به گزارش پایگاه خبری 598، شاپور بختیار پس از نشستن بر مسند قدرت، در نخستین اقدام تلاش کرد به وسیله مذاکره با امام علاوه بر منصرف کردن ایشان از ادامه مبارزه، با انتقاد از سیاستهای گذشته رژیم پهلوی و متفاوت جلوه دادن خود نزد ایشان، شرایط را برای استمرار نخستوزیری و شاید حکومت خود بیش از پیش فراهم سازد ولی با واکنش منفی امام مواجه شد. اگرچه پاسخ منفی امام مبنی بر استقرار حکومت پهلوی، امری بدیهی جلوه میکرد با این حال شاپور برای فریب دیگران این مسیر را طی نمود.
بدین ترتیب در این هنگامه طرح ترور ایشان به ذهن ایادی پهلوی رسید. اگرچه، پیش از این نیز طرح ترور امام در چند مقطع از سوی عوامل مختلف حکومت پهلوی مطرح شده بود. نخستین بار و در فروردین سال ۵۷ به پیشنهاد موساد، طرح ترور ح به ساواک و محمدرضا شاه ارائه شد تا این ترور به وسیله تیمی از سوی اسرائیل انجام شود، با این حال این عملیات با توجه به نفوذ امام در ایران و جامعه جهانی هیچگاه محقق نشد.
دومین بار نیز سازمان اطلاعاتی فرانسه این پیشنهاد را به ساواک داد تا با انتقال امام به ایتالیا و با توجه به جو متشنج این کشور، نقشه ترور ایشان عملی شود که این بار نیز با هوشیاری امام و نزدیکانشان عملیات ترور ناکام ماند.
طرح بستن فرودگاه مهرآباد
پس از فرار شاه از ایران و نیز شکست طرح ترور حضرت امام در فرانسه، حضرت امام صراحتا خبر از بازگشت خود به کشور داد. از این رو دولت تازه تأسیس بختیار که در تلاش بود با اجرای راهکارهای متفاوت و بعضا متناقض مانند؛ آزادی زندانیانی سیاسی، گسترش آزادی و از طرفی سرکوب معترضان، مانع از فروپاشی حکومت پهلوی شود، تنها راه ایستادگی در مقابل مردم را ممانعت از ورود امام خمینی به کشور میدانست.
در همین راستا و در تاریخ ۵ بهمن سال ۵۷ به دستور بختیار تمامی فرودگاه های کشور به مدت سه روز بسته شد، همچنین وی به شرکتهای بینالمللی اعلام کرد که ایران از پذیرش هواپیما تا اطلاع ثانوی معذور است.
بحثهای مربوط به بستن فرودگاهها برای جلوگیری از ورود امام به کشور در جلساتی که اوایل بهمن سال ۵۷ از سوی شورای امنیت برگزار میشد مطرح شده بود. در این جلسات ضمن اشاره به موقعیت استراتژیک موجود، ورود امام خمینی به کشور را به منزله پایان حکومت پهلوی قلمداد میکردند، بنابراین اگرچه فشارهای درونی و بینالمللی زیادی در خصوص بسته شدن فرودگاهها بر دولت بختیار تحمیل میشد تا جایی که بسیاری از مردم اعلام کرده بودند خودشان نسبت به بازگشایی فرودگاه وارد عمل خواهند شد، با این حال بختیار و ساواک نسبت به بسته بودن فرودگاه پافشاری کرده و حتی با استقرار چند جنگنده و تانکهای نظامی تلاش کردند موجی از رعب و وحشت را در میان مردم و نزدیکان امام ایجاد کنند.
به هر صورت، با تظاهرات گسترده مردم سرانجام بختیار در روز ۹ بهمن دستور بازگشایی فرودگاهها را صادر و اعلام کرد حضرت امام میتوانند وارد کشور شوند.
شلیک به هواپیمای امام خمینی
حسین فردوست در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» به وضوح اشاره میکند که قدرتخواهی موجود در شخصیت بختیار به صورتی بود که از هیچ اقدامی برای حفظ حکومت پهلوی فروگذار نبود.
در همین زمینه وی طرح انفجار هواپیمای حامل امام خمینی در مسیر ورود به کشور را یکی از همین اقدامات قلمداد میکند. به گفته فردوست: «از روزی که بختیار نخستوزیر شده بود، هر روز ساعت شش تا هشت بعدازظهر کمیسیونی با حضور مقدم یا ثابتی(نماینده ساواک) سپهبد جعفری(نماینده شهربانی) سپهبد محققی(نماینده ژاندارمری) سپهبد قرهباغی(رئیس ستاد ارتش) تیمسار بدرهای(فرمانده نیروی زمینی) سپهبد ربیعی(فرمانده نیروی هوایی) و تیمسار حبیب اللهی(فرمانده نیروی دریایی) تشکیل میشد. در این کمیسیون از مسائل انتظامی و اطلاعاتی و امنیتی صحبت میشد و بخش قابلتوجهی از این جلسات مصروف طرح نقشه برای جلوگیری از ورود امام به کشور شد. در همین کمیسیون، طرح انفجار هواپیمای حامل امام مطرح شد.
بحث انفجار هواپیمای حضرت امام از سوی دولت بختیار به حدی جدّی بود که طبق اسناد و خاطرات برخی از خلبانان ارتش، پیش از ورود امام خمینی به تهران به چند تن از خلبانان ارتش از جمله «سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی» دستور شلیک به هواپیمای رهبر انقلاب داده شده بود و چنانچه این افراد از دستور تمرد میکردند به مجازات اعدام محکوم میشدند. همچنین برخی از کارمندان فرودگاه مهرآباد روز ۱۲ بهمن در سر کار خود حاضر نشده بودند، این مسائل با توجه به اهمیت این روز، حاکی از وجود نگرانیها در خصوص اقدام نظامی علیه هواپیمای امام از سوی دولت پهلوی بود. با این حال و با توجه به فضای موجود این عمل هیچگاه صورت نگرفت و امام توانست در روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ وارد کشور شود.
انحراف هواپیما به سمت جزیره کیش
یکی از طرحهای مطرح شده از سوی اعضای کابینه بختیار که در جلسات شورای امنیت در بهمن ماه سال ۵۷ چندبار عنوان شد، دزدیدن هواپیمای حامل حضرت امام و انتقال آن به جزیره کیش بود. حکومت پهلوی بر این تصور بود که اگر امام خمینی پس از ورود به کشور چندصباحی امکان ارتباط با مردم را نداشته باشد، حرکت انقلابی مردم متوقف خواهد شد و اعتراضات خاموش میشود. از این رو طرح انحراف هواپیما به جزیره کیش در این جلسات مطرح شد. این برنامه تا این حد جدی بود که مقدمات اسکان ایشان از قبیل فراهم کردن پزشک و دیگر امکانات ساده در جزیره کیش از سوی دولت بختیار برای وی نیز پیش بینی شده بود، در حقیقت بختیار با این عمل قصد قرنطینه کردن امام و نزدیکان ایشان را در سر داشت.
برژینسکی مشاور امنیت ملّی وقت کارتر در این زمینه گفته است: «تصمیم بختیار برای دستگیری خمینی در جلسهای مطرح شد. من و براون از طرفداران این طرح بودیم و استدلال میکردیم حالا که بختیار تصمیم به این کار گرفته است باید از او حمایت کنیم، ولی ونس [که اطلاعات خود در زمینة ایران را از سولیوان میگرفت] از مخالفان جدی این طرح به شمار میرفت و این باعث اختلاف شدید ما با ونس شده بود.
در ۲۳ و ۲۴ ژانویه، پس از چند جلسه، این مسئله را با رئیسجمهور کارتر در میان گذاشتیم. واکنش اولیه کارتر در برابر برنامة بختیار فوقالعاده مثبت بود و وقتی در جریان موضوع قرار گرفت با خوشحالی گفت عالی است و سپس با تغییراتی، متن پیشنهادی من و براون را به تهران مخابره کرد». با تمام این احوالات و به رغم طرح اولیه از سوی بختیار، وی توانایی و شجاعت انجام چنین اقدامی را نداشت و به این خاطر از اجرایی کردن آن خودداری کرد.
افشاگری دو روزنامه نگار فرانسوی
روز پنجشنبه، ۹ مهر سال ۱۳۷۱ روزنامه چاپ عصر کیهان که در این روز در ۲۰ صفحه و به قیمت ۵۰ ریال روانه دکهها شده بود، در کنار خبرها و تیترهای متنوع و گوناگون خود، یک خبر داغ هم داشت و آن انتشار کتابی توسط دو روزنامه نگار فرانسوی بود که در آن از جزئیات توطئه بختیار برای ترور حضرت امام خمینی (ره) در بهمن سال ۵۷ خبر داده بودند.
متن کامل خبر فوق که در صفحه ۱۸ این شماره روزنامه منتشر شده، به شرح زیر است:
ژان ایون پرون و ژان نوئل فوونیه دو روزنامه نگار فرانسوی ضمن چاپ کتابی به افشای موارد تازه ای از نقشه ترور امام خمینی(ره) در آخرین روزهای نخست وزیری بختیار، فرار وی از تهران با لباس یک کشیش فرانسوی، اقامت در پاریس و کمکهای مالی کشورهای عرب به گروه بختیار را نیز به رشته تحریر درآوردند.
در این کتاب آمده است:
قرار بود این توطئه شوم در روز ۲۱ بهمن ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اجرا شود و طی آن ۶۰۰ تن از رهبران روحانی کشور نیز دستگیر شوند.
با این که در کتاب به طراحان اصلی این نقشه اشاره ای نشده اما خسروداد آخرین فرمانده هوانیروز در رژیم ستمشاهی را یکی از عوامل اصلی اجرای آن دانسته است.
بنا به نوشته این کتاب طرح مذکور با برهم خوردن منع آمد و شد در همانروز از سوی امام (ره) با شکست مواجه شد. امام خمینی(ره) با ظاهر شدن بر تصویر تلویزیون که دیگر از کنترل حکومت نظامی خارج شده بود مردم را به ریختن به خیابانها فراخواند.
بختیار در ساعت ۵ بعدازظهر همانروز فرماندهان ارتش را به جلسه ای اضطراری در کاخ نخست وزیری فرا می خواند اما با تصرف نقاط سوف الجیشی شهر از جمله پادگانها نقشه عملا عقیم می ماند.
در ساعت ۱۲ و نیم روز ۲۲ بهمن بیانیه ای بدست سیروس آموزگار وزیر اطلاعات کابینه بختیار می رسد که از رادیو پخش شد. در این بیانیه ارتش اعلام بیطرفی کرده است و آموزگار از پخش آن خودداری می کند و بلافاصله با نخست وزیر بختیار تماس می گیرد و بختیار با صدای لرزان از آن سوی تلفن می گوید بیانیه پخش شود این پایان کار است.
در گوشه دیگری از این کتاب به زندگی مخفی بختیار در تهران توجه شده و نوشته است؛ شاپور بختیار به مدت شش ماه در خانه ای در شمال تهران که متعلق به یکی از آشنایان نسبتا دور او بود در حالت اختفاء به سر می برد در این مدت حتی یکبار هم از اتاقی که به او اختصاص داده بودند خارج نشد.
به نوشته این کتاب، بختیار در لباس یک کشیش مسیحی و با کمک سفارت فرانسه از ایران خارج شد. وی که یک عینک سیاه به چشم زده و ریش مختصری گذاشته بود ساعاتی بعد در حالی وارد فرودگاه اورلی شد که تنها پسرش گیو که در پلیس فرانسه دارای مقام مهمی است انتظار او را می کشید.
در بخش دیگر این کتاب به نکات تازه ای از چگونگی تامین منابع مالی و مصرف آن در دستگاه شاپور بختیار اختصاص داده شده است. دو روزنامه نگار فرانسوی در کتابشان صدام حسین را از اولین تامین کنندگان و پشتوانه اصلی نهضت مقاومت ملی ایران معرفی کرده و نوشته اند:
اولین سفر شاپور بختیار به بغداد در سال ۱۹۸۰ انجام گرفت. این سفر در حالی صورت می گرفت که هنوز جنگ ایران و عراق آغاز نشده بود ولی روابط دو کشور هر روز متشنج تر می شد. در دیدار صدام با بختیار رهبر عراق که می خواست هر چه زودتر شاهد سقوط حکومت مذهبی تهران باشد آمادگی خود را برای تامین هزینه های کودتا و دیگر فعالیتها اعلام کرده بود.
ایون پرون و نوئل فوونیه در کتاب خود به تشریح زندگی سیاسی بختیار در پاریس پرداخته و نوشته اند: بختیار و همفکران او در طول زمانی بیش از ۱۰ سال، نزدیک ۵۰ میلیون دلار کمک از سوی کشورهایی مانند عراق و عربستان و شیوخ عرب دریافت کرده اند.
این کتاب از سالهای بین ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به عنوان - دوره ولخرجی و سوء اداره مالی- در دستگاه بختیار یاد کرده و با اشاره به ناامیدی حامیان مالی نهضت و کاهش کمکهای آنان آورده است:
از سال ۱۹۸۵ جریان پولی که از طرف عراق و سایر کشورهای عرب خلیج فارس به صندوق گروه بختیار ریخته می شد بتدریج رو به کاهش گذاشت و پس از جنگ خلیج فارس، گروه بختیار نیز همانند سایر احزاب و گروههایی که با صدامحسین ارتباط نزدیک داشتند منزوی شدند.
بختیار در آگوست ۱۹۹۱ (۱۵ مرداد ماه ۷۰) در منزل مسکونی اش در حومه پاریس در حالی که دو پلیس فرانسوی از وی محافظت می کردند توسط افراد ناشناس به قتل رسید.
منابع:
مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، ج ۱۶ ص ۱۱۵-۱۱۷
حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۱ ص۶۰۶-۶۰۸.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر