به گزارش خبرگزاری فارس، در فصل پایانی گزارش اندیشکده رند با عنوان «بازداشتن ایران، راهبردهای رسیدگی به چالش هستهای ایران» به قلم «رابرت جی. ریردون» آمده است: در فصلهای پیشین از مطالعه حاضر به بررسی برنامه هستهای ایران، نیروها و روندی که به تصمیمات هستهای ایران شکل میدهند و شرایط بینالمللی که در آن مسئله هستهای ایران تنظیم میشوند، پرداخته شد. در این فصلها به بررسی خط سیر آتی برنامه هستهای ایران، ابعاد و گستره گزینههای سیاستی آمریکا و هزینهها و فواید این سیاستها پرداخته میشود. در این فصل نیز به ارایه مفهوم مطالعه حاضر برای سیاستگذاری آمریکا پرداخته شده است.
* بعید است ایران تصمیم به تسلیحاتی کردن برنامه هستهای خود گرفته باشد
ایران احتمالاً در راستای بهبود گزینههای خود برای اقدام ناگهانی و سریع در توسعه توان هستهای و کاهش زمان لازم برای ساخت سلاح و افزایش شمار تسلیحاتی که میتواند تولید کند و همچنین در جهت بهتر کردن سامانههای حمل و پرتاب این تسلیحات تلاش خواهد کرد. بعید است که ایران هماکنون تصمیمی برای تسلیحاتی کردن برنامه خود گرفته باشد. اگر ایران همین امروز بخواهد حرکت ناگهانی و سریعی به سمت تولید توان هستهای شروع کند هنوز به بیش از یک سال وقت نیاز دارد تا یک عدد بمب بسازد. احتمال دارد رسیدن به این امر مدت زمان بیشتری نیز طول بشکند. برای ایران دشوار خواهد بود چنین حرکتی را به نحوی آغاز کند بدون این که به ایالات متحده آمریکا زمان و فرصت کافی را ارایه کند.
* ایران توانسته بسیاری از موانع فنی دستیابی به توان هستهای را برطرف کند
ایران پاسخ به این مسئله را که آیا باید از آستانه هستهای شدن بگذرد یا خیر بطور مرتب به وقت دیگری موکول میکند و به تأخیر میاندازد. تا زمانی که تصمیمی در این رابطه گرفته نشده، آمریکا فرصتهایی خواهد داشت که ایران را متقاعد سازد از تسلیحاتی کردن برنامه خود خودداری کند. ایران همچنین با برخی چالشها در تأمین منابع و مشکلات فنی رو به رو است، مشکلاتی که تاکنون توانسته مانع از توسعه یک برنامه بومی تولید برق هستهای از طرف این کشور باشد. به هر حال، موانع تولید بمب بسیار اندک هستند و ایران تاکنون توانسته بسیاری از آنها را برطرف سازد.
* شروع حرکت ناگهانی به سمت تولید سلاح هستهای هماکنون برای ایران جذاب نیست
ایران هم توانایی فنی تولید تسلیحات هستهای را دارد و هم این که از میزان کافی ذخایر اورانیوم با غنای پایین برخوردار است و اگر آنها را بیشتر غنی سازد این میزان برای تولید دستکم یک عدد سلاح هستهای کافی خواهند بود. موشکهای بالستیک ایران نیز به اندازه کافی قابلیت دارند که این سلاح هستهای را به هر هدفی در خاورمیانه از جمله اسرائیل بکوبند. همچنین احتمال این امر وجود دارد که ایران توانسته باشد بر چالشهای فنی تولید کلاهکهای مناسب برای موشکهایش غلبه کرده باشد. به هر حال، گزینههایی که در حال حاضر برای تولید و توسعه ناگهانی تسلیحات هستهای پیش روی ایران هستند، چندان برای ایران جذاب نیستند.
بعید است ایران بتواند ظرف کمتر از یک سال سلاح آماده شلیک بسازد و شاید به زمان بیشتری نیز نیاز داشته باشند، حتی اگر قرار باشد ایران به این تصمیم برسد که از همین امروز همه تلاشهایش را در این راه معطوف کند. ضمن این که ایران نمیتواند حرکت سریعی به سمت کسب بمب آغاز کند بدون این که آمریکا بلافاصله متوجه آن نشود. دستکم تا آیندهای نزدیک، این چالشها از تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران ممانعت به عمل میآورند. از این رو به نفع ایران است که به بهبود گزینهها و تواناییهای لازم خود برای شروع حرکت ناگهانی به سمت تولید سلاح هستهای ادامه دهد و همچنان در چارچوب معاهده انپیتی [منع گسترش تسلیحات هستهای] باقی بماند و همچنان بر این امر تأکید کند که برنامه هسته ای آن اهداف صلحآمیز دارند.
* آمریکا باید به ارایه مشوقها در مذاکرات با ایران ادامه دهد
روند سیاستی احتیاطآمیز برای آمریکا این است که تمرکز اصلی خود را بر ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای قرار دهد ضمن این که همزمان با این کار قابلیتهای لازم برای بازداشتن و ممانعت مؤثر از یک ایران هستهای را عملیاتی کند. چالش مهم در این راه خودداری از هر افزایش نیروی نظامی به گونهای است که ایران آن را به عنوان تهدیدی برای نظام خود تلقی کند. چنین تهدیدی ممکن است احتمال تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران را بالا ببرد و نظام ایران را به این امر متقاعد سازد که برای جلوگیری از تهدید آمریکا نیاز است که از تسلیحات هستهای برخوردار باشد. راهبردی میتواند نیل به این اهداف را میسر سازد که به دنبال کاهش نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان، ادامه تأمین تسلیحاتی کشورهای حاشیه خلیج فارس با محوریت سامانههای موشکی و پدافند هوایی، تحریمهای اقتصادی با هدف محروم نگه داشتن برنامه هستهای ایران و ادامه ارایه پیشنهادهای و مشوقهای مثبت در مذاکرات باشد.
* حمله به برنامه هستهای ایران نتیجهای بیش از تأخیر انداختن در آن ندارد
بعید است که حملات هوایی بتوانند برنامه هستهای ایران را نابود کنند ضمن این که نتیجه عکس خواهد داشت و امکان دستیابی به تسلیحات را برای ایران در بلندمدت آسانتر میسازد.
حمله پیشدستانه آمریکا به برنامه هستهای ایران نیز بعید است به نتیجهای بیش از تأخیر انداختن این برنامه برسد. در بلند مدت، انجام حمله به ایران میتواند عزم ایران برای دستیابی به توان هستهای تقویت کرده و حمایت بینالمللی از اقداماتی که آمریکا در جهت منع گسترش انجام میدهد را کم کرده و موجب جلب طرفداران داخلی و بینالمللی از نظام ایران شده و قدرت سیاسی جناحهای محافظهکار را در داخل ایران تقویت کند ضمن این که ایران میتواند برنامه هستهای خود را احیاء کند بدون این که این بار مجبور باشد وانمود کند برنامهاش غیرنظامی است یا بدون این که نیاز به حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد.
* حمله اسرائیل به ایران پرهزینه و با شانس موفقیت کم خواهد بود
به هر حال، هزینههای حمله یکجانبه اسرائیل به ایران نیز بالاتر است و کمتر شانسی برای موفقیت دارد. آمریکا ممکن است نیاز داشته باشد که حملات محدودی ترتیب دهد بخصوص اگر ایران حرکتی را به سمت توسعه ناگهانی سلاح آغاز کند و چارهای جز اقدام یکجانبه اسرائیل نباشد.
تحریمهای اقتصادی نیز به عنوان وسیلهای برای نفوذ بر تصمیمسازی ایران بعید است که در آینده نزدیک با موفقیت همراه باشند. به هر حال این تحریمها میتوانند پیشرفت هستهای ایران را به اندازه قابل توجهی کاهش دهند و این امر احتمال دارد که ایران را از تسلیحاتی کردن برنامهاش منصرف سازد. این تحریمها همچنین به ایجاد تغییر سیاسی مثبت بلندمدت در ایران کمک کنند. شرایط کنونی سیاسی ایران در کنار دیگر عوامل احتمال این امر را که تحریمهای اقتصادی بتوانند نظام ایران را متقاعد به تغییر در موضع غنیسازی خود سازند، دور از انتظار میسازد. به هر حال، تحریمها در جلوگیری از دسترسی ایران به منابع و پول کافی لازم برای پیشرفت مداوم برنامه هستهای موفق بودهاند. این امر هزینههای تسلیحاتی کردن این برنامه را بالا برده و پیشرفت در این برنامه را به تأخیر انداخته است.
* مشوقهای آمریکا باید با در سطح مصالحه ایران باشد
تحریمهایی که هدفشان برنامه هستهای ایران و داراییهای مالی نهادهای مرتبط با این برنامه هستند و در بلندمدت میتوانند مشوقی برای تغییر سیاسی در تهران فراهم سازند. این امر زمانی بیشترین تأثیر را خواهد داشت که در کنار پیشنهادها و مشوقهای مثبت در ازای تمکین باشد و برای برداشتن هر بند از آن شرایط مشخصی تدوین شده باشد. سازشهای اندک از سوی ایران باید با مشوقها و کاهش اندک در تحریمها همراه باشد.
* اگر آمریکا از پیشنهاد ارایه حق غنیسازی به ایران حمایت میکرد، وضعیت بهتر بود
راهبرد چانهزنی کنونی آمریکا در قبال ایران بعید است که با موفقیت همراه باشد. تلاشهای مذاکراتی میتوانستند بهتر شوند اگر آمریکا از موضع چانهزنی گروه 1+5 حمایت میکرد. این گروه به نوعی پذیرفته بودند که درجهای از حق غنیسازی را به ایران در ازای موافقت تهران با پادمانهای نظارتی بیشتر و نظام بازرسی سرزده ارایه کنند. ادامه مذاکرات حتی اگر منجر به حصول توافق نشود میتواند در بلندمدت تغییرات سیاسی در ایران را ترغیب کند.
* تا وقتی آمریکا بر تعلیق غنیسازی ایران تأکید کند، بعید است ایران مشوقی را بپذیرد
بعید است تا زمانی که آمریکا بر این امر تأکید میکند که ایران باید همه فعالیتهای حساس چرخه تولید سوخت هستهای خود را به حالت تعلیق درآورد، ایران با هر گونه پیشنهاد مثبتی که ممکن است از سوی آمریکا ارایه شود، موافقت کند. به هر حال باید به مذاکرات با حسن نیت ادامه داد. مذاکره موجب میشود که دیگر سیاستهای آمریکا از حمایت بینالمللی برخوردار باشند. مذاکرات همچنین در بلند مدت بر تصمیمسازیهای ایران تأثیر خواهد داشت. با تعامل دیپلماتیک با ایران و مشخص کردن مشوقها و پاداشها در ازای رعایت نظام جهانی منع گسترش هستهای، آمریکا میتواند بطور مؤثری توانایی نظام ایران در استفاده از این تسلیحات را سلب کند. مداومت در ارایه مشوقها و مذاکرات همراه با حسن نیست این بهانه را از ایران میگیرد.
* بعید است آمریکا بتواند ایران را به دست برداشتن از غنیسازی اورانیوم متقاعد کند
آمریکا همچنین میتواند حمایت از طرح گروه 1+5 را مد نظر قرار دهد که از حق غنیسازی محدود ایران حمایت میکند با این شرط که ایران نظام بازرسیهای شدیدتر و پادمانهای بیشتر را بپذیرد. بعید است که آمریکا بتواند ایران را متقاعد به دست برداشتن از غنیسازی اورانیوم کند. چنین موضعی برای چانهزنی به نوعی به رسمیت شناختن واقعیت موجود است. چنین تغییری در موضع چانهزنی آمریکا میتواند خطر تضعیف اعتبار آمریکا را به همراه داشته باشد اما به هر حال، هزینه آن باید با هزینهای مقایسه شود که توسعه مداوم برنامه غنیسازی ایران و دستیابی این کشور به توان هستهای میتواند برای اعتبار و امنیت آمریکا داشته باشد.
* برنامه هستهای ایران به پیشرفت خود ادامه میدهد اما ایران تصمیمی برای ساخت بمب نگرفته است
یک ایران هستهای تهدیدی برای منافع آمریکا خواهد بود و میتواند به بیثباتی در خاورمیانه منجر شود. یک ایران هستهای میتواند از این توان هستهای خود برای توسعه نفوذ منطقهای خود و سلطه بر خلیج فارس استفاده کند. اشتباه محاسباتی ایران همچنین میتواند بحران یا حتی مناقشهای منطقهای به همراه داشته باشد. از این رو به شدت به نفع آمریکا است که از توسعه زرادخانه هستهای ایران جلوگیری به عمل آورد.
هر چند برنامه هستهای ایران به پیشرفت خود ادامه میدهد اما بعید است که ایران تاکنون تصمیم به تسلیحاتی کردن این برنامه گرفته باشد. گذشته از این، آمریکا دارای ابزار نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک لازم است که بتواند از آنها بطور مؤثری برای کاهش فرصت دستیابی ایران به توان هستهای استفاده کند. برای رسیدن به این هدف، لازم است که آمریکا حمایتهای وسیع بینالمللی برای سیاستهای منع گسترش هستهای خود را کسب کرده و راهبردی صبورانه و در عین حال جدی دنبال کند که بطور همزمان به دنبال راه حل مذاکرهای در کنار تغییر سیاسی در ایران در بلند مدت باشد.
موفقیت چنین راهبردی [بازداشتن ایران] حتمی نیست. در نتیجه رویکرد احتیاطآمیز برای آمریکا این است که چارچوبی برای راهبرد بازداشتن اتخاذ کرده و از ایران هستهای پیش افتد. این کار میتواند بدون فدا کردن راهبردهای ممانعت از تسلیحاتی کردن برنامه هستهای صورت گیرد. راهبرد بازداشتن باید بر توانایی دفاعی کشورهای همپیمان منطقهای، ایجاد یک خط مشخص ارتباطی با ایران و توسعه قابلیتهای اطلاعاتی و هماهنگی سیاستی با شرکای منطقهای بخصوص اسرائیل متمرکز باشد.
تحریمهای اقتصادی، ادامه مذاکره از طریق گروه 1+5 و ارایه مشوقهای مثبت در ازای تمکین ایران همگی از عناصر مهم هم در ممانعت از تسلیحاتی شدن برنامه ایران و توسعه راهبرد مؤثر بازدارندگی است.