به ظاهر قرار نیست ماجراى «کریمى ـ مانوئل» به این زودیها پایان
یابد؟ اتفاقا آنچه موجب شگفتی همگان شده، این است که بر خلاف تصورى که
بود، کریمى تا امروز هیچ سخنی از تنبیه «ژوزه» بر زبان نیاورده است؛ در
صورتى که همه اهالى فوتبال گمان مىکردند جادوگر پرسپولیس در قبال این
تصمیم سرمربى پرتغالى تیمش، حسابى او را بمباران کلامى خواهد کرد.
به
گزارش «تابناک»، ماجرا از آنجا آغاز شد که مانوئل ژوره، به دلیل
حاشیهسازی جادوگر، اجازه تمرین به علی کریمی نداد و همین، باعث عصبانیت
هوادارانی شد که پشت درهای ورزشگاه درفشیفر، منتظر مدیرعامل باشگاه
بودند.
واقعیت این است؛ در این که علی کریمی بازیکن بزرگ و شاخصی
است، بحثی نیست، ولی یک بازی بزرگ و باتعصب که تجربه جهانی فراوانی دارد،
چگونه به خودش اجازه میدهد در کار سرمربی دخالت کند؟
یک بازیکن
حرفهای، تنها باید به منافع تیمش بیندیشد. درست است که جادوگر متعصب است
و برای تیمش هر کاری میکند، این دلیل نمیشود به همبازیهایش هر چه
خواست بگوید. تعصب خوب است، به شرطی که پشت آن، اندیشه باشد، وگرنه هر
گونه تعصب کورکورانه در هر مکان و هر نوع، محکوم است و پایان ناخوشی دارد.
این روزها، پرسپولیس بر خلاف آغاز فصل، روانتر بازی میکند و بازیکنانش
به خودباوری رسیدهاند؛ هرچند در آغاز لیگ در نقل و انتقالات عاقلانه
رفتار نکرد، ولی رفته رفته جایگاهش را پیدا میکند.
بنا بر این
گزارش، سال گذشته کریمی پس از بازی الهلال با یک مصاحبه جنجالی، دنیزلی
یکی از مربیان پرطرفدار سرخپوشان را به باد انتقاد گرفت و ناخواسته تیمش
را به حاشیه برد و در حالی که پرسپولیس، بخت اصلی صعود در آسیا بود، با
نتایج ضعیف کنار رفت.
اکنون این را میپرسیم که چرا همه طرفداران و کارشناسان مهدی مهدویکیا را دوست دارند؟
وی
بازیکنی بود که در چندین بازی جزو هجده بازیکن تیمش هم نبود، ولی یک بار
هم به کادر فنی اعتراض نکرد و با تمرینات پیاپی حق خود را گرفت و با
بازیهای درخشان خود همه را انگشت به دهان کرد.
این آخرین فصل بازی بازیکنی است که همه بازیکنان پرسپولیس به غیر از علی کریمی که هم دورهاش بوده «آقامهدی» صدایش میکنند.
پیشوند
«آقا» برخلاف بسیاری از آقاهای فوتبال ایران نه به واسطه کسوت و سابقه که
از سر دهه درخشانی که در فوتبال پشت سر گذاشته و افتخارات کمیابی که در
کارنامه دارد، به نام او میچسبد. فوتبال «آقا مهدی» تا چند ماه دیگر تمام
میشود.
وحید هاشمیان هم سال قبل رفت و کریم باقری سال قبلتر از
آن. معدود درختهای مقاوم این بیابان یک به یک بار سبک میکنند و حالا تا
چشم کار میکند، برهوت است و باد زمختی که هر از گاهی شنها را این سو و
آن سو میبرد.
در استقلال هم این روش جواب داد
باید
مباره با بازیکنسالاری از شعار خارج شود؛ به کار نگرفتن فرهاد مجیدی،
درستترین تصمیم مربیگری بود! نتیجههای مقطعی مهم نیست، آنچه مهم است و
درست، پافشاری بر اصول است و حرکت مستقیم روی همان مسیر درست.
سالهای
سال بحث بازیکنسالاری در رسانهها مطرح بوده، ولی امروز که نه، در
پارهای موارد که هر سال رخ میدهد، رسانهها پردازنده بازیکنسالاری
هستند و نشان میدهند در این راه آنها هم به دنبال برخی مدیران، شعار
دادن را یاد گرفتهاند اما در عمل پای اصول نمیایستند.
بنابراین،
در این نوشته میخواهیم بسیار محکم بنویسیم که امیر قلعهنویی هر کار
اشتباهی از ازل تاکنون انجام داده باشد، کنار گذاشتن فرهاد مجیدی در دایره
اشتباهات او نیست، بلکه این درستترین حرکت امیر قلعهنویی بوده، چرا که
صرفنظر از تعصب که مجیدی به آن معروف بود، از دیدگاه حرفهای هم یک
بازیکن، نباید در هیچ شرایطی در میانه راه تیمش را تنها بگذارد و به
پیشنهادهای بهتر پاسخ مثبت بدهد و تا این اندازه خودش را جلوی هواداران
تخریب کند.
نتیجه کار قلعه نوعی این است که استقلال به رغم داشتن مشکل مالی در صدر جولان میدهد.