کد خبر: ۸۸۳۹۲
زمان انتشار: ۱۴:۰۲     ۰۳ آبان ۱۳۹۱

سومین مناظره دو کاندیدای جمهوری‌خواه و دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در شرایطی برگزار شد که سیاست خارجی و بالاخص مباحث مرتبط با خاورمیانه در راس گفت و شنودهای بعضا تند دو کاندیدا قرار گرفت.

خاورمیانه که بسیاری از مرزهای کنونی آن پس از جنگ اول جهانی و تحت تاثیر نظام ناپایدار بین‌الملل ترسیم گردیده و همواره از بی‌ثباتی‌های ناشی از دخالت نظام آنارشیک و بی‌اخلاق بین‌الملل رنج برده است، در حالی محوریت مناظره سوم اوباما – رامنی را به خود اختصاص داد  که طی یک دهه گذشته، شاهد بیشترین ماجراجویی‌های ایالات متحده بوده است. در این میان، ایران نیز مهم‌ترین کشوری بود که در خاورمیانه مورد بحث قرار گرفت و دو کاندیدا در خصوص آن به اظهارنظر پرداختند.

مناظره را میت رامنی، کاندیدای جمهوری‌خواهان آغاز کرد و در همان اولین فراز از سخنان خود به ایران اشاره کرد. وی مدعی شد که در دوره ریاست‌جمهوری اوباما، ایران چهار سال به سلاح هسته‌ای نزدیک‌تر شده است و اوباما را به این خاطر مقصر می‌دانست. به عبارت دیگر، رامنی در تلاش بود اوباما را سریعا وارد بحث در خصوص ایران کند، جایی که احساس می‌کرد با نقاط ضعفی روبروست که می‌توان از آنها برای جلب نظر رای‌دهندگان آمریکایی بهره برد.

با این حال باراک اوباما سیاست‌مدارانه‌ برخورد کرد و به رامنی اجازه نداد که وی را پیش از موعدی که مجری مناظره، «باب فیشر» در نظر گرفته بود، وارد بحث ایران کند. وی در عوض بعضا دست به تمسخر رامنی زد، مثل آنجایی که گفت خوشحال است از اینکه رامنی حاضر شده القاعده را به عنوان یک تهدید مورد شناسایی قرار دهد، در حالی که پیش از ایران روسیه را تهدید می‌دانست! و به رامنی یادآوری کرد که 20 سال است جنگ سرد به پایان رسیده است.

اما رامنی حتی از همین تمسخرها نیز برای وارد کردن اوباما به بحث ایران استفاده کرد و مدعی شد که روسیه را تهدید اصلی نمی‌داند بلکه ایران را تهدید اصلی می‌انگارد و البته به ولادیمیر پوتین هم همچون اوباما نخواهد گفت که در صورت انتخاب، انعطاف بیشتری در برابر روسیه از خود نشان خواهد داد. البته اوباما نیز این ادعا را که وی به پوتین چنین وعده‌ای داده است، رد کرد.

* رامنی و اطلاعات وسیع در خصوص جغرافیای ایران!

رامنی بار دیگر بر سر موضوع سوریه به ایران اشاره می‌کند اما مشکل رامنی آنجاست که گافی می‌دهد که نشان می‌دهد در دوران دبیرستان به هیچ وجه جغرافی را به خوبی مطالعه نکرده است و یا شاید ایران را بر روی نقشه ندیده است! آقای رامنی پس از معرفی سوریه به عنوان بزرگ‌ترین متحد ایران در جهان عرب، مدعی می‌شود که سوریه مسیر دسترسی ایران به دریا است! این در حالی است که اولا ایران خود از طریق راهبردی‌ترین آبراهه این روزهای جهان به اقیانوس هند دسترسی دارد و از سوی دیگر با سوریه دارای مرز مشترک نیست که بخواهد از سواحل این کشور در مدیترانه استفاده کند.

رامنی به این ترتیب ثابت می‌کند که از موقعیت ژئوپلتیک کشوری که خود آن را بزرگ‌ترین تهدید برای آمریکا می‌خواند بی‌اطلاع یا دست‌کم کم‌اطلاع است.

وی در بخشی دیگر ناراحتی خود را از سخنان محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران که گفته بود بدهی‌های آمریکا نمی‌گذارند کشوری مهم باشد را ابراز داشت.

* رامنی به آرزوی خود می‌رسد

وقتی مناظره به میانه‌های خود نزدیک می‌شود، اوباما بالاخره از آنچه «تهدید ایران» خوانده می‌شود، نام می‌برد، آن هم در قالب اشاره به همکاری با اسرائیل در خصوص مقابله با ایران. وی تصریح می‌کند که روابط ایالات متحده و اسرائیل در دوران ریاست جمهوری‌اش به سطحی بی‌سابقه ارتقا یافته است.

* اسرائیل، ایران و خط قرمز

باب شیفر، مجری مناظره در ادامه سوالی را در خصوص بحث تعیین خط قرمز برای ایران و اصرار اسرائیل در این خصوص مطرح کرد.

باراک اوباما به عنوان اولین پاسخگو به این سوال، بدوا به اتحاد ایالات متحده و اسرائیل اشاره کرد و بر دفاع از رژیم مزبور در برابر حملات احتمالی تاکید کرد.

وی سپس مدعی شد که تا زمانی که او رئیس‌جمهور آمریکاست، اجازه نخواهد داد که ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. رئیس‌جمهور آمریکا مدعی شد که بزرگ‌ترین ائتلاف بین‌المللی بر ضد ایران را تشکیل داده است و تحریم‌های سخت اعمال شده از سوی او و متحدانش توانسته‌اند اقتصاد ایران را فلج کنند. از دیگر ادعاهای اوباما آن بود که سطح تولید نفت ایران به اندازه دوران جنگ 8 ساله این کشور با عراق، تنزل کرده است.

رئیس‌جمهور کشوری که ماهانه تعدادی از شهروندان غیرنظامی دیگر کشورها را با هواپیماهای بدون سرنشین به قتل می‌رساند، ایران را حامی تروریسم خطاب کرد و مدعی شد که قابل قبول نیست که ایران فن‌آوری هسته‌ای خود را در اختیار بازیگران غیردولتی قرار دهد!

وی ابراز داشت که ایران تنها دو راه پیش رو دارد، یا به مسیر دیپلماسی تن دردهد و یا با یک جهان متحد و یک رئیس‌جمهور ایالات متحده مواجه شود که گفته است همه گزینه‌ها بر روی میز است! اما تاکید کرد که جنگ، آخرین راه حل خواهد بود.

رامنی هم در پاسخ به این سوال بر حمایت از اسرائیل تاکید کرد و تصریح کرد در صورت حمله به اسرائیل با توان نظامی آمریکا به کمک این رژیم خواهد شتافت. وی افزود که ایران هسته‌ای برای آمریکا غیرقابل قبول است.

البته راه‌حلی که رامنی در قبال ایران ارائه داد نیز تفاوت چندانی با راه‌حل اوباما نداشت. همان تحریم و دیپلماسی البته با ادبیات تندتر. وی تاکید کرد که تحریم‌های سخت‌تری را علیه ایران اعمال می‌کند.

* هدف نهایی از فشارها بر ایران

باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه هدف اصلی آمریکا از اعمال فشار بر ایران را اعلام کرد. وی تصریح کرد که هدف آمریکا آن است که ایران متوجه شود که «باید از برنامه هسته‌ای خود دست‌کشیده» و خود را با قطعنامه‌های شورای امنیت تطبیق دهد.

اوباما در ادامه مدعی شد که کشورش از بازگشت ایران به جامعه بین‌المللی استقبال می‌کند تا به این‌وسیله ادعا کند که ایران در جامعه بین‌المللی به انزوا کشیده شده است.

رئیس‌جمهور آمریکا همچنین مدعی شد که در ایران نیز عده‌ای با او هم‌عقیده‌اند.

رامنی اما اعتقاد داشت که اوباما به اندازه کافی در برابر ایران قوی نبوده است. وی تا پایان مناظره بارها این جمله را تکرار کرد که ایران چهار سال به دست‌یابی به سلاح هسته‌ای نزدیک‌تر شده است!

* بی‌ادبی‌های کاندیدای جمهوری‌خواهان

یکی از نکات قابل توجه در مناظره اوباما – رامنی، عدم رعایت نزاکت از سوی میت رامنی در قبال ایران بود. وی در خصوص روحانیت ایران عبارتی را به کار برد که عموما رسانه‌های آمریکایی به شکلی توهین‌آمیز به کار می‌برند.

وی که شاید نسبش به گاوچران‌های کهنه‌کار آمریکایی برسد، همچنین بر اعلام جرم علیه رئیس‌جمهور کشورمان به‌خاطر زیرسوال بردن ادعاهای رژیم صهیونیستی در خصوص هلوکاست و تعداد کشته‌های آن، تاکید کرد.

وی در جای دیگر مدعی شد که کاری می‌کند که دیپلمات‌های ایرانی در جهان به موجوداتی ترسناک بدل شوند! باید گفت رامنی به عنوان یک کاندیدای ریاست‌جمهوری پا را از عرف و ادب سیاستمدارانه بیرون نهاده است.

* نبرد دو نورئالیست تهاجمی بر سر ایران

اگر در حیطه نظریه‌های جریان غالب روابط بین‌الملل به مشاجرات اوباما و رامنی بر سر ایران نگاهی بیفکنیم، نوعی از نگاه مبتنی بر نورئالیسم تهاجمی با هدف ممانعت از شکل‌گیری تسلط منطقه‌ای ایران قابل مشاهده است.

این دیدگاه که اولین بار توسط «جان مرشایمر»، استاد و محقق مشهور آمریکایی در حوزه روابط بین‌الملل مطرح شده و توسعه یافته است، ایالات متحده را قدرت هژمونیک در نیمکره غربی می‌انگارد که نباید اجازه دهد هیچ کشوری در دو منطقه مهم دیگر جهان یعنی آسیا – اقیانوسیه و خاورمیانه به هژمونی منطقه‌ای دست یابد. این پروسه را نورئالیست‌ها تهاجمی«کنترل حریف» نام نهاده‌اند.

آن‌گونه که مشخص است، اوباما و رامنی در تلاش برای اعمال کنترل و محدودسازی علیه ایران هیچ اختلاف نظری ندارند بلکه تنها در تاکتیک‌ها و نحوه عملکرد است که با یکدیگر مشاجره می‌کنند. این به عبارت دیگر بدان معناست که در حوزه سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، هیچ تفاوت ماهوی بین اوباما و رامنی وجود ندارد جز اینکه احتمال دارد رامنی در اعمال فشار بر ایران قدری عجول‌تر و غیرمنطقی‌تر باشد.

آنچه روشن است اینکه هیچ‌کدام از دو کاندیدا فعلا تمایلی به تقابل نظامی با ایران ندارند اما هر دو سعی می‌کنند این حق را برای خود محفوظ دارند تا اگر مقاصد مرشایمری آنها با تحریم و فشارهای دیگر حاصل نشد، از ابزار نظامی نیز بتوانند بهره ببرند. درک این نکته وقتی آسان‌تر می‌شود که بدانیم، نورئالیست‌های تهاجمی به عکس سلف تدافعی خود، جنگ را ابزاری مشروع و قابل توجیه در صحنه آنارشیک روابط بین‌الملل می‌انگارند و به عبارت دیگر، جنگ یکی از شش استراتژی مورد قبول جان مرشایمر در صحنه روابط بین‌الملل است. البته بدیهی است که اگر روزی چنین رویکردی را پیشه کنند، ملزم به پرداخت هزینه‌های سنگین آن نیز خواهند بود.

* چند نکته مهم در خصوص مناظره سوم و تخاصم آمریکا با ایران

اولین نکته‌ای که در این مناظره در خصوص ایران به چشم می‌خورد، نکته‌ای ظریف است که مخاطب غربی نسبت به آن بی‌تفاوت شده است. هر دو کاندیدای آمریکایی بحث را از آنجا شروع می‌کنند که هدف ایران برای تولید سلاح هسته‌ای به عنوان یک پیش‌فرض قطعی تثبیت شده است، حال آنکه این مساله از اساس محل اشکال است و حتی جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز با آن موافق نیست.

دوم آنکه نه اوباما و نه رامنی در این مناظره اقدام به تعیین خط قرمز علیه ایران ننمودند، حال آنکه دست‌کم رامنی پیش‌تر از رسیدن به توانایی تولید بمب اتمی به عنوان خط قرمزی علیه ایران نام برده بود. این امر شاید نشانگر آن باشد که دستگاه حاکمه در آمریکا اختلاف نظری عمیق با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر صهیونیست‌ها دارد.

و اما نکته سوم آن است که اگر تفاوتی بین رامنی و اوباما در خصوص ایران وجود داشته باشد، یک تفاوت صرفا تاکتیکی و غیردیدگاهی است، بنابراین سیاست خارجی آمریکا در چهار سال آینده از همان الگوی فعلی تبعیت خواهد کرد. بدیهی است، اگر برای اوباما ممکن بود، در همین چهار سال نیز فشار بیشتری بر ایران وارد می‌کرد و نیازی هم به توصیه‌های رامنی نداشت و اگر در آینده برایش ممکن باشد، فشارهای بیشتری اعمال خواهد کرد و از سوی دیگر، رامنی نیز فشاری بیش از آنچه واقعیات عینی برایش ممکن می‌سازند، نخواهد توانست به ایران وارد کند.

با این وصف، نباید انتظار داشت رئیس‌جمهور آتی آمریکا اعم از رامنی یا اوباما، تغییری شگرف در سیاست خارجی این کشور در قبال ایران به عمل آورد. تنها تفاوت مهم بین رامنی و اوباما درقبال ایران در محیط روانی آنهاست. رامنی در این حوزه تندروتر از اوباماست و بیش از وی تحت تاثیر سیاست‌های تل‌آویو قرار دارد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها