در برخی از موارد آنها حتی با برشمردن نکات مثبت در یک مربی از نقاط ضعف خود نیز صحبت به میان می آورند. این گونه سر مربیان اغلب خودشان نیز عملکرد بسیار خوبی دارند و به همین خاطر اعتماد به نفس بالایی دارند.
به عنوان مثال فرگوسن سر مربی تیم منچستریونایتد در تمجید از ژوزه مورینیو گفته است: ژوزه مربی بسیار هوشمندی است. او کاریزمای بالایی دارد.
تمام بازیکنانش فقط برای او بازی می کنند. او مرد خوش تیپی هم هست. تصور می کنم من نیز بیشتر ویژگی هایی که نام بردم را دارم ولی به اندازه او خوش تیپ نیستم.
او به همه می گوید ما قهرمان می شویم. من هیچ وقت به شاگردانم چنین اعتماد به نفسی نمی دهم. نمی دانم شاید به دلیل اسکاتلندی بودنم است.
به هر حال در بسیاری از موارد در فوتبال کشورمان شاهد کری خواندن سر مربیان بر علیه هم هستیم سر مربیانی که اغلب کار خود را رها می کنند و به کار دیگران سرک می کشند. بر علیه دیگران مصاحبه می کنند و کار دیگران را زیر نظر می گیرند.
در موارد شدیدتر این مسئله در خصوص مربیان تیم ملی دیده می شود.
بسیاری از گزینه هایی که سر مربیگری در تیم ملی را تجربه کرده بودند بر علیه دیگر مهره ها حرف می زدند و یا حق خود را در تیم ملی تضییع شده می دانستند.
به طور مثال، علی دایی همواره با مقایسه زمان سر مربیگری خود در تیم ملی با سر مربیان دیگر حق را به خود می داد.
یا اینکه امیر قلعه نوعی نیز در زمان سر مربیگری در تیم ملی معتقد بود خیلی ها به وی وقت ندادند.
البته قلعه نوعی سعی کرده است همیشه از سر مربیان تیم های ملی دفاع کند.
اغلب در سر مربیان تیم های ضعیف تر دیده می شود که آنها بر ضد دیگران صحبت می کنند آنها که جایگاه خوبی در جدول مسابقات دارند اغلب به کار خود مشغولند و کمتر فرصت می کنند به دیگران رسیدگی کنند.
به عنوان مثال همین اذعان فرگوسن به مورینیو در خصوص اینکه وی توانایی القای اعتماد به نفس به بازیکنانش را دارد، نوعی تواضع است که چنین سر مربی بزرگی با آن سابقه درخشان از خود نشان می دهند.