کد خبر: ۸۶۷۶
زمان انتشار: ۰۰:۱۷     ۱۰ بهمن ۱۳۸۹
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری؛
شناخت پایه های اندیشه غرب می تواند مشخص کند که موضع گیریهای امام(ره) دقیقا چه نقاطی را نشانه گرفته است و بر همین مبنا اهمیت موضع گیری های امام در مقابل کدام پایه کلیدی تر بوده است. اگر خاستگاه فكري انقلاب اسلامي ايران را انديشه بنيانگذار آن بدانيم، در ميان شاخصه هایی که در تمدن غربی ارائه مي شود، بايد شاخصه اصلی را سکولاریسم دانست؛ نامه امام ره به گورباچوف تبين كننده اين انديشه است که مشکل اصلی هر دو بلوک شرق و غرب در مبارزه بی دلیل با خدا و معنویت است و هر کدام به نوعی با آن درگیر هستند.
شاخصه های اندیشه غربی را در در سه چیز باید دانست:

1- دین زدایی و جایگزین کردن عقلانیت خود بنیاد به جای آن
2- به دست گرفتن مدیریت «قدرت، اطلاع و ثروت» در مقياس جهاني
3- ایجاد موازنه یک سویه به نفع قدرت های مسلط برای تضمین بقاء.

جهانی شدن از طریق کنترل «مهفوم توسعه» و سپس ارائه «مدل توسعه»، آخرین راهبرد این تمدن برای گسترش در جهان و جهانی شدن است و بیانيه «حق توسعه» در سازمان ملل دلیلی بر این مدعی است.

سه پدیده در غرب برای تحقق برنامه عینی این تمدن ارائه شده است که بدون آنها غرب قدرت مدیریت خود را از دست میدهد:

1- امپراطوری های سیاسی: قدرتهای مسلط سیاسی که هیچ تصمیم جهانی بدون امضای آنها قانون نمی شود كه «حق وتو» بارزترین نماد آن است.
2- امپراطوری های فرهنگی: که قدرت مسلط مطلق بر تولید و توزیع «اطلاعات، تفکر و آداب و رسوم» در جهان هستند و امروزه با جملاتی همچون ناتوی فرهنگی در ادبیات سیاسی ایران از آن یاد می¬شود.
3- شرکت های بزرگ اقتصادی: که سرنوشت اقتصاد جهانی را از طریق مدیریت «الگوی تولید، توزیع و مصرف» اداره می کنند. در این مدل، تعداد محدودی از شرکت ها – که امروزه کمتر از 500 شرکت هستند- نیمی از امکانات جهانی را در اختیار دارند و در پروژه هایی همچون تامین اجتماعی جهانی به مردم می فهمانند که زندگی آنها به قدرت مدیریتی اینان بازمی گردد.

دستاورد این تمدن را در نهایت سه چیز است:
1- استعمار پیچیده نرم افزاری
2- تحقیر ملت ها (تحقیر اکثریت)
3- منحل کردن هویت فرهنگی و مذهبی ملتها در هویت اجتماعی مدرن (برای آشنایی با ادبیات این نگاه می توان به نامه 54 اندیشمند آمریکایی به جرج بوش در ابتدای حملات بوش به عراق و افغانستان مراجعه کرد.)

با دقت در نامه امام (ره) به گورباچف در می یابیم که از منظر اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی، بزرگترین چالش امروز بشر، همان دستاورد محوري آن تمدن ( يعني سکولاریسم) است و امام برای حل این مشکل به هیچ راه حلی جز ايجاد يك مبارزه همه جانبه و بزرگ جهانی قائل نبودند. امام(ره) معتقد بودند که تغییر موازنه در «قدرت، ثروت و اطلاع» از سوی مستکبرین عالم به سوی مستضعفین، تنها راه برون رفت از این بحران است و این مسئله نیز حتما بار بزرگی است که باید یک ملت بزرگ که ظرفیت پرداخت هزینه های آن را دارد آن را بپذيرد.

امام (ره) ملت ایران را واجد این «سیادت جهانی» می دانستند و معتقد بودند آن ملتی که می تواند به واسطه ایثار و فداکاری و قابلیت های خِرد و ایمان جمعی اش طلایه دار این حرکت بزرگ جهانی باشد، ملتی جز ملت ایران نیست، لذا تعابیر بلندی که امام ره برای ملت ایران به کار می برند از جمله: «مردم عزیز ایران که حقا چهره منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند» و جملاتی از این دست - که بسیار زیاد هم هستند، در اصل ناظر به بینش امام (ره) است.

اولین گام امام (ره) تغییر ادبیات مبارزه از مبارزات کمونیستی و سوسیالیستی به ادبیات اسلامی است و امام (ره) این کار را ابتدا از طریق پرورش مبارزان ایراني و گسترش گفتمان آن به بیرون از مرزها انجام داد. سپس در گام دوم آرمانهای ملی و منطقه ای را به آرمان مبارزه با استکبار جهانی تبدیل کرد و نگذاشت که ادبیات مبارزه ای که پایه گذاری کرده است، ادبيات مبارزات کوچک و منطقه ای تلقي شود. سپس در گام سوم سعی کرد با ایجاد موج معنویت خواهی و اسلام خواهی، منازعی قوی برای گفتمان سکولاریسم ایجاد کند که به اين ترتيب نقشه جبهه سازي او در مقابل هر دو بلوک شرق و غرب نيز کامل شد.

پایه اصلی مشروعیت نظام هاي كمونيستي و سوسياليستي در اقتدار سياسي آنها بود و اقتدار سياسي آنها نيز به دليل سرپرستی بلامنازع مبارزات عدالتخواهی بود. حداقل كار امام (ره) اين بود كه با انقلاب اسلامي خود براي آنها «امکان» رقیب داشتن را مطرح کرد. به اثبات رسيدن رقيب بودن انقلاب اسلامي براي گفتمان عدالتخواهي كمونيستي و سوسياليستي منجر به از ميان رفتن اقتدار جهاني و فروپاشي شوروي گشت.

در عصر حاضر، بحران اقتصادی غرب نيز حاصل تقابل 30 ساله، با گفتمان معنويت خواهي است كه انقلاب اسلامي توليد كرده است و با توجه به اینکه اصلی ترین نقطه اقتدار غرب و عامل مشروعیت او «توان اقتصادی» اوست، اين منازعات ایدئولوژیک غرب و معنویت خواهان عالم، باعث از بين رفتن حباب هاي اقتصادي غرب گشته است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها