کد خبر: ۸۵۹۷۹
زمان انتشار: ۰۱:۵۵     ۲۴ مهر ۱۳۹۱
رضافرخي
طي روزهاي اخير بحث بر سر برخي مشكلات اقتصادي و ارزي يكي از مهمترين موضوعاتي بوده كه هم مورد توجه رسانه هاي داخلي قرار گرفته وهم رسانه هاي غربي پوشش خبري خاصي را درباره آن اعمال كردند. اين موضوع آن قدر براي برخي از شبكه هاي فارسي زبان غربي مهم است كه قريب به اتفاق آنها با رويكردي مشخص اين گونه مشكلات را بررسي مي كنند. درواقع با توجه به همين موضع گيري اين شبكه ها ومسائل مطرح شده متوجه فضاي خاص اين رسانه ها و جنگ رواني آن ها عليه كشورمان خواهيم شد كه به صورت منسجمي براي تحت تاثير قرار دادن افكار عمومي جامعه ايران تدارك ديده شده است.
ابجاد فضاي ياس براي مخاطب ايراني
ازآغاز هفته پيش بررسي وضعيت ارز در بازار ايران به طور قابل توجهي مدنظر بي بي سي فارسي قرار گرفت.آن چنان كه اين شبكه دولتي انگلستان برنامه آغازين هفته پيش خود را با تيتر خبري »دلار در بازار ايران همچنان مي تازد« آغاز كرد. اين شبكه فارسي زبان در ادامه از زواياي مختلف اين موضوع را هدف بررسي قرار داد. بررسي هايي كه همه آنها در نهايت به اين موضوع ختم مي شود كه تحريم ها باعث اين آشفتگي ارزي در بازار ايران شده است. نكته مهم فضاي سنگيني بود كه بي بي سي فارسي سعي كرد بر ذهن مخاطبان خود مسلط كند. درواقع بررسي چندجانبه موضوع تحريم ها در بي بي سي فارسي به گونه اي مدنظر قرار گرفت وهمچنان ادامه دارد كه مخاطب را تحت تاثير يك فضاي سنگين بحراني قرار مي دهد.به گونه اي كه مخاطب هر لحظه احساس رخ دادن يك اتفاق تلخ را در ايران دارد كه اين اتفاقات به مشكلات زندگي او دامن مي زند.
بي بي سي فارسي براي القاي اين مسئله از ترفندهاي روانشناختي استفاده مي كند كه براي بررسي راه هاي تقابل رسانه اي بايد به آن توجه داشت. به باور كارشناسان اولين اتفاقي كه اين رسانه خبري سعي در رقم زدن آن براي مخاطب ايراني دارد نااميدسازي شديد در زمينه مقابله با تحريم هاست. اين نااميدسازي در فرآيندي چندين ماهه صورت گرفته و به امروز رسيده است. چرا كه آغاز اين فرآيند را بايد در چندين ماه قبل مشاهده كرد كه تحليل گران بي بي سي دائما از شرايط بد پيش رو براي مخاطب خود شرح مي دانند و حالا با نابه ساماني دربازار ارز برهمان صحبت هاي قبلي خود تاكيد كرده و حتي دست به پيش بيني هاي مايوس گرايانه تري مي زنند.
پيش بيني مايوس گرايانه دربي بي سي فارسي در واقع به اين صورت رقم مي خورد كه درشرايط فعلي تحليل گراني در برنامه هاي خبري آن ظاهر مي شوند و دائما بر اين مسئله تاكيد مي كنند كه آينده سياهي پيش روي ايرانيان است. دراين ميان آن قدر اين موضوع را تكرار كرده و خواهند كرد تا يك فضاي آشفته در ذهن مخاطب شكل بگيرد. دراين بين آنها سعي دارند با استفاده از كدهايي همچون گراني قيمت ارز به مخاطب درست بودن تحليل هاي خود را بقبولانند.
بسته جنگ رواني پيش روي جامعه
از سوي ديگر در كنار اين خبر در چند هفته اخير به طور ثابت صحبت هاي تهديد آميز مقامات اسرائيل و آمريكا هم درباره حمله به ايران در صداي آمريكا مطرح مي شود كه بحث درباره اين مسئله نشان از تدارك يك بسته جنگ رواني است.با اين گمان كه در صورت موفقيت دراهداف اين بسته ،دو اتفاق در انتظار جامعه ايران خواهد بود:
1-به طور ناخودآگاه شهروندان نسبت به سرنوشت خود و كشور احساس بي تفاوتي مي كنند.
2-جامعه دچار التهاب فكري وهمچنين ناآرامي هاي امنيتي مي شود.
درصورت رخ دادن هر كدام از اين دوحالت،اهداف جنگ رسانه اي غرب تامين مي شود.به همين علت در چند هفته اخير رسانه هاي آمريكايي وانگليسي به طور ويژه اي روي اين جنگ رواني مانور داده اند.
شبكه «من وتو» همزاد بي بي سي فارسي هم در همين مدت توجه ويژه اي به بررسي تاثير تحريم ها برايران داشته است.آن چنان كه اين شبكه با پخش چندين مستند و مقايسه برخي كشورها با ايران سعي كرده به مخاطب خود اين موضوع را انتقال دهد كه ايران از اين كشورها عقب تر است وعلت اين عقب ماندگي تحريم ايران وايستادگي برسرمواضع خود محسوب مي شود.همچنين اين شبكه كه از لندن پخش مي شود در بخش هاي خبري خود دائما از وجود بحران هاي اقتصادي در ايران به دليل وجود تحريم ها خبر مي دهد. خبرهايي كه به شكل مستقيم و گاه غير مستقيم ذهن مخاطب ايراني را براي جدايي از حاكميت خود هدف قرار داده است.از سوي ديگر گزارش هاي متعدد اين شبكه از وضعيت اقتصادي ايران نشانه اي از تلاش اين رسانه براي دراختيار گرفتن نبض اخبار اقتصادي به نظر مي رسد.
دراين ميان نبايد فراموش كرد كه بسته جنگ رواني فعلي اهداف مشتركي دارد كه «مشروعيت زدايي از نظام» يكي از اين هدف ها محسوب مي شود. درواقع زنجيره خبري كه در بين هر بخش خبري درون اين رسانه ها وهمچنين با رسانه هاي ديگر وجود دارد تلاش مي كند تا در طول يك مدت زمان معين حاكميت را از حل مشكلات مردم ناتوان نشان دهد و درمرحله بعدي از لزوم تغييرات اساسي براي مخاطب صحبت كند. شايد بتوان به اين مسئله هم اشاره كرد كه به وجود آوردن يك فروپاشي اجتماعي در ايران از مسائل مطلوب اين شبكه هاست. چرا كه در شرايط فعلي خواست دولت هاي غربي براين فروپاشي قرار دارد و بدون ترديد با نگاهي عميق و تحليلي چهارچوب گرا متوجه خواهيم شد كه اين زنجيره ميان رسانه اي موجود، به ابزاري قابل توجه براي اين اهداف مبدل شده است.
راهي كه از رسانه ملي مي گذرد
با توجه به همين مسئله وارزيابي تمام اين شرايط بدون ترديد راه حل خنثي كردن اين جنگ رواني-رسانه اي از درون رسانه هاي داخلي و به ويژه رسانه ملي بايد متولد شود. دراين موضوع ترديدي نيست كه در تمام مسائل تدارك ديده شده و برنامه مند رسانه هاي غربي،اعتبار زدايي از رسانه ملي يكي از مهم ترين اولويت ها خواهد بود. براي تحقق اين امر رسانه هاي غربي در راستاي بي اعتبار نشان دادن خبرهاي صدا وسيما و غير واقعي نمايي آن تلاش مي كنند. درواقع مجموعه راهبردهاي رسانه اي دراين باره در جهت ايجاد فاصله بين مخاطبان و رسانه ملي صورت خواهد گرفت.
برهمين اساس به نظر مي رسد كه بايد تمام رويكردهاي روانشناختي-رسانه اي به كار گرفته شود كه از هر گونه شكاف ميان رسانه ملي ومردم جلوگيري به عمل آمده و به صورت برنامه ريزي شده اهداف جديد رسانه هاي غربي خنثي شوند.
1-دراين باره پخش برنامه ها ومستندهاي اجتماعي كه به مشكلات مردم بپردازد در رسانه ملي، مي تواند درتقابل با رويكرد فعلي رسانه هاي غربي بسيار موثر باشد.چرا كه مخاطب نبايد به سمت رسانه هاي بيگانه براي كسب اخبار كشيده شود و درمقابل اين موج خبري توده وار بيش از هر زمان ديگري به مخاطب نزديك شود.
2-پخش برنامه هاي راهبردي به صورت گسترده وبررسي راه هاي خروج از مشكلات از رسانه ملي مي تواند يكي از نكات مهم ديگر در خنثي سازي برنامه هاي رسانه هاي غربي باشد.چرا كه اين رسانه ها سعي قابل توجهي براي بي توجه نشان دادن رسانه ملي به مشكلات مردم داشته اند.درواقع رسانه ملي مي تواند با سوال كردن از مسئولين و تدارك برنامه هاي پرسشي-پاسخي چالشي به خوبي ذهن مخاطب را از انحراف به سمت برخي رسانه هاي غربي هدف دار دور نگاه دارد.
با توجه به تمام اين نكات به نظر مي رسد كه در روزهاي آينده بايد منتظر مانور شديدتر و با برنامه تري در مسئله تحريم ها از سوي رسانه هاي غربي به ويژه فارسي زبان ها بود.چرا كه به هر حال دولت هاي غربي به جز بازوهاي اقتصادي وسياسي ابزار رسانه ها را هم به عنوان يك جزء تفكيك ناپذير از پرونده فشار برايران درنظر گرفته اند.درواقع چند سناريو در هفته هاي آينده مورد توجه اين رسانه ها خواهد بود كه توجه به آنها مي تواند براي برنامه ريزي مناسب باشد:
1-طرح و برجسته كردن بحران ارزي و خبرسازي درباره افزايش نرخ ارز وگمانه زني هاي رسانه اي دربرابر تداوم آشفتگي اين وضعيت.
2-ادامه موج خبري درباره تبعات تحريم ها برايران و فشار رواني از اين طريق برمخاطب ايراني وايجاد بحران هاي فكري براي مخاطب!
3-تلاش براي اعتماد زدايي از عملكرد دولت والبته رسانه ملي و كشاندن مخاطب به سمت رسانه هاي غربي و ايجاد اعتبار براي آنها!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها