به گزارش فارس، اندیشکده «شورای روابط خارجی» در مقالهای نوشته «متیو سی. واکسمن» عضو بخش قانون و سیاست خارجی مؤسسه با یادآوری بحران موشکی کوبا بین آمریکا و شوروی، پیامدهای قانونی آن برای واشینگتن و زیر سؤال رفتن کاخ سفید در سازمان ملل، به دولت آمریکا توصیه کرد پیش از هرگونه اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران به عواقب نظامی، سیاسی، دیپلماتیک و قانونی چنین اقدامی فکر کند و بداند جدای از بسیاری کشورها و نهادهای دیگر، حتی شورای امنیت هم حمله به ایران را تأیید نخواهد کرد.
* بحث درباره حمله به ایران و پیامدهایش آنقدر داغ است که دیگر هیچکس به قوانین بینالمللی اهمیت نمیدهد
در میان تهدیدات متعدد آمریکا و اسرائیل به حمله احتمالی علیه تأسیسات هستهای ایران، هیچگاه درباره قوانین بینالمللی صحبتی نمیشود. مشاور حقوقی سابق وزارت خارجه و مشاور سابق سیآیای در صفحه نظرات روزنامه واشینگتن پست نوشت که متأسفانه «تقریباً هیچ بحثی نمیشود که آیا حمله آمریکا قانونی خواهد بود یا خیر.» بحثهای عمومی درباره خطوط قرمز، پیامدهای احتمالی حمله به تأسیسات ایران و سیاستهای منطقهای آنقدر داغ است که به آسانی میتوان فهمید اگر کار به درگیری نظامی بکشد، دیگر قوانین بینالمللی اهمیتی نخواهد داشت.
* جان اف. کندی خود در بحران موشکی کوبا، احتمال استفاده از سلاحهای هستهای را تهدیدی علیه صلح معرفی کرده بود
اما قوانین بینالمللی اهمیت خاص خود را دارا هستند. این واقعیت 50 سال پیش در چنین هفتهای و در جریان یک صحنه هستهای دیگر به اثبات رسید: بحران موشکی کوبا. در تاریخ 22 اکتبر 1962، جان اف. کندی رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی خود خطاب به مردم اعلام کرد که شوروی مخفیانه و با زیر پا گذاشتن تعهدات خود، دارد موشکهای هستهای را به دولت کمونیست کوبا تحویل میدهد. وی تصریح کرد: «نه آمریکا و نه جامعه جهانی تحمل نمیکنند که هر کشوری، چه بزرگ و چه کوچک، دست به فریبکاری و تهدید بزند. در دنیای امروز دیگر تنها شلیک گلوله نیست که موجب تهدید امنیت یک ملت و به خطر انداختن جان مردم میشود. سلاحهای هستهای آنقدر مخرب و موشکهای بالستیک آنقدر سریع هستند که حتی احتمال استفاده از آنها و یا جابهجایی یکباره آنها هم تهدیدی مسلم علیه صلح به شمار میرود.»
* سرنوشت بحران موشکی کوبا
آن زبان و منطق که شبیه به سیاستهای امروز مقامات آمریکا و اسرائیل در خطرناک معرفی کردن ایران هستهای است، در آن زمان برای توجیه «قرنطینه» دریایی (و در حقیقت محاصره نظامی) کوبا توسط آمریکا و با هدف توقف انتقال سلاح به این کشور و اعلام آمادگی آمریکا برای آغاز دوباره درگیری نظامی مورد استفاده قرار گرفت. چند روز بعد نیز در چارچوب تقابل بین دو ابرقدرت، مقامات آمریکا و شوروی به توافق رسیدند و موشکها از کوبا خارج شدند.
* قوانین بینالمللی در بحران کوبا نقش کوچک اما مهمی داشت و باید درباره ایران هم این نقش در نظر گرفته شود
با این حال، از لحاظ قوانین بینالمللی این اقدام دولت آمریکا «استفاده از زور» تلقی شد که بنا به منشور سازمان ملل غیر قانونی است؛ مگر آن که جهت دفاع از خود در مقابل آغاز یا قریبالوقوع بودن یک حمله نظامی باشد و یا شورای امنیت دستور آن را صادر کرده باشد که غیر ممکن بود، چون شوروی خود حق وتو داشت. بله، موشکهای هستهای کوبا موجب تهدید و بیثباتی در روابط دو طرف میشد؛ اما هیچ مدرکی وجود نداشت که نشان دهد شوروی قصد حمله به آمریکا را دارد.
بنابراین واشینگتن تصمیم گرفت با استفاده از قطعنامه «سازمان کشورهای آمریکایی» (OAS) به سود اعمال قرنطینه، اقدام خود را توجیه کند که البته توجیه بسیار سبکی بود؛ چون این سازمان نمیتوانست اجازه حملهای نظامی را صادر کند که با منشور سازمان ملل در تناقض بود. از آنجا که ریسک این رقابت هستهای بسیار بالا و توجیه قانونی آمریکا بسیار ساده بود، قوانین بینالمللی به سادگی کنار گذاشته و بیاهمیت تلقی شد. اما همین قوانین تأثیرات کوچک اما مهمی بر سیاستگذاریهای دو طرف گذاشت که در برخورد کنونی با ایران باید از آنها درس گرفت.
* آمریکا نمیتواند برای توجیه قانونی حمله به ایران به شورای امنیت چشم امید داشته باشد
امروز هم بسیار بعید به نظر میرسد که شورای امنیت دستکم در آینده نزدیک اقدام نظامی علیه ایران را امضا کند؛ این بار روسیه و چین چنین قطعنامهای را وتو خواهند کرد. بنابراین قوانین بینالمللی از آمریکا و اسرائیل انتظار دارند تا اقدام نظامی خود را در چارچوب دفاع از خود توجیه کنند. عملی بودن این سناریو به شرایط همان زمان بستگی دارد؛ اما شکی نیست که افراد بسیاری در درون آمریکا و خارج از این کشور به دیده تردید به چنین تصمیمی نگاه خواهند کرد.
* از زمان بحران موشکی کوبا تا کنون نقش قوانین بینالمللی در مسائل بین کشورها برجستهتر شده است
نهایتاً، نباید این سناریو را غیر ممکن تصور کرد که آمریکا و اسرائیل بر اساس برخی نتیجهگیریهای استراتژیک، حتی بدون توجیه قانونی دست به آغاز جنگ بزنند اما قانون به خودی خود در این محاسبات استراتژیک هم نقش دارد. تردید در قانونی بودن اقدام نظامی باعث افزایش هزینههای آن میشود، از جمله هزینههای نظامی، سیاسی و دیپلماتیک، و تبدیل شدن ماجرا به پروندهای قانونی که دیگران میتوانند از آن سوءاستفاده کنند؛ و همه این پیامدها موجب میشود مردم گزینههای دیگر را ترجیح دهند. توجیهات محکم قانونی، در زمان تصمیمگیری درون دولت آمریکا هم موجب اطمینان قانونمدارانی میشود که میخواهند از استفاده از نیروی نظامی حمایت کنند.
برخی تصمیمگیران در بحران موشکی کوبا نگران بودند که آمریکا به عنوان تجاوزگری غیر قانونی شناخته شود و این در تصمیمگیریهایشان درباره حمله یا عدم حمله و چگونگی اقدام نظامی علیه کوبا تأثیرگذار بود. این فاکتورها از زمان بحران موشکی کوبا تا کنون اهمیت بیشتری پیدا کردهاند و بخشی از دلیل آن هم این است که با پایان جنگ سرد، برخی کشورهای غربی به قدرت شورای امنیت در مدیریت بحرانهای امنیتی اعتقاد پیدا کردند و قانونگذارها اکنون نقش مهمتری در آژانسهای امنیتی و سیاست خارجی بسیاری کشورها از جمله آمریکا ایفا میکنند.
* نقش دو گانه اما مهم نهادهای قانونی بینالمللی در بحران موشکی کوبا
با آغاز هر حملهای، قوانین بینالمللی نقش قدرتمندی را در مشروع یا نامشروع معرفی کردن آن ایفا میکنند. قوانین رایج و مورد قبول همه، و اصول پشت آنها میتواند به تضعیف یا تقویت مواضع مختلف سیاسی و دیپلماتیک در قبال یک اقدام نظامی منجر شود. اگرچه موافقت سازمان کشورهای آمریکایی با قرنطینه کوبا برای توجیه این اقدام از نظر قوانین بینالمللی کافی نبود؛ اما حمایت گسترده بینالمللی از این اقدام و تعهد به استفاده از راهحلهای دیپلماتیک را نشان داد: دو اصل مهم در منشور سازمان ملل. شورای امنیت و سازمان کشورهای آمریکایی، دو محصول قوانین بینالمللی، انجمنهای مهمی برای معرفی موضع آمریکا به متحدانش و کشورهای بیطرف و رد مواضع شوروی بودند؛ اگرچه هیچکدام نتوانستند بدون اقدام نظامی آمریکا و امضای موافقتنامههای پنهانی، بحران را حل و فصل کنند.
* آمریکا و اسرائیل باید قبل از هر اقدام نظامی به جهان ثابت کنند که ایران هستهای خطرناک است
یکی از درسهایی که باید از ماجرای کوبا برای برخورد با ایران گرفت این است که موفقیت و شکست اقدام یا تهدید نظامی آمریکا یا اسرائیل علیه ایران تا حدی به توانایی این دو در مشروعیت بخشیدن به اقدام خود وابسته است. برخی کشورهای غربی رفتهرفته به این اعتقاد رسیدهاند که باید با توجه به مخرب بودن سلاحهای هستهای در دست تروریستها و یا حامیان تروریسم، تبصره دفاع از خود به شکل ویژهای در قوانین بینالمللی تعبیه شود. اما هر ادعایی مبنی بر موجه بودن حمله پیشگیرانه به تأسیسات هستهای ایران بیشک به شدت مورد مخالفت قرار خواهد گرفت. آمریکا و اسرائیل برای تقویت موضع خود در قبال اقدام نظامی احتمالی در آینده میتوانند نشان دهند که گزینههای دیپلماتیک به نتیجه نرسیدهاند. همچنین میتوانند با شورای امنیت و آژانس انرژی اتمی همکاری و با مدرک و از راه قانونی خطرناک بودن ایران هستهای را اثبات کنند.
* قوانین بینالمللی را نه باید راهحل مسئله هستهای ایران دانست و نه بیتأثیر در آن
البته نباید سادهلوحانه صحت یا عدم صحت قوانین بینالمللی را منوط به توانایی آنها در توقف برنامه هستهای ایران و یا جلوگیری از اقدام نظامی آمریکا یا اسرائیل دانست. از طرف دیگر، نباید آنها را در برنامهریزیهای ایران و یا تصمیمگیریهای آمریکا یا اسرائیل درباره حمله پیشگیرانه احتمالی، بیتأثیر دانست. حتی در شرایط بحرانی و پر خطر هم، استراتژیهای امنیتی و قوانین بینالمللی از هم جدانشدنی نیستند؛ بلکه رابطه بین این دو در این شرایط است که محکمتر میشود.