کد خبر: ۹۳۵۵۲
زمان انتشار: ۱۳:۲۵     ۲۵ آبان ۱۳۹۱
محرم الحرام، ماهی است که ما را به یاد شهادت اباعبدالله الحسین(ع) می‌اندازد اما در این ماه شاهد وقایع دیگری نیز هستیم که از آن جمله می‌توان به اجابت دعای حضرت زکریا و آزاد شدن حضرت یوسف(ع) اشاره کرد.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، نخستین روز از ماه محرم‌الحرام، روزی است که دعای زکریای نبی علیه‌السلام به اجابت رسید و خداوند متعال در حالی که زکریا سنین پیری را سپری می‌کرد فرزندی به نام «یحیی» را به او بخشید.

به همین بهانه، گذری بر تفسیر آیات 38 تا 41 سوره مبارکه «آل عمران» از تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی داشته‌ایم که به بیان جریان چگونگی اجابت دعای حضرت زکریا(ع) پرداخته است.

«هُنَالِک دَعَا زَکرِیَّا رَبَّهُقَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنک ذُرِّیَّةً طیِّبَةًإِنَّک سمِیعُ الدُّعَاءِ، فَنَادَتْهُ الْمَلَئکَةُ وَ هُوَ قَائمٌ یُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشرُک بِیَحْیى مُصدِّقَا بِکلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سیِّداً وَ حَصوراً وَ نَبِیًّا مِّنَ الصلِحِینَ‏، قَالَ رَب أَنى یَکُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْکبَرُ وَ امْرَأَتى عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِک اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشاءُ، قَالَ رَب اجْعَل لى ءَایَةً قَالَ ءَایَتُک أَلا تُکلِّمَ النَّاس ثَلَثَةَ أَیَّامٍ إِلا رَمْزاًوَ اذْکُر رَّبَّک کثِیراً وَ سبِّحْ بِالْعَشىّ‏ِ وَ الابْکارِ» 

آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایى، پس در حالى که وى ایستاده [و] در محراب [خود] دعا مى‏کرد فرشتگان او را ندا دردادند که خداوند تو را به [ولادت] یحیى که تصدیق کننده [حقانیت] کلمة الله [عیسى] است و بزرگوار و خویشتندار [=پرهیزنده از آنان] و پیامبرى از شایستگان است مژده مى‏دهد. گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود در حالى که پیرى من بالا گرفته است و زنم نازا است [فرشته] گفت [کار پروردگار] چنین است ‏خدا هر چه بخواهد مى‏کند. عرض کرد: پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده! گفت: نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت.

توضیحات

همسر زکریا و مادر مریم خواهر یکدیگر بودند و اتفاقا هر دو در آغاز، نازا و عقیم بودند هنگامى که مادر مریم ازلطف پروردگار، صاحب چنین فرزند شایسته‏اى شد و زکریا اخلاص و سایر ویژگی‌هاى شگفت‏آور او را دید آرزو کرد که او هم صاحب فرزندى پاک و با تقوا همچون مریم شود فرزندى که چهره‏اش آیت و عظمت خداوند باشد و با اینکه سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مى‏رسید که صاحب فرزندى شود ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوه‏هاى تازه در غیر فصل، در کنار محراب عبادت مریم، قلب او را لبریز از امید ساخت که شاید در فصل پیرى، میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشکار شود.

به همین دلیل هنگامى که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند کرد و آن گونه که قرآن در نخستین آیه فوق مى‏گوید: در این هنگام زکریا پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاکیزه‏اى از سوى خودت به من عطا فرما که تو دعا را مى‏شنوى و اجابت مى‏کنى «هُنَالِک دَعَا زَکرِیَّا رَبَّهُقَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنک ذُرِّیَّةً طیِّبَةًإِنَّک سمِیعُ الدُّعَاءِ».

در این موقع فرشتگان به هنگامى که او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود وى را صدا زدند که خداوند تو را به یحیى بشارت مى‏دهد، در حالى که کلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مى‏کند و آقا و رهبر خواهد بود و از هوى و هوس بر کنار و پیامبرى از صالحان است «فَنَادَتْهُ الْمَلَئکَةُ وَ هُوَ قَائمٌ یُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشرُک بِیَحْیى مُصدِّقَا بِکلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سیِّداً وَ حَصوراً وَ نَبِیًّا مِّنَ الصلِحِینَ‏».

زکریا از شنیدن این بشارت به وسیله فرشتگان، غرق شادى و سرور شد و در عین حال نتوانست شگفتى خود را از چنین موضوعى پنهان کند، عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که پیرى به من رسیده و همسرم نازاست «قَالَ رَب أَنى یَکُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْکبَرُ وَ امْرَأَتى عَاقِرٌ».

در اینجا خداوند به او پاسخ داد و فرمود: اینگونه خداوند هر کارى را که بخواهد انجام مى‏دهد «قَالَ کَذَلِک اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشاءُ».

* نشانه اجابت دعای زکریا چه بود؟

و با این پاسخ کوتاه که تکیه بر نفوذ اراده و مشیت الهى داشت، زکریا قانع شد و در حقیقت مى‏خواست در اینجا ایمانش به مرحله شهود برسد و همانند ابراهیم که ایمان به معاد داشت و تقاضاى شهود مى‏کرد مى‏خواست به چنین مرحله‏اى از اطمینان نائل شود و این طبیعى است که هر انسانى هنگامى که با مسئله‏اى بر خلاف قوانین طبیعت مواجه مى‏شود در فکر فرو مى‏رود و تمایل پیدا مى‏کند که یک نشانه حسى براى آن بیابد.

در اینجا زکریا از خداوند تقاضاى نشانه‏اى بر این بشارت بزرگ مى‏کند و چنانکه گفتیم نه به خاطر عدم اعتماد بر وعده‏هاى الهى، بلکه براى تاکید بیشتر و اینکه ایمان او به این مطلب ایمان شهودى شود تا قلبش مالامال از اطمینان شود، همانگونه که ابراهیم خلیل تقاضاى مشاهده صحنه معاد براى آرامش هر چه بیشتر قلب مى‏نمود.

زکریا عرضه داشت: پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده «قَالَ رَب اجْعَل لى ءَایَةًقَالَ».

در پاسخ خداوند به او گفت: نشانه تو آن است که سه روز با مردم جز به اشاره و رمز، سخن نخواهى گفت و زبان تو بدون هیچ عیب و علت براى گفت‌وگوى با مردم از کار مى‏افتد «قَالَ ءَایَتُک أَلا تُکلِّمَ النَّاس ثَلَثَةَ أَیَّامٍ إِلا رَمْزاً».

ولى پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت) بسیار یاد کن و هنگام شب و صبحگاهان او را تسبیح‏گوى «وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ». 

به هر حال خداوند در خواست زکریا را پذیرفت و سه شبانه روز زبان او بدون هیچ عامل طبیعى از سخن گفتن با مردم باز ماند در حالى که به ذکر خدا مترنم بود، این وضع عجیب، نشانه‏اى از قدرت پروردگار بر همه چیز بود، خدایى که مى‏تواند زبان بسته را به هنگام ذکرش بگشاید قادر است از رحم عقیم و بسته، فرزندى با ایمان که مظهر یاد پروردگار باشد به وجود آورد و از اینجا رابطه این نشانه با آنچه زکریا مى‏خواست روشن مى‏شود.

بعضى از مفسران گفته‏اند: احتمال دارد که این خوددارى از سخن گفتن با مردم جنبه اختیارى داشته و زکریا به فرمان خدا مأمور بوده که در این سه روز، زبان جز به ثناى الهى نگشاید و به اصطلاح مامور به روزه سکوت بود که در بعضى از امم پیشین وجود داشته است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها