کد خبر: ۸۷۹۵۱
زمان انتشار: ۰۰:۵۴     ۰۲ آبان ۱۳۹۱
وقتي شنيدم اتوبوس حامل دانش آموزان دبيرستان دخترانه پاسداران عفت بروجن در محور ارتباطي دهدز - بروجن كه در حال بازگشت از مناطق عملياتي جنوب كشور (راهيان نور) بوده واژگون و منجر به فوت 26 دانش آموزان و آموزگار شده، به شدت متاثر و متاسف شدم.
به سرعت براي شركت در تشييع جنازه و خاك سپاري اين عزيزان، به اتفاق جمعي از دوستان و همكاران به بروجن رفتيم.
سرتاسر بروجن غرق در ماتم، اندوه و عزا بود.
مردم، مسئولان، دانش آموزان، بازاريان و همه مردم، نه تنها از شهرستان بروجن، بلكه از تمامي نقاط چهار محال وبختياري و استان هاي همجوار براي شركت در اين مراسم آمده بودند.
فقط دانش آموزاني كه در اين حادثه ناگوار زنده مانده و در بيمارستان هاي اهواز و شهركرد بستري بودند نتوانستند در مراسم تشييع جنازه و خاك سپاري همكلاسي ها، دوستان و همسفران خود حضور پيدا كنند.ناله ها، شيون ها و هق هق مردم، به ويژه خانواده هاي جان باختگان، از نقطه نقطه شهر بروجن، به گوش مي رسيد.
قامتشان خميده، گام هايشان لرزان و اشك هايشان جاري بود، به سختي قدم برمي داشتند و عده اي هم زير بغل آنان را گرفته بودند.
خيابان ها را گذرانده بودند تا به «فلكه شهيد بروجن»، محل آغاز تشييع رسيدند، اين جا بود كه صداي ناله ها و ضجه ها بلندتر مي شد، ناله ها و فريادها به عرش مي رسيد و آسمان هم در اندوه اين حادثه ناگوار مي گريست.
مردم هم دسته دسته مي آمدند، در كناري مي ايستادند و مي گريستند.
وقتي تابوت ها رسيدند، مادران و پدران و دوستان، هم كلاسي ها، هم مدرسه اي ها و آشنايان جان باختگان فرياد مي زدند: زهرا، ماندانا، فائزه، فاطمه، مينا، محدثه، پريسا، مژگان، الهام، ريحانه، هانيه، آمنه، نرگس، مرضيه، مريم، مائده، رويا، شبنم، آسيه، رحمان و حجت ا...!!!
آنان ضجه مي زدند و هر كدام مي گفت: عزيزم تنها مي ري؟ منو با خودت نمي بري؟ دلت مي آد منو تنها بذاري؟ منو با خودت نمي بري؟ نمي موني تا عروسيتو ببينم؟ من كه هنوز عروس شدنتو نديدم! من كه هنوز برات آرزوهاي زيادي دارم! من تازه مي خواستم لباس عروس برات بدوزم و تنت كنم! الان حناي عروسيتو آوردم و زدم به تابوتت! چرا به جاي لباس سفيد عروسيت، لباس سفيد آخرت پوشيدي؟ يادت رفته قول دادي هميشه پيشم بموني؟ دلت اومد تنها بذاري؟ چرا تنهام گذاشتي؟ چرا تنهام گذاشتي؟ چرا تنهام گذاشتي؟...
حاضران هم، در كنار آنان مي گريستند و آسمان هم اشك مي ريخت.
تشييع جنازه غنچه ها و نوگلان پرپر شده آغاز شد و در آن هنگام بود كه برخي دختران دانش آموز حاضر در جمعيت، وقتي اسم هاي روي تابوت ها را مي خواندند، تازه متوجه مي شدند كه كدام دوستان شان پرواز كرده اند و اين صحنه بسيار غم انگيز بود.
جمعيت نيز هنگام تشييع جنازه شعارهاي «ا...اكبر، لا اله الا ا...، محمد رسول ا...، علي ولي ا...، عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، شهرستان بروجن صاحب عزاست امروز و...» را سر دادند و پس از حضور در كنار گلزار شهدا، تابوت ها را به سمت قطعه ايثارگران آرامستان جديد بروجن هدايت كردند.
در آنجا هم از اقامه نماز از سوي حجت الاسلام والمسلمين نكونام، نماينده ولي فقيه در چهارمحال وبختياري و امام جمعه شهركرد، خاك سپاري اين عزيزان انجام شد.
بعدازظهر هم مراسم فاتحه با حضور قشرهاي مختلف مردم و مسئولان در حسينيه مصلي بروجن برگزار شد.
اما در تشييع جنازه، خاك سپاري و مراسم ختم دانش آموزان دبيرستان دخترانه پاسداران عفت بروجن، جاي فاطمه، زهرا، سهيلا، رحمانه، مريم، مهسا، مرضيه، محدثه و ساير دانش آموزاني كه در اين حادثه زنده مانده اند، خالي بود.
نمي دانم بازماندگان حادثه، اطلاع دارند كه دوستان، همكلاسي ها و آموزگاران شان در اين سانحه جان خود را از دست داده اند؟
كسي نمي داند كه بازماندگان چگونه مي خواهند با غم از دست دادن هم كلاسي ها و آموزگاران خود كه به ديار باقي شتافتند، كنار بيايند؟
حادثه واژگوني اتوبوس حامل دانش آموزان دبيرستان دخترانه پاسداران عفت بروجن در محور ارتباطي دهدز - بروجن و فوت 26 دانش آموزگار، هيچ گاه از ذهن مردم استان چهارمحال وبختياري، به ويژه اهالي شهرستان بروجن و به خصوص خانواده هاي جان باختگان فراموش نخواهد شد.براي نوشتن لغت به لغت اين يادداشت تلخ، نه تنها خودم بلكه قلمم هم گريست و لحظه اي آرام نبوديم.
به همين منظور از خداوند متعال، عاجزانه تقاضامندم تا به جان باختگان اين حادثه علو درجات و به بازماندگان آنان صبر و شكيبايي عنايت فرمايد.
در پايان، اميدوارم مردم استان چهار محال و بختياري، به ويژه اهالي شهرستان بروجن و به خصوص خانواده هاي جان باختگان و عزيزان بازمانده حادثه، ناتواني من در نوشتار و قلم زدن براي اين يادداشت را به بزرگي خودشان ببخشند.
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها