سخنرانیهای روزهای اخیر حجت الاسلام
ذوالنور قائم مقام سابق مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران در مورد
جریان نفوذی، به یکی از اصلیترین خوراکهای تبلیغاتی رسانههای مختلف از
هر دسته و جریان تبدیل شده است.
رجانيوز نوشت: اما آنچه شاید برای
این رسانهها جذاب بوده، محتوای سخنان و نسبتهایی است که وی در سخنان خود
به جریان نفوذی میدهد. نسبتهایی که نه تنها بخش قابل توجهی از آنها اثبات
نشده بلکه به دلیل مضحک بودن برخی از موارد، مورد تمسخر رسانهها قرار
گرفته است.
آقای ذوالنور در بخشی از اظهارات خود
با بیان اینکه کسانی که وقت ظهور را پیشبینی میکنند، دروغگو هستند،
میگوید: «در یکی از کتابهای انحرافی از علائم ظهور این گونه بیان شده که
در منطقه دو عبدالله خواهد بود که اکنون نیز دو عبدالله داریم یکی در اردن و
دیگری در عربستان است. این جریان تلاش میکردند با جاذبههای گردشگری
رغبتی در وی ایجاد کنند و در آب گرم سرعین ببینند که آیا وی دارای علایم
سفیانی است یا نه؟!»
در عین حال، به نظر میرسد انحراف در
عقیده و عملکرد علنی جریان نفوذی آنقدر واضح باشد که نیازی به اینگونه
اظهار نظرها در رد آن نباشد، بهطوری که مشی بزرگانی از جمله آیتالله
مصباح یزدی نیز در برخورد با این جریان، برخورد و بیان انحراف عقیدتی جریان
مذکور بهدور از ورود به مصادیق قابل خدشه و غیرقطعی است.
استناد به مدعیات اثبات نشده و بعضا
خندهدار موجب میشود تا نه تنها بهانهای قابل اعتنا برای مظلومنمایی
جریان نفوذی فراهم شود بلکه دیگر تلاشها و استدلالها و سخنان در نفی این
جریان را نیز زیر سوال خواهد برد.
این در حالی است که آموزههای دینی نیز
اجازه چنین برخوردهای بعضا خارج از مدار شرع را برای مقابله با انحراف و
تبیین آن نمیدهد، بهطوری که رهبر معظم انقلاب به عنوان سنگربان دیانت و
اخلاق در جامعه اسلامی در تذکرات و بیانات خود به مسئولین قوه قضاییه، حتی
در اعلام جرم ثابت شده نیز شرایط مختلفی را بیان کردند، چه رسد به اتهامات
اثبات نشده و شنیدهها.
حجت الاسلام ذوالنور اظهار نظر دیگری
نیز در مورد شرایط حاکم بر انتخابات 88 و نحوه رسیدن به گزینه احمدینژاد
بیان کرده که مبنای تحلیل وی و حتی خاستگاه سیاسی او را با ابهام مواجه
میکند. وی در پاسخ به سوالی در مورد اینکه آیا انتخاب احمدینژاد در
انتخابات دهم اشتباه بود، میگوید: «به هیچ وجه اشتباه نشده، برای اینکه
چهار گزینه بیشتر نداشتیم یک گزینه رضایی بود که بارها خود را آزموده و
فضای اجتماعی به گونهای نبود که با اقبال صندوقها روبه رو شوند و اگر
افرادی روی ایشان سرمایه گذاری میکردند شانس کسانی را که در جبهه
اصولگرایی نبود تقویت میکرد و دو گزینه دیگر نیز در نطقهای تبلیغاتی خود
پایههای انقلاب را هدف قرار دادند.»
او همچنین علت انتخاب بین احمدینژاد و
رضایی را تنها رای نداشتن رضایی و نه مواضع وی و احمدینژاد بیان میکند و
در نهایت از قاعده دفع افسد به فاسد در اصول دین سخن به میان میآورد.
این درحالی است که شجاعت احمدینژاد در
بیان و پیشبرد گفتمان انقلاب اسلامی و تلاش شبانهروزی برای تحقق این
گفتمان در دولت نهم نه تنها حمایت مردم که حمایت همه جانبه رهبری را هم به
دنبال داشت و به نظر نمیرسد از این رویکرد، بوی فساد به مشام برسد که برای
دفع افسد باید به آن متوسل شد و این تعبیر از علت رأی به احمدینژاد نوعی
تحریف است.
با توجه به اینکه آقای ذوالنور در فتنه
88 جزو افرادی بود که خوش درخشید، سخنان روشنگرانهای در تبیین ماهیت
جریان فتنه داشت و با شجاعت در دانشگاهها نیز حضور یافت و این موارد را
بیان کرد، بهنظر میرسد باید در نحوه مقابله با جریان نفوذی بهخصوص در
شرایطی که قصد کاندیداتوری انتخابات مجلس را دارد و احتمالاً بیش از گذشته
نیز در محافل برای سخنرانی حاضر خواهد شد، دقت بیشتری بهخرج دهد تا در دام
این جریان نیفتد و مطالبی را مطرح نکند که نفعش برای جریان منحرف بیش از
ضرر خواهد بود.