ظاهر و باطن و ابعاد مثبت و منفی حوادث آخرالزمانی سوریه را بايد با هم ديد. آنچه امروز در آوردگاه سوریه روی می دهد این است که نواصب جدید (وهابیت، القاعده و سلفیون پراکنده و ...) می خواهند با حمایت امپراطوری نظام سرمایهداری و صهیونیسم جهانی و آل سعود از انفعال خارج شوند و با تمرکز و کسب قدرت در سوریه (شام قدیم)، به مبارزه عریان با شیعیان جهان به محوریت جمهوری اسلامی ایران بپردازند و خود را به عنوان اسلام حقیقی معرفی کنند. در واقع، نواصب و يهود و تجدد در نفی ولايت اهل بيت (ع) و ضديت با شيعه اشتراک دارند و هر چه که عزت و اقتدار شيعه رو به فزونی می گذارد آنها نگران تر از گذشته به هم ديگر پناه می برند و پرده های نفاق را کنار زده و به جبهه سازی جديدی در برابر شيعه روی ميآورند و خیال ميکنند که می توانند آب رفته را به جوی برگردانند.[1]
اما اتفاق مهم این است که جنایت های نواصب و تروريسم کور و حمله های مخفيانه و ناجوانمردانه در سوریه از قبیل اعدام سربازان، کشتن زنان و کودکان، بریدن سر انسانها و... موجب رسوایی زودهنگام اين گروه شده است. این نوع درگیری و این نوع خشونت، بستر ایجاد یک شکاف در جهان اسلام خواهد شد؛ چون محبین اهل بيت (ع) که مبغض شیعه نیستند و اکثریت بدنه اجتماعی اهل سنت را تشکيل ميدهند، این نوع خشونت را تحمل نمی کنند و دعوت به «نصب» را نمی پذیرند و لذا یک انشعاب مفید و ضروری رخ خواهد داد و آرام آرام و مرحله به مرحله از مبغضین جدا خواهند شد و به جهان تشیع گرایش پیدا خواهند کرد و علاوه بر اينکه در درازمدت یا میان مدت، یک سپر ایمنی برای شیعه به وجود مي آيد، ناصبیگری در يک «فرقه شرور» محدود خواهد شد که میتوان با آنها مبارزه کرد و کنارشان زد.
آرايش و صف بندی مورد انتظار را می توان به اين صورت ترسيم کرد: جبهه اول، جبهه باطل مرکب از يهود، تجدد و نواصب هستند که به جهت اقتدار و عزت شيعه مجبور شده اند اتحاد و همکاری را تمرين کنند! جبهه دوم، شيعه با محوريت جمهوری اسلامی ايران، بدنه اهل سنت (که غيرمبغض هستند و شيعه را دوست دارند)، مسيحيان مؤمن (که آنها هم باید در یک انشعاب ضروری و مفید از مسيحيت صهيونيستي و سکولارها جدا شوند)، کشورهای ظلم ستيز و طرفدار شيعه و همه ملت هايی هستند که با فطرت خود از حق و عدالت حمايت می کنند.
اگر فتنه سوریه و تمهیداتی که شیاطین انسی و جنی انديشيدهاند، خطرات و نگرانی هایی را به همراه آورده است اما به فضل الهی این فایده بزرگ را برای شیعیان خواهد داشت و بستر تجزیه و ترکیب و پالایش جدید در دنیای اسلام ميشود؛ و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین. از طرفی، شکي نيست که آرايش و جبهه بندی کنونی جهان اسلام که وهابیت (مثل صهیونیسم در غرب) بر رسانهها و مراکز قدرت و ثروت، مسلط هستند و بدنه بیخبر جهان اسلام را با خود همراه کردهاند، نمیتواند بستری برای فهم و بسط فرهنگ مترقی اهل بيت (ع) و پذیرای ظهور منجی موعود اسلام باشد. بايد صفآرايي ديگری به وجود آيد و در گام اول، ناخالصیهای بزرگ دفع شوند و یا لااقل عموم مسلمانان برای حذف کامل این جریان آمادگی پیدا کنند.
شيعه و محبين اهل بيت (ع)، بر خلاف نفرت
پراکنی و تحجر سلفيون، حامل پيام عدالت اسلامی و آزادی حقيقی برای بشر
هستند که در توحيد و عبوديت و ايمان حاصل می شود و برای تحقق اين حقيقت تا
پای جان فداکاری می کنند. اين شعارها و اين جان فشانی ها نشان می دهد که
شيعه و محبين اهل بيت (ع) به مرکزيت جمهوری اسلامی لياقت و توان پرچمداری
عدالت اجتماعی و ظلم ستيزی در کنار معنويت خواهی را در جهان دارد و اين
پرچم از دسترس متحجران به دور است.
[1]ـ نواصب، دشمن شیعه و عامل تفرقه جهان اسلام هستند. شيعه، توحيد را در مکتب اهل بيت (ع) ميجويد و آنها را ارکان توحيد و دعائم دین معرفی می کند اما نواصب کسانی هستند که توحید را به مبارزه با اهل بيت (ع) تفسير کرده و به کشتن شیعیان فتوا می دهند. ایجاد چنین تقابلی بین توحید و ولایت، خلاصه انحرافی است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) ایجاد و نهادینه شد و زمینه ظلمها و جنايتهای بسیار در حق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را فراهم کرد. جنایت عظیم عاشورا را می توانیم ثمره آن انحراف بزرگ و نتيجه همراهی و همکاری مسلمانان با نواصب بدانیم که نشان داد حذف ولايت اوليای الهی از حلقه دینداری، به کجاها ختم خواهد شد.