورههای شهادت و مقاومت ایران اسلامی که ویژگی منحصر به فرد ایمان و
معنویت را با آمادگی رزمی و دفاعی خود تلفیق کردند برای نوجوانان و جوانان
کشورمان، جذاب و مفید است.
از همین رو برای درک بهتر شیوه زندگی
این عزیزان و رشادتهای این بزرگان بر آن در سلسله گزارشاتی به شناخت شهدای
نوجوان این خطه بپردازیم.
باشد که در تفهیم روحیه مقاومت برای نسلهای آینده تلاش بیشتری صورت گیرد...
شهید اکبر مدنیسوم
شهریور 1348 در روستای چهلرز محلات به دنیا آمد اما در محله نظام آباد
تهران قد کشید و بزرگ شد. اکبر چهارمین فرزند خانواده بود. از بچگی عاشق
کشاورزی و باغبانی بود. به فوتبال هم خیلی علاقه داشت. طرفدار پرو پا قرص
تیم استقلال بود.
کلاس دوم متوسطه را تازه شروع کرده بود که
شناسنامهاش را دستکاری کرد و رفت جبهه. ابتدا به کردستان اعزام شد. اولین
حقوقش را که گرفت نیمی از آن را به فقرا بخشید. مرحله بعدی به گردان حمزه
سید الشهدا(ع) پیوست. آنجا کمک آرپیجیزن و خادم دسته یک بود.
دوست داشت هر طور شده برای بچههای دسته خدمت کند. مخفیانه آفتابهها را پر از آب میکرد. در هر فرصتی دعا و قرآن میخواند.
اکبر آرزو داشت در روستای چهلرز باغ زیبایی داشته باشد و هر درختش را به نام یک شهید نامگذاری کند.
در
شب عملیات، کوله مهمات اکبر، آتش گرفت و مظلومانه و بیصدا سوخت و با قلبی
سوخته به ملاقات پرورگاردش رفت. حالا محسن گودرزی دوست زمان جنگ اکبر در
روستای سربند اراک باغی دارد که هر درختش را به نام یکی از شهدای دست یک
نامگذاری کرده است اکبر توی وصیت نامهاش نوشته: اگر من شهید شدم نه به این
خاطر بود که اسمی و نامی بجای بگذارم و نه به والله این چنین نبود فقط
برای رضای حق و تحقق بخشیدن به خونهای پاک شهیدان بود که از خدا طلب شهادت
کردم.
اسم دستهشان دسته یک بود؛ کارشان هم یک. توی گردان حمزه
سیدالشهدا(س) برای خودشان اسمی و رسمی به هم زده بودند. مسئولشان هم محسن
گلستانی بود. بس که ریزه میزه بودند، دستهشان به دسته کودکستان گلستانی
معروف شده بود.
قبل از شروع عملیات والفجر 8 دعای توسل جانانهای
خواندند و بعد به طرف خط حرکت کردند. چهارده نفر از بچههای دسته هر کدام
یک بند از دعای توسل را غریبانه زمزمه کردند. چهارده بند، چهارده نفر!
شب
24 بهمن (شب عملیات) به همراه بچههای لشکر 27 محمدرسولالله(ص) به خط
زدند. آن شب، آتش دشمن زیاد بود و این آتش برای 14 تن از بچههای دسته یک
گلستان شد. آن شب 14 پرستوی عاشق غریبانه پر کشیدند و آسمانی شدند.