يك پايگاه اينترنتي وابسته به
اپوزيسيون از گروهك هاي ضد انقلاب خواست از اينكه مجدداً «آيينه عبرت» شوند
بپرهيزند و به وابستگي علني به دولت هاي بيگانه تظاهر نكنند.
سايت اينترنتي روز آن لاين با اشاره تلويحي به سرنوشت برخي گروه ها نظير سازمان
منافقين مي نويسد: برخي تلاش هاي طيف هايي از اپوزيسيون مورد ابهام و انتقاد است؛
ابهام ها و انتقادهايي كه از نظر نگارنده وارد و منطقي است. يك سمت اين تلاش متوجه
كسب ياري از خارج و نداشتن مرز با مداخله خارجي است. اين آميختگي با انواعي از
دخالت خارجي آيينه هاي عبرتي دارد.
مليحه-م نويسنده اين تحليل كه سابقه عضويت در گروهك فدائيان خلق و سپس اتحاد جمهوري
خواهان را در كارنامه خود دارد، مي افزايد: در اين زمينه نمي توانم به خودم اجازه
ابراز اتهامات معيني را بدهم ولي مي توانم با اطمينان بگويم كه اين نگراني زمينه
واقعي دارد و از عيني ترين شواهد آن نحوه حضور اين طيف از اپوزيسيون در منازعات بين
المللي است. در حالي كه در جامعه جهاني، كه اين دوستان اغلب آن را به جامعه دول
تعبير مي كنند، بخش هاي وسيع روشنفكران و آزاديخواهان منتقد و معترض دائمي سياست
هاي دولت ها در برخورد با كشورهاي ضعيف تر هستند، و سياست هاي خارجي آن را در بخش
هاي مختلف جهان نقد مي كنند. اما ما اين دوستان را مي بينيم كه همواره و به ويژه،
در چالش هاي ميان دولت ايران و دولت هاي غربي تمام قد در كنار اين دولت ها ايستاده
اند و هر حكم و حتي فرضي كه از جانب آنان عليه دولت ايران صادر شود، براي ايشان عين
عدالت است. ادبيات ظاهراً جديد و بواقع در نهايت كهنه اي،توسط برخي از اين نيروها،
ترويج مي شود كه در آن شوراي امنيت و اتحاديه اروپا و همه ملحقات آن ارج و تقدس
پيدا مي كنند و هر نقدي به سياست هاي كشورهاي قدرتمند در اين نهادها، راديكاليسم و
غرب ستيزي تفسير مي شود.
وي همچنين ادعاي ائتلاف ميان انواع گروهك ها با شعارهاي متناقض را به چالش كشيده و
نوشت: نكته دومي كه مورد نقد است، تلاش براي ايجاد اتحاد وسيع ميان همه نيروهاي
مخالف جمهوري اسلامي است كه اطلاق صفت دموكرات به آنها در عين حالي كه به نوعي شرط
محسوب مي شود، فقط به صرف ادعاي هر نيرويي تأمين مي شود. چنين اتحادهايي، تا جايي
كه اشخاص غير متعهد به حزب و تشكيلات را دور يكديگر گرد مي آورد، و با همين صفتي كه
اين روزها رسم شده، يعني «همگرايي» بيان مي شود، كمتر از آن اهميت دارد كه بحث جدي
اي را در فضاي سياسي بگشايد. ولي مشكل و پرسش از آنجا آغاز مي شود كه دوستاني از
اين طيف گمان و سوداي پيوستن سازمان ها و احزابي را دارند، با شناسنامه و هويت هاي
متفاوت، تا حد حاميان بازگشت پادشاهي به ايران و جمهوريخواهان كه نه تنها از يكديگر
دور كه انكار يكديگر هستند و وجود هر يك از اين دو ساختار در گروي نبود ديگري است.
آيا اين فهم و رسم معقولي از اتحاد سياسي است؟ نه،اين اتحادي ناموزون و جز اتلاف
وقت و انرژي نيست. چگونه مي توان حزب و سازمان سياسي با هدف و استراتژي معين تشكيل
داد و سپس با مخالف خود وحدت كرد و گفت بگذار مردم انتخاب كنند؟
نويسنده روز آن لاين ادامه مي دهد: آيا جمهوري خواهان توانسته اند فلسفه جمهوريت در
مقابل استبداد را روشن كنند؟ آيا سلطنت طلبان توانسته اند به نسل امروز ايران توضيح
بدهند كه چرا در قرن بيست و يكم و پس از سرنگوني سلطنت، خواهان بازگشت دوباره آن به
ايران هستند؟ آيا اينكه پادشاهي انگلستان يا دانمارك طي قرون متمادي بتدريج توسط
پارلمان و مردم خلع يد شده و تبديل به نشانه هايي از تاريخ گذشته شده اند، مي تواند
رهنمودي براي بازگشت جوامع در قرن بيست و يكم باشد؟ مردمي كه مي بينند سلطنت طلب و
جمهوريخواه با هم نشسته اند چرا بايد تصور كنند با دو سياست و دو راهبرد و اساساً
با دو آينده روبرو هستند؟ چرا بايد آنها را جدي بگيرند؟
وي خاطرنشان كرد: من هميشه تأكيد كرده ام كه اگر زيركي و درايتي در اين حركت هاي
«همگرايي» هست نزد سلطنت طلبان است. آنها از جمهوريخواهان هوشيارترند زيرا خوب مي
دانند كه حضور جريان هايي كه در سرنگوني نظام سلطنت نقش داشته اند، در كنار آنان
يعني نمايش ندامت و پشيماني و تابلويي كه از طرح تصوير مي شود يعني بازگشت به دامان
سلطنت. يعني اگر قسم دوستان را باور كنيم كه هنوز جمهوريخواهي را پيشه سياسي خود مي
دانند و گرفتار رنگ و لعاب هايي نشده اند، آنان دارند عليه انديشه خود و عليه آينده
خود با رقيب متحد مي شوند و جز خسران توشه اي نمي بندند.
اشاره اين عنصر گروهكي به چند نشست اخير ميان گروه هاي سلطنت طلب، ماركسيست، ملي-
مذهبي، برخي اعضاي حزب مشاركت و شماري از اعضاي گروهك هاي تروريستي نظير كومله و
دموكرات به ميزباني سلطنت طلباني چون شهريار آهي و رضا خادم در شهرهايي نظير
استكهلم، كلن و پاريس و لندن است.
کیهان