چند سالي هست كه سريال هاي چشم بادامي ها، جايگاه
مناسبی را در سبد نمايش خانگي ما پيدا كرده اند و مورد استقبال خانواده ها
قرار گرفته اند. اين شايد بدليل نزديكي فرهنگي اقوام مختلف شرقي به يكديگر
باشد. اشتراكات فرهنگي ما با چشم بادامي ها در ارتباط خانواده هاي ايراني
با سريال هاي آنها موثر بوده است. اما در مورد اين سريال ها چند نكته وجود
دارد كه بايد به آنها توجه كرد:
به گزارش سرويس دين و انديشه بي باك،
يكي از نكاتي كه در مورد اين سريال ها به چشم مي خورد، نمايش سبك زندگي
مردم شرق قاره ي كهن است. كشورهاي شرق آسيا از جمله كره و ژاپن با اينكه
عملاً و در واقعيت در مدرنيته و فرهنگ غربي غرق شده اند، اما در خيلي از
فيلم ها و سريال هايشان، سعي شان بر اين است كه هويت فرهنگي خود را كه در
سبك زندگي شان نمود پيدا مي كند، حفظ كنند؛ از نوع غذا خوردن و معماري خانه
ها و نوع پوشش گرفته تا نوع رفتار و احترام خاصي كه نسبت به يكديگر دارند.
حال
اين وضعيت در كشور ما دقيقاً عكس وضعيت چشم بادامي هاست. كم نيستند كساني
كه معتقد و ملتزم به فرهنگ ايراني-اسلامي هستند و دوست ندارند دست از فرهنگ
غني كشور خود بردارند. با اين وجود، وضعيت غالب هنرهاي نمايشي ما از فيلم و
سريال و تئاتر، بر توبه از فرهنگ ايراني-اسلامي تاكيد دارد و به دنبال
لبيك به فرهنگ اباحه گري و فاسد غربي است.
صدا
و سيمايي كه قرار بود دانشگاهي بزرگ برای مردم و نسل جوان کشورمان باشد با
سريال ها و فيلم هايي كه كمترين اثري از سبك زندگي ايراني-اسلامي را به
نمايش مي گذارد، تاثير زيادي در بحران هويت بخشي از جامعه بخصوص نسل جوان
داشته است.
از آنجايي كه دشمنان نظام اسلامي، مادي گرا و ظاهربين
هستند، قسمتي از تحليل هايشان براي تهديد يا تحت فشار قرار دادن نظام
اسلامي با نگاه به سبك زندگي مردم كه ظاهري ترين بخش زندگي آنان است، صورت
مي گيرد. حال بايد از مسئولين صدا و سيما و متوليان سينما مطالبه كرد كه
براي حل اين مشكل بزرگ چه كار قابل توجهي انجام داده اند؟