به گزارش 598 به نقل از شبکه ایران، در حالی که هنوز دو روز تا پایان جشنواره بیست و هفتم کودک و نوجوان زمان باقی است شنیده ها حکایت از آن دارند که جوایز اصلی جشنواره مابین دو فیلم «تنهای تنهای تنها» و «عملیات مهدکودک» تقسیم خواهد شد.
در بین این دو فیلم هم احتمالا اصلی ترین جوایز یعنی جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی به «تنهای تنهای تنها» و کارگردان آن احسان عبدی پور خواهد رسید. دقیقا به همین دلیل است که برگزارکنندگان جشنواره از عبدی پور خواسته اند حتما تا جمعه در اصفهان و مراسم اختتامیه حاضر باشد.
«تنهای تنهای تنها» همه جذابیت خود را از توانایی بازیگری کودک به نام میثم فرهومند می گیرد؛ پسرکی جنوبی که در این فیلم در قالب کاراکتری به نام «رنجرو» بازی کرده است. کودکی که دوستی اش با فرزند یکی از کارکنان نیروگاه هسته ای بوشهر و سپس جدایی از این رقیق صمیمی اسباب مسافرت او به سازمان ملل را فراهم می کند!!! بله «رنجرو» شوخی شوخی تصمیم می گیرد راهی سازمان ملل شود تا پیام صلح ایرانیان را به رئیسجمهورهای جهان برساند. البته صحنه حضور وی در سازمان ملل به نمایش درنمیآید بلکه بیانیه وی خطاب به خانوادهاش و دوستانش توسط وی در فیلم خوانده میشود.
عبدی پور کارگردان «تنهای تنهای تنها» که در استخدام صداوسیما بوشهر است با حمایت صداوسیمای این استان و با هزینه ای بالغ بر یک تله فیلم «تنهای تنهای تنها» را ساخته است اما از آنجا که آدمهای داستانش و البته محیطی که داستان در آن می گذرد را خوب می شناخته کاری کرده که فیلم نه فقط برای مخاطب کودک بلکه برای مخاطب بزرگسال هم جذاب باشد.
نمایش «تنهای تنهای تنها» در جشنواره فجر با تحسین منتقدان روبرو شد و این تحسین تا جشنواره کودک هم ادامه داشت و بسیاری از منتقدانی که در فجر هم فیلم را دیده بودند باز هم به تماشای آن آمدند بلکه زوایایی کشف نشده از فیلم را دریابند.
عبدی پور در این فیلم نشان داده که معناگرایی در سینما فقط در نمایش بدبختیهای آدمهای حاشیه نشین نمی گذرد که اتفاقا قهرمان برآمده از حاشیه او علیرغم وضعیت نه چندان ایده آل اقتصادی، زندگی به شدت گرم و رضایتبخشی دارد. «رنجرو»ی «تنهای تنهای تنها» کودکی است که شاید معادل او را بارها و بارها در سینمای جشنواره ای دهه های شصت و هفتاد دیده ایم اما نمایش زندگی لذتبخش این کودک است که نقطه تمایز این فیلم با سایر آثار همرده است. «رنجرو» عاشق زندگی است و به اصطلاح با زندگی و رفقایش حال می کند و همین وجه است که مخاطب خسته از سیاه نمایی سینمای جشنواره ای را خرسند کرده و تحسین او را موجب می شود.