اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانه ها به گفته رئيس جمهور با افزايش قيمت بنزين و گازوئيل تا پايان هفته جاري تکميل مي شود تا دومين جراحي يارانه اي نه به عمق نوبت قبل ( که با افزايش حدود ۵۵۰درصدي قيمت حامل هاي انرژي همراه بود) که با عمق کمتر يعني افزايش ۲۰ تا ۲۴درصدي قيمت آب، برق و گاز و به گفته مسئولان دولت با افزايش ملايم قيمت بنزين و گازوئيل انجام شود. آن چه پس از ماه ها حرف و حديث درباره شيب افزايش قيمت ها، نحوه شناسايي يا حذف يارانه بگيران، شرايط اقتصادي کشور در زمان افزايش قيمت ها و سرانجام استقبال اندک از خودانصرافي يارانه مطرح است، ضرورت هاي توفيق در اجراي مرحله دوم هدفمندي است.
اين توفيق به عبارت ديگر شامل تحقق اهداف پيش بيني شده اجراي مرحله دوم هدفمندي است. در اين ميان مروري بر برخي اظهارات مسئولان دولتي نشان مي دهد که از نگاه ايشان اهداف حداکثري براي گام حداقلي يارانه پيش بيني شده است به عبارت ديگر براي گام دوم هدفمندي اهداف ايده آلي طراحي شده است که با روند اجراي اين گام اين اهداف به صورت خوش بينانه در حد اندکي قابل تحقق است، هرچند در شرايط رکود تورمي حاکم بر اقتصاد ايران گام حداقلي براي مرحله دوم هدفمندي اجتناب ناپذير است و از اين نظر نگارنده نيز بر ضرورت احتياط و شيب اندک افزايش قيمت ها در اجراي مرحله دوم هدفمندي تاکيد دارد. با اين حال نگاهي به ۲ هدف اصلي طراحي شده براي گام دوم يارانه ها با توجه به شيب اجراي اين گام نشان مي دهد که اين ۲ هدف چندان قابل تحقق نيست. مسئولان دولتي تاکنون بارها کاهش مصرف انرژي و رفع کسري بودجه پرداخت يارانه را دو هدف اصلي اجراي مرحله دوم هدفمندي عنوان کرده اند. در اين ميان کاهش مصرف انرژي همواره به عنوان اصلي ترين هدف افزايش قيمت انرژي عنوان شده است و ترديدي وجود ندارد که بين قيمت کالا و مصرف آن رابطه مستقيمي وجود دارد اما درباره کالايي نظير انرژي نگاهي به شيب اندک افزايش قيمت ها در شرايطي که نرخ تورم حتي بالاتر از نرخ افزايش قيمت برخي موارد نظير آب، برق و گاز قرار دارد نشان مي دهد که اين افزايش قيمت در حدي نيست که انگيزه صرفه جويي در مصرف کننده را افزايش دهد.
هرچند به دليل همين نرخ بالاي تورم نمي توان با افزايش شديدتر قيمت همين کالاها و خدمات فضاي تورمي و رکودي فعلي را که در حال بهبود نسبي است با خطر رکود و تورم مضاعف مواجه کرد. درباره قيمت بنزين وگازوئيل نيز که تاکنون به طور رسمي رقمي اعلام نشده است به نظر مي رسد با همين پارادوکس ۲ هدف ظاهرا متضاد «جلوگيري از تشديد رکود و تورم» و «کاهش مصرف» مواجه هستيم و با توجه به مواضع مطرح شده از سوي مسئولان دولت مي توان انتظار داشت هدف جلوگيري از تشديد رکود و تورم بر هدف کاهش مصرف غلبه داشته باشد.
نکته ديگر درباره هدفگذاري کاهش مصرف اين است که افزايش قيمت در هر سطحي چه با شيب تند يا کند تا حدي در ميزان صرفه جويي اثر دارد و بخش مهمي از هدف کاهش مصرف از طريق بهبود کيفي محصولات مصرف کننده انرژي ميسر است. به عنوان مثال با هر ميزان افزايش قيمت بنزين خودروهاي موجود فعلاً همان مصرف بالاي سوخت را دارند که در صورت کاهش نسبي سفرهاي غيرضروري درون شهري و در شرايطي که در کوتاه مدت نمي توان انتظار بهبود حمل و نقل عمومي و توليد خودروهاي کم مصرف را متصور بود، اميد به کاهش قابل توجه مصرف انرژي غيرواقعي است.
اما هدف دومي که دولت با اجراي گام دوم به آن دل خوش کرده است، کاهش کسري بودجه يارانه هاست . دولت در شرايطي سالانه ۴۲هزار ميليارد تومان براي پرداخت يارانه نقدي توزيع مي کند که تاکنون درآمدش از محل قيمت حامل هاي انرژي سالانه ۲۸هزار ميليارد تومان و از محل رديف هاي بودجه ۱۱هزار ميليارد تومان يعني در مجموع ۳۹هزار ميليارد تومان بوده است. يعني ۳هزار ميليارد تومان کسري سالانه براي پرداخت نقدي آن هم در حالي که سهم پرداخت نقدي از يارانه ها در قانون ۵۰درصد پيش بيني شده است.
يعني اگر دولت براساس قانون عمل مي کرد بايد کمتر از ۲۰هزار ميليارد تومان در سال يارانه توزيع مي کرد. در چنين شرايطي افزايش قيمت حامل هاي انرژي و کاهش تعداد يارانه بگيران مي تواند بخشي از کسري بودجه را حل کند اما نگاهي به آمار و ارقام قانون بودجه نشان مي دهد که درآمد دولت از محل افزايش قيمت حامل هاي انرژي حداکثر ۴۸هزار ميليارد تومان و با اضافه شدن رقم ۱۱ هزار ميليارد تومان بودجه در مجموع ۵۹هزار ميليارد تومان است که ۱۰هزار ميليارد تومان سهم بخش توليد، ۴هزار ميليارد تومان سهم بخش سلامت، ۲هزار ميليارد تومان براي بيمه بيکاري و حدود ۴۲هزار ميليارد تومان براي پرداخت يارانه نقدي و غيرنقدي (نظير سبد کالا) پيش بيني شده است. در اين ميان افزايش قيمت حامل هاي انرژي با شيب اندک (باز هم نويسنده بر ضرورت شيب اندک افزايش قيمت ها تاکيد مي کند) ممکن است درآمد موردنظر را محقق نکند پس يکي از راه ها کاهش تعداد يارانه بگيران است که آن هم با استقبال اندک از خود انصرافي، دولت را وارد وادي حساس حذف برخي يارانه بگيران مي کند بر اين اساس تنها با فرض تحقق درآمد کمتر از سقف قانون نياز به حذف بخش قابل توجهي از يارانه بگيران (حدود ۳۰درصد) است که شايد در عمل محقق نشود. چنان که وزير اقتصاد نيز پيش از اين از شناسايي ۱۰ميليون ثروتمند خبر داده است که حدود ۱۵درصد جمعيت را شامل مي شود، لذا کسري بودجه يارانه ها در مرحله دوم اگرچه ممکن است کاهش يابد اما صفر نمي شود و مشخص نيست برنامه دولت براي رفع اين کسري بودجه چه خواهد بود.
در هر صورت آن چه محل تامل است ضرورت نگاه واقعي تر و عيني تر مسئولان اجرايي به مقوله گام دوم هدفمندي است. گامي که ناگزير حداقلي است و نمي توان انتظارات حداکثري از آن را داشت. آن هم در شرايطي که نگراني هايي درباره شکل گيري تورم رواني با همين گام حداقلي ايجاد شده است و فضاي نه چندان مساعد افکار عمومي در موضوع انصراف از دريافت يارانه نيز مشخص شده است، لذا دولت از هم اکنون و همزمان با اجراي گام دوم هدفمندي که با همه اين ملاحظات گريزي از اجراي آن نيست بايد به فکر اصلاح چالش هاي پيش رو نيز باشد.
دولت يازدهم در راستاي اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها از شهروندان تقاضا كرده است كه آنهايي كه به يارانه نياز ندارند از دريافت آن انصراف دهند و بدين وسيله به دولت كمك كنند تا دولت بتواند به بخش توليد و بهداشت رسيدگي بيشتري كند. با اين وجود به نظر ميرسد كه اعتماد مردم براي همراهي با دولت بايد جلب شود. در واقع مهمترين ثروت ملي يك كشور سرمايه اجتماعي آن كشور است. سرمايه اجتماعي به معناي اعتماد و اطمينان آحاد مردم به يكديگر از يك سو و از سوي ديگر اعتماد بين شهروندان و دولت به معناي حاكميت است. واقعيت غيرقابل انكار در جامعه ما اين است كه به دليل نوع عملكرد دولتهاي نهم و دهم ، اعتماد عمومي مردم هم در سطح اجتماعي بين آحاد جامعه و هم در سطح كلان بين دولت و ملت به شدت كاهش يافته است.
در طول هشت سال گذشته بسياري از شعارهاي توخالي از يك سو و توسعه زياد مفاسد اقتصادي و اداري از سوي ديگر موجب شده اين سرمايه آسيب ببيند. با اين وجود من معتقدم در طول هشت ماه گذشته روند تخريب سرمايه اجتماعي با توجه به مواضع و عملكرد دولت يازدهم متوقف شده و تا حدودي نيز بازسازي آن آغاز شده است ولي هنوز رسوبات به جا مانده از گذشته در بخش عمدهاي از افكار عمومي وجود دارد به اين معنا كه بياعتمادي به برخي دولتمردان همچنان باقي است.
در اين بين دولتمردان براي اجراي موفقيت آميز مرحله دوم هدفمندي يارانهها، در كنار تكيه بر سرمايه اجتماعي آسيب ديده بهتر است به انجام وظايف حاكميت خود اهتمام بيشتري ورزند زيرا در قانون اجرايي هدفمندي يارانهها هم شناسايي نيازمندان و هم شناسايي افرادي كه نيازمند نيستند به عهده دولت گذاشته شده است. دولت در اين راستا بايد هم از ابزار تشويقي استفاده كند و هم از انجام وظايف حاكميتي خود عدول نكند. دولتمردان نيز بايد مواضع هماهنگي اتخاذ كنند تا پيامي كه به جامعه ميرسد موجب ايجاد اعتماد مردم و اعمال حاكميت با پيامي واحد باشد . اگر اين دو لبه قيچي يعني تكيه بر اعتماد عمومي آسيب ديده و اعمال حاكميت به معني اجراي قانون با هم همراه شود نتيجه بسيار بهتري ميگيريم. اكنون بخش قابل توجهي از مردم اعلام كردند كه در پايين سطح گروه درآمدي هستند يا مستاجر هستند پس سياستهاي دولت براي انصراف مردم از دريافت يارانه با ناكامي جدي مواجه ميشود. در اين بين نهادهاي مدني و اجتماعي همراهي خوبي با دولت داشتهاند.بايد به اين نكته توجه كنيم كه اجراي اين قانون نيازمند همراهي همه اركان حاكميت است. انتظار اين است كه همانند سال 89 و اجراي مرحله اول هدفمندي، همه اركان نظام به ياري دولت بشتابند زيرا تاكنون شاهد اين همراهي نبودهايم و اگر اين همراهي وجود نداشته باشد دولت به اهداف خود نميرسد.