کد خبر: ۱۲۸۲۷۴
زمان انتشار: ۱۲:۵۷     ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲
598: وبلاگ جنگ امروز نوشت:  جلسه پرسش و پاسخ با دکتر لنکرانی تا دیروقت طول کشیده بود. بچه ها به شوخی گفتند آقای دکتر شام مهمان شما! وقتی اصرار بچه ها را دید با خنده عابر بانکش را درآورد و داد به یکی از بچه ها و گفت: زیاد توش پول نیست، تمومش نکنی! میخوام برگردم شیراز!  نیم ساعت بعد یکی از بچه ها با چندتا ساندویچ رسید و گفت با اون قدری که تو کارت بود چیز دیگه نمیشد بگیرم! دکتر ساندویچ رو برداشت و گفت: من معده ام سبزیجات هضم نمی کنه، بیا این ها رو وردار. دست بردم سمت ساندویچش که دوباره با خنده گفت: "با دست نه، برو قاشق بیار"


با قاشق تمام کاهو های توی ساندویچ دکتر را خالی کردم. ته ساندویچ تقریبا جز چندتا گوجه چیزی نمونده بود! ساندویچ را که بهش پس دادم به شوخی گفت:"اینا رم برمی داشتی ...!" 

بچه ها آخرش به شوخی میگفتن بریم ستاد یکی دیگه! اینجا تهش چیزی در نمیاد ...!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۴
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
حمید
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۲۱ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
همه اولش اینطورند.نه پول دارن نه معده ولی بعدا ....
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۳۵ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
بابا شمادكتر رو دست كم گرفتين دكتر خاكي تر از اين حرفاست.
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۲۳ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
یاور رهبرمدام
لنکرانی والسلام
پاسخ
مادون قرمز دید در تاریکی
UNITED KINGDOM
۱۸:۲۸ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
آخِی بمیرم الهی!
یه روزم من دیدمشون کنار جاده قم وایساده بود. پول نداشت، کسی سوارش نمیکرد. تا اینکه بعد از چند ساعت معطلی یک نیسان وانت وایساد و سوار شد...
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها