کد خبر: ۱۲۵۸۱
زمان انتشار: ۱۱:۱۱     ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۰
بولتن نيوز: از آنجا که خداوند متعال، صفات خود را در فطرت بشر به یادگار گذاشته تا وی، مسیر خدایی شدن را طلب کرده و به حد وسع طی نماید، این نیازهای فطری مجالی برای تجلی می‌خواهند و چیستی و چگونگی این مجال، محل بحث‌های فراوان بوده و هست.

یکی از صفات الهی که به صورت کشش فطری در انسان متجلی شده، نیاز به "ابداع و خلاقیت" است. به عبارت دیگر، همانطور که مثلاً انسان‌ها فطرتاً به دنبال کمال و ارتقا یافتن هستند و یا همانگونه که مثلاً انسان‌ها ذاتاً در پی کشف حقیقت‌اند، یک تشنگی و کشش دیگری نیز در ابناء بشر می‌توان یافت و آن تمایل به ایجاد و خلق موضوعات گوناگون است. البته همانطور که کمال‌گرایی و کشف حقیقت و سایر نیازهای فطری، در انسان‌های مختلف، درجات متفاوتی دارد، تمایل به خلق و ابداع نیز از این قاعده مستثنی نیست.

حال اگر خلاقیت را در حوزۀ رسانه جستجو کنیم، تولید محتوا را می‌بایست دغدغۀ افراد داخل در این بخش دانست و می‌توان پرسید که برای تولید محتوا در این حوزه، می‌توان از چه روشی بهره برد؟ چه مکانیزمی، مسیر صحیح تولید علم را پیش روی ما قرار می‌دهد؟ و ...
سوال و مسئله در این حوزه فراوان است و شاید نتوان جواب قطعی و جامعی به اینگونه پرسش‌ها داد، اما برای گذار از ابهام و موانع موجود، تاکنون پاسخ‌هایی به این دست دغدغه‌ها داده شده که با نگاهی جامع می‌توان بعضی از آنها را گزینش کرده و برای تولید مطلب استفاده کرد:

1.    روش عکس‌العمل: در این روش، تولید کنندۀ محتوا مترصد مسائل گوناگونِ اتفاق افتاده در جامعه می‌نشیند و پس از وقوع آن، سعی در بررسی، تحلیل و اعلام موضع پیرامون آن می‌کند. هرچند این روش راحت‌ترین مکانیزم تولید محتواست (چون یکی از اصلی‌ترین نقاط سخت در این کار، یافتن موضوعی است برای انجام آن. مسئله‌ای که این مکانیزم آن را حل می‌کند زیرا موضوع را در اختیار تولیدکننده قرار می‌دهد) اما بسیار منفعل بوده و مطلوب ما را در حد پایینی تحقق می‌بخشد. به این علت که در این روش، تولیدکننده همیشه در موقعیت مشت دوم قرار دارد و به نوعی در جواب تولیدات ایجابی دیگران، تولیدات سلبی، انتقادی و یا حمایتی ایجاد می‌کند و کمتر می‌توان توقع داشت که تولید ایجابی مفیدی خلق شود. البته با وجود این نقد، خیلی از رسانه‌ها از این روش استفاده کرده و به قول معروف، آنتن‌شان را پر می‌کنند. وقوع مسائل مختلف و مطالب مختلفی که دربارۀ آن تولید می‌شود، در کنار مناسبت‌های گوناگونی که در تقویم وجود دارد، نمونۀ استفاده از روش عکس‌العمل در تولید محتوای رسانه‌ایست. در نتیجه، رواج گستردۀ این روش – با وجود نیاز منطقی به آن – باعث انفعال در حوزۀ تولید است.

2.    روش خلاقانه: این روش که دقیقاً در مقابل روش اول قرار می‌گیرد، به دنبال کشف موضوعات و یا ایجاد آنها و ساختن بنایی بر اساس ایشان است. در این روش، تولید کنندۀ محتوای رسانه منتظر نمی‌ماند تا دیگران و رقبا، با سوژه‌هایی مدنظر خودشان، به افکار عمومی حمله کنند، بلکه وی سعی می‌کند تا با ارتقای سطح معلومات و بینش خود، دست به خلق مطالب نو بزند. هرچند یافتن موضوعی بکر برای پرداخت آن، امری دشوار است اما اوج گرفتن از نقطۀ حاضر، تنها با این روش ممکن است و قاعدتاً برای کسب و حفظ قدرت رسانه‌ای، تنها این روش است که ما را به نقطۀ مطلوب نزدیک می‌کند. به طور مثال، مطرح کردن بحث هولوکاست، نمونه‌ای از استفاده از روش خلاقانه در تولید محتوای رسانه‌ایست.

3.    روش استخراج از حاشیه: این گزینه بیشتر از آنکه روش باشد، ماهیتی بینشی دارد. به این نحو که تولیدکنندۀ محتوا سعی می‌کند برای کسب موضوعات مختلف سراغ مسائلی برود که به اصطلاح روی پرده قرار نداشته و در ظاهر غیراصلی تلقی می‌شوند. به عبارت دیگر، وی به اموری می‌پردازد که به حاشیه رفته و حتی فراموش شده و این فراموشی مسبب وقوع مشکلات دیگری شده که پابرجا بوده و کسی نمی‌تواند آنها را رفع کند چون ریشه‌های معضلات موجود، غیراصلی و بی‌اهمیت قلمداد شده و به کنار گذاشته شده‌اند. در نتیجه، تولیدکنندۀ محتوا در این روش، نه منتظر می‌ماند که دیگران به او موضوع بدهند (مانند روش عکس‌العمل)، و نه برای یافتن مسئله‌ای برای بررسی، سراغ چیزهایی می‌رود که با وجود بکر بودن ابعاد آن، چهارچوب کلی‌اش معلوم است (مانند مثال هولوکاست که یک بعد مجهول از چهارچوب کلی بحث رایج صهیونیزم بود)، بلکه سعی می‌کند ساحت‌هایی را کشف کند که به دلایل عمدی و غیر عمدی، زیر خروارها گرد و غبار تاریخی مدفون شده‌اند. بهترین مثال برای این روش، استخراج نظریۀ ولایت فقیه توسط حضرت امام از دل اعتقادات شیعه است. همانطور که می‌دانیم، این نظریه در بطن اندیشۀ سیاسی شیعه بوده ولی به دلایلی چند، به محاق رفته بود. اما این حضرت امام بود که با زدودن گرد و غبار فراموشی از آن، حقیقت واقعیش را به همگان نشان داد و معلوم کرد که این اندیشۀ در حاشیه مانده، در صورت ظهور و بروز، توانایی چه تغییرات بزرگی را دارد. هرچند حضرت امام، نگاه رسانه‌ای به این مقوله نداشت و شاید همین امر، باعث تردید در مثال ما شود اما قطعاً روش ایشان، روش استخراج از حاشیه بوده، هرچند در سطحی بالاتر به نام اندیشۀ سیاسی.

4.    روش تکرار و پیگیری: از آنجا که اصولاً نیل به نتیجه در اثر تکرار و پیگیری موضوعاتی است که با آنها سر و کار داریم، خیلی اوقات برای تولید محتوا در رسانه، نیازمند کشف یا ایجاد موضوع تازه‌ای نیستیم. بلکه لازم است بر سر موضوعاتی که به طور محدود طرح شده‌اند و در زمین و هوا معلق مانده‌اند، دست دیگری کشیده و با تکرار آنها به اشکال مختلف، در جهت تحقق‌شان گام برداریم. بسیار نمونۀ قابل طرح وجود دارد که تنها با یک یا دو بار طرح آنها در حوزۀ رسانه، دیگر خبری از آنها نداریم و یا اینکه صرفاً در مناسبت‌هایی خاص از ایشان خبری می‌شنویم در حالی که بعضی از آنها حاوی مسائل حیاتی هستند که عدم پیگیری‌شان باعث بی‌نتیجه ماندشان شده است. به طور مثال، بحث عدالت رسانه‌ای که در دورۀ زمانی فتنۀ 88 مطرح شد، تنها چند بار و آن هم از زبان تعداد محدودی از افراد مطرح، عنوان شد و امروز به کناری گذاشته شده است. در حالی که تکرار وجود این معضل از رسانه‌های مختلف به اشکال گوناگون و پیگیری مجدانۀ آن می‌توانست تا حدودی باعث ریشه‌کن شدن آن گردد.

در نتیجه با توجه به روش‌های مذکور، می‌توان برای تولید محتوای رسانه‌ای بهره برد، به شرطی که به نقاط ضعف این روش‌ها آگاه باشیم و خود را محدود به یکی از آنها نکنیم که در غیر این صورت شاهد افراط و تفریط و انحراف مطالب و محتوای رسانه‌ها خواهیم بود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها