کد خبر: ۷۸۹۱۵
زمان انتشار: ۱۱:۱۵     ۲۳ شهريور ۱۳۹۱
هنری که حضرت امام از جمله هنرهای عظیم ایشان هست یکی اش همین هست که سالیان دراز هر چند به برخی از بحث های حکم حکومتی و اینها پرداخته می شد ولی حضرت امام این رویکرد را در حوزه فقه وارد کرد که توجهات را به یک بخش عظیمی از مباحث فقه اسلامی و ایجاد یک رویکرد جدیدی در کل فقه کردند

به گزارش 598 به نقل از بولتن نیوز، احکام حکومتی بايد موازینی داشته باشد که مصالح و مفاسد آن بر اساس این موازین مشخص شود که این موازین در فقه وجود دارد؛ لذا باید احکام حکومتی بر اساس فقه باشد از همین رو موضوع فقه حکومتی همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری و حضرت امام(ره) بوده است و تا کنون موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) نیز در اینباره سلسه همایش های را برگزار کرده است.


در همین راستا گفتگویی با حضرت آیت الله رجبی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و قائم مقام حضرت علامه مصباح یزدی در موسسه امام خمینی(ره) تریتیب داده شده است که مشروح آن در ادامه تقدیم می گردد.

بولتن: ابتدا تشکر می کنیم از حضرتعالی به خاطر پذیرش این مصاحبه در شرایطی که از منویات و در واقع مطالبات رهبری ایجاد یک نهضت نرم افزاری و بحث ایجاد کرسی های فقه حکومکتی و فقه سیاسی و بحث های سیاسی اجتماعی و ورود حوزه به بحث های سیاسی اجتماعی است. در ابتدا اگر لطف بفرمایید راجع به چیستی و ماهیت فقه حکومتی توضیحاتی را بفرمایید و اینکه آیا این فقه حکومتی اصطلاح جدیدی است یا نه در واقع اصطلاح جدیدی نیست و در تداوم همان فقه متداول و سنتی حوزه فقط یک سری مسائلی می تواند وارد این فقه شود یا نه اصلاً یک اصطلاح جدید و یک طرحی نوست؟

بنده هم تشکر می کنم از شما و کسانی که دست اندر کار این سلسله نشست های فقه حکومتی هستند و تشکر اصلی را هم باید از حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و مقام معظم رهبری داشت که اصل یک چنین رویکرد و نگاهی را وارد حوزه معارف دینی و به خصوص حوزه فقه کردند.

هنری که حضرت امام از جمله هنرهای عظیم ایشان هست یکی اش همین هست که سالیان دراز هر چند به برخی از بحث های حکم حکومتی و اینها پرداخته می شد ولی حضرت امام این رویکرد را در حوزه فقه وارد کرد که توجهات را به یک بخش عظیمی از مباحث فقه اسلامی و ایجاد یک رویکرد جدیدی در کل فقه کردند و این تحولی هم در حوزه فقه رایج ما ایجاد کرد و به ما هم حضرت امام نه تنها از حیث نظری مطرح کردند در تحقق این ایده در حوزه هم اقدام کردند.

از جمله اینکه برخی از مراجع بزرگ یعنی آیت الله تبریزی رضوان الله علیه وقتی به محضرشان شرف یاب شدند و به حضرت امام گفتند اگر فرمایشی دارید بفرمایید ایشان به این بزرگوار توصیه کردند که به مسائل فقه حکومتی و مباحث مورد نیاز حکومتی بپردازید و آن بزرگوار رضوان الله تعالی علیه هم فرمایش امام را جدی گرفتند و از آن پس در بحث فقه خارجی که داشتند دو روزی را به این مباحث اختصاص دادند. کما اینکه به لحاظ عملی هم امام فقه حکومتی را با ایجاد انقلاب اسلامی زمینه عملی شدن و به کار گرفتن آن را در حوزه عمل فراهم کردند.

خب ما باید همواره قدردان این نعمت بزرگ باشیم و درود بفرستیم به روح حضرت امام که به چنین امر مهمی اقدام نظری و عملی کردند. همینطور باید تشکر از مقام معظم رهبری کنیم که مکرر روی مسئله فقه حکومتی تأکید کردند چه در سفرهایی که به قم تشریف فرما شدند و چه در سفرهای استانی دیگر و این را جزء مطالبات خودشان از حوزه قرار دادند و همین طرح این مباحث از سوی ایشان عده ای از اندیشمندان ما را به حرکت واداشت.  

درسهای فقه حکومتی حالا هرچند هنوز در حد مطلوب و به آن کثرت و سطح متعالی کمتر برگزار شده اما شخصیت هایی مثل آیت الله مومن که محور بحث شان را اصلاً این گذاشتند و دیگر عزیزانی که به این مقولات پرداختند بی شک سخن مقام معظم رهبری و احترامی که این بزرگان برای شخص مقام معظم رهبری قائل بودند موجب این شد که این بحث در حوزه مورد توجه قرار بگیرد.

*چیستی فقه حکومتی مباحث آن

اما اینکه چیستی فقه حکومتی و ماهیت آن چیست؟ ما در مباحث فقهی نباید فکر کنیم که فقه حکومتی این است که ما فقه رایج مان را داریم برخی مسائل را هم اضافه می کنیم و این فقه حکومتی می شود. بعضی ها شاید تصورشان همین باشد که وقتی می گوییم فقه حکومتی یعنی یک سلسله مسائل جدیدی را هم وارد فقه کنیم. اما همان ساماندهی و رویکردی که در فقه بود سر جای خودش محفوظ بماند. این معنای فقه حکومتی نیست.

 فقه حکومتی سراسر فقه را در بر می گیرد اگر مسائل جدیدی هم افزوده می شود خب بله ما همواره در طول زمان مسائل مستحدثه را داشتیم و این مسائل جدید افزوده می شده در حوزه فقه فردی و غیر حکومتی هم ما مسائل جدید داریم این موجب نمی شود که حالا فقه، فقه دیگری شود. می تواند همان فقه فردی و ناظر به فرد باشد ولی مسائل جدیدی به آن افزوده شود.

اما فقه حکومتی یک رویکرد جدید هست یعنی ما به فقه دو نوع رویکرد می توانیم داشته باشیم یک موقع فقه را به عنوان یک رشته علمی که می خواهد برای اداره فرد بماهو فرد و برنامه ریزی برای فرد بما هو فرد کند و تکلیف فرد را به عنوان یک فرد مسلمان می خواهد تعیین کند؛ این می شود فقه غیرحکومتی.

اما یک موقع می گوییم فقه عهده دار جامعه اسلامی است فقهی است که می خواهد جامعه و نظام را اداره کند که یک بخشی از آن هم حکومت را اداره می کند و کل فقه با این نگاه دیده می شود. به اصطلاح متعارف از طهارت تا دیات فقه همه اش نگاه و رویکرد حکومتی می شود. من تک تک حتی آن احکام شخصیه و احوال شخصیه را هم می توانیم یک نگاه فردی و یا یک نگاه حکومتی به آن بکنیم. اینکه فرد را در مجموعه یک نظام در مجموعه یک حکومت بهش نگاه کنیم غیر از این است که فرد را بدن اینکه لحاظ کنیم در یک حکومت اسلامی دارد زندگی می کند بهش نگاه کنیم.

خب آن موقع در شکل اول یک سلسله احکام برای او مطرح می شود و در شکل دوم هم یک سلسله احکام دیگری. و همان احکام فردی هم که برای فرد مطرح می شده است متفاوت می شود. شیوه استنباط حکم فقهی آن هم ولو همان شیوه سنتی است ولی در آن تحول ایجاد می شود. بنابراین فقه حکومتی یک رویکردی است نسبت به کل فقه اسلامی و فقه شیعی از آغاز تا پایانش از صفر تا صد آن.

البته وقتی با این نگاه ما به فقه نگاه کنیم ممکن است یک سلسله مسائل جدیدی هم مطرح شود اما اگر ما این فقه را فقه حکومتی می گوییم نه به دلیل اینکه یک سلسله مسائلی به آن افزوده می شود بلکه به دلیل آن رویکردی است که در کل فقه رخ می دهد. بنابراین فقه حکومتی کل فقه را در بر می گیرد حتی احوال شخصیه را، از طهارت تا دیات را در بر می گیرد منتها با این نگاه که یک نظام حکومت اسلامی مستقر شده است و در این نظام ما می خواهیم مجموعه مباحث فقهی را ببینیم با توجه و با لحاظ نظام اسلامی حالا چه احکامی بر آن بار می شود یا چه نوع استنباط کنیم موضوع شناسی هم عوض می شود یعنی اگر ما آنموقع به موضوعات فقهی نگاه فردی می کردیم حالا یک نگاه جمعی به آن می شود.

مبانی آن فرق می کند مبانی و فلسفه چنین فقهی با مبانی و فلسفه فقهی که نگاه فردی به آن می شود متفاوت است. نظام موضوعات آن متفاوت می شود یعنی یک تحول اساسی و بنیادین در فقه و دستاوردهای فقهی رخ می دهد و به تعبیر دیگری آن مسئله ای که مرحوم مدرس مطرح کرد و امام بارها با تجلیل از آن یاد کرد که دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست در مباحث فقهی تجلی پیدا می کند و در مرحله خارج و عینی جامعه که نظامات ما روابط ما قوانین و مقررات ما همه با این نگاه بازنگری می شود تمام قوانین و نظاماتی که در جامعه اسلامی اجرا می شود آنوقت بر یک مبنای فقهی با نگاه فقه حکومتی شکل می گیرد.

بنابراین در فقه حکومتی تک تک مباحث فقهی حتی مباحث جزئی به عنوان جزئی از یک نظام فقهی کلان که نظام فقه حکومتی است دیده می شود و به فرد هم نگاه حکومتی و نظامی البته نظامی به معنی نظام اسلامی نگاه می شود . طبعاً اگر این دو رویکرد را ما لحاظ کنیم آثار و کارکردهای آن هم متفاوت می شود و یک تحول جدی رخ می دهد و به نظر می رسد که آنقدر این مسئله مهمی است که خود اینکه اصلاً فقه حکومتی چیست؟ مبانی آن چیست؟ نظام واره علمی آن چه می شود و نظام موضوعات آن چه می شود و مراتب احکام آن چه می شود؟

جای یک تحقیق جدی دارد که یک رساله علمی نوشته شود و یک سلسله نشست هایی گذاشته شود اصلاً در تفسیر و تبیین خود این مسئله مفهوم شناسی و مبانی فقه حکومتی که خود مفهوم شناسی آن به نظرم نیاز به یک کار مهمی دارد و پیشنهاد ما این است که حالا که آقایون وارد شدند یک کارهای مختلفی در حوزه فقه حکومتی انجام بگیرد؛ یک بخش آن بحث های مفهوم شناسی است و ارتباط فقه حکومتی و حکم حکومتی و تفاوت اینها و بسیاری از مفهوم های دیگری که ما داریم مثل حکم اولیه و ثانویه که داریم و با مفهوم ها و واژه های دیگری که می تواند با بحث های تشخیص مصلحت نظام مطرح شود که با این چه ارتباطی دارد، حفظ نظام اسلامی با این چه ارتباطی دارد و مقولات مختلفی که اینجا می تواند مطرح شود. کمااینکه جا دارد که حالا که موسسه آمده وارد مباحث حوزه فقه حکومتی به جد شده است یک مجله علمی در این حوزه راه اندازی کنند و مدام صاحب نظران با نوشتن مقالات وزین بتوانند آن را تغذیه کنند و هم بحث را بشکافند و هم جامعه علمی ما را متوجه این مسئله کنند و فرهنگ سازی کنند و در عین حال کرسی های نظریه پردازی خوب است که در این مباحث فقه حکومتی راه بیفتد و لوژنه های علمی تشکیل شود که این بحث ها را به چالش بکشند و بحث کنند انشاالله یک فرهنگ سازی و یک حوزه جدیدی در نظام فقهی ما و حوزه علمیه ما شکل بگیرد و یک بحث زنده¬ی مداوم حوزه شود انشاالله.

بولتن:یعنی حضرتعالی می فرمایید که حتی از آن بحث های طهارات تا خود دیات به اینها یک نگاه حکومتی جدید شود یعنی فردی نباشد. حالا می توانید یک مقدار جزئی تر و مصداقی تر بحث کنید که چگونه می شود مثلاً به یک حکم فردی صرف نگاه حکومتی شود؟

ببینید ما فرض کنید که در مورد احوال شخصیه افراد؛ ما یک موقعی در نظام طاغوت بودیم و نظام خودش حکومت را اداره می کرد و به تعبیر مقام معظم رهبری ما هم مثل کسانی که در یک قطار هستند و آن حکومت قطار را می راند و ما در درون قطار و کسانی هم هستند. یا کسی می گفت که حالا شما روابط تان با هم چه باشد و اصلاً کاری نداشت به اینکه این قطار کجا دارد می رود مسیر چیست و اصلاً چه مخاطراتی دارد.

یک موقع هم نه اگر کل مجموعه و نظام و فرد را می گوییم آن قطار کل اش در اختیار است اینجا دیگر اینگونه نیست که ما کاری نداشته باشیم که این قطار به چه سویی می رود. خب همین جا ما می توانستیم بگوییم احکام فردی را فردی نگاه می کنیم می شود همان چیزی که ما الان داریم که نماز چگونه بخواند روزه چگونه بگیرد یا امر به معروف آنهم فردی چگونه انجام دهد اما وقتی همین فرد در یک نظام اجتماعی بخواهد امر به معروف کند آنوقت اینگونه نیست که خودش باشد و خودش بگوید من تشخیص می دهم وظیفه فردی من چیست در امر به معروف اقدامی می کنم. اینجا دیگر باید لحاظ این را بکند که این حرکات فردی او، فقیهی هم که می خواهد فتوا دهد این حرکات و اقدام فردی او در زمینه امر به معروف آیا برای نظام مشکلی می آفریند؟

اصلاً آیا نظام در این زمینه وظیفه ای دارد؟ عکس آن این است که آنموقعی که نظامی نبود این اقدام می کرد و وقتی می خواست تشخیص دهد که وظیفه اش این است که امر به معروف کند یا نه، خودش می سنجید و خودش و دیگر نظام حکومتی از او حمایتی نمی کرد. در نتیجه ممکن است خیلی جاها تشخیص دهد و بگوید من وظیفه ای ندارم بگوید اگر بخواهم وارد شوم من هستم و خودم و نهایت من هستم و چند نفر دیگر و اگر درگیری و مشکلی پیش بیاید دیگر نظامی نیست تا از من حمایت کند اما در این شرایط الان یک پشتیبانی به نام نظام که پشتیبان فرهنگ اسلامی است وجود دارد و او هم حامی چنین چیزی است. باید نظام ما حامی آمران به معروف باشد.

ببینید هم در اینکه چه کاری بکند آیا چه تبعاتی برای نظام و فرهنگ جامعه دارد برای مقررات اجتماعی دارد اینجا مطرح می شود و هم به عکس آن؛ پشتوانه هایی که چه بسا با آن پشتوانه احساس کند که حالا وظیفه اوست امر به معروف کند یا بخشهایی که نظام دیگر به عهده گرفته و او می گوید دیگر وظیفه من نیست برایش مطرح می شود. اما در آن نگاه فردی اصلاً این چیزها مطرح نبود یک عمل است ولی این عمل یک ارتباطاتی پیدا می کند یک زمینه سازی هایی پیدا میکند یک تقسیم کاری در اینجا پیش می آید که آنوقت وظیفه فرد کاملاً متفاوت می شود ولو این کار فردی است.

برگزاری یک مراسمی که مثلاً مستحب است خب یک موقع فرد بود و خودش اما یک موقع نظام هست ممکن است برخی از حرکتهای فردی اگر خودسرانه انجام بگیرد معضلاتی برای نظام ایجاد کند ممکن است در چنین شرایطی وقتی این کار انجام می گیرد اصلاً از نظر انعکاس بیرونی آن موجب شود یک اختلافاتی به وجود آید و یا در یک کشور دیگری یک مضیغه هایی را برای افرادی که شیعه هستند یا مسلمان هستند ایجاد کند به دلیل اینکه تلقی شود این کار، کاری است که مربوط به نظام اسلامی است و نظام اسلامی آن را طراحی کرده است و انوقت آن نظام دیگر چون مواجه با نظام ماست مضیغه ای برای او درست شود.

در صورتی که اگر این کار فردی بود و انجام می گرفت و یک حکومت دیگری بود اصلاً کشورهای دیگر چنین تلقی نداشتند و طبعاً کاری نداشتند و می گفتند افرادی کاری را می کنند ولی حکومت شان چنین نیست. به هر حال همان بحث های فردی که پیش می آید هم یک تبعات اجتماعی دارد چون نظام ما نظام اسلامی است و هم یک زمینه سازی هایی از آن طرف به عنوان پشتوانه این امری که فردی بود انجام می گرفت به لحاظ پشتیبانی نظام به وجود می آید.

حالا تبعات دیگر هم دارد فقط این دو مورد نیست اما عرض من این است که هم وقتی فرد در نظام حکومتی مطرح شد هم دیده می شود که حکومت چه پشتیبانی ها و چه تغذیه هایی و چه حمایتها و راهکارهایی برای فرد تعبیه می کند و هم به عکس آن، فرد وقتی می خواهد اقدام کند احساس می کند که این حرکت او اگر نظام اسلامی است باید در چارچوب مقررات اسلامی انجام بگیرد دیگر خودش را آزاد نمی بیند.

به عکس در یک نظام غیر الهی چون نظام را مشروع نمی داند چه بسا خیلی از جاها بگوید اتفاقاً من باید معارض با مقرراتی که آنها وضع کردند اگر مقررات ظالمانه و نادرستی باشد که نباید به آن تن داد عمل کنم. آنجا به عکس می بیند اصلاً امر به معروف اقتضا می کند که با خود مقررات برخورد کند. اما اینجا امر به معروف اقتضا می کند که مقررات نظام اسلامی را رعایت کند.

بولتن: پس می توانیم نتیجه بگیریم که حضرتعالی معتقدید همین فقه رایج فقط رویکردی متفاوت با گذشته به آن بشود؟

بله! اتفاقاً همین هست یعنی گاهی تصور می شود که هم در حوزه و هم در حوزه فقه پویا و سنتی برخی تصورشان این است که مثلاً باید یک فقه جدیدی ایجاد شود. در فقه پویا و سنتی هم اینطوری نیست یعنی ما یک فقه نداریم پویا باشد و یک فقه داشته باشیم سنتی و بعد کسی بگوید که فقه سنتی همان فقه جواهری بوده که باید آن را کنار بگذاریم چون الان باید فقه پویا و پاسخگو باشد پس بنابراین آن را کنار بگذاریم و یک فقه جدید ایجاد کنیم.

آنجا هم این حرف غلط است کسانی که می گویند این را، حضرت امام و مقام معظم رهبری بر این توهم خط بطلان کشیدند که کسی فکر کند فقه پویا یک چیز است و فقه سنتی یک چیز دیگر. حضرت امام فرمود فقه همان فقه جواهری؛ یعنی همان فقه سنتی که داریم و همان متد استنباطی که داریم باید کاملاً محفوظ بماند و با همان متد و با همان روش ما با یک رویکرد جدید به فقه نگاه می کنیم. هم پویایی خواهد داشت یعنی فقه سنتی است که پویاست و فقه سنتی است که الان به آن رویکرد حکومتی می شود.

البته در گذشته اینکه فرمودید آیا این یک چیز جدید و ابداعی است و داریم یک چیز جدید ایجاد می کنیم؟ نه فقهای ما در گذشته هم چنین رویکردی داشتند منتها چون احساس می کردند زمینه اجرای آن اصلاً وجود ندارد به آن نمی پرداختند در نتیجه این نوع نگاه، کار فقهی قوی ای رویش انجام نشده به دلیل اینکه احساس می کردند شدنی نیست نه اینکه اصل ایده اش را نداشته باشند اصلاً اسلام یک نظام حکومتی است پیامبر که آمده حکومت تشکیل داده است امیرالمومنین حکومت تشکیل داده اند. نظام ولایت فقیه را در طول تاریخ غیبت ما داشتیم. همین خود نظام حکومتی مبتنی بر ولایت فقیه اساسش همین فقه حکومتی است اگر ما با نگاه فقه فردی نگاه کنیم که اصلاً بحث نظام ولایت فقیه را ما نداریم.

اصل آن بوده است منتها اینکه این فقه بهش توجه شود و مباحث فقهی با این رویکرد دیده شود چون احساس می کردند اصلاً زمینه آن نیست یعنی تحقیقی می شود صرفاً اکادمیک و در کتابخانه ها می ماند اصلاً به آن پرداخته نشده است. بنابراین در عین حال که این مطلب یک چیز جدید نیست به یک معنا ولی در عین حال کار جدید در حوزه کل فقه باید انجام بگیرد.

بولتن:حضرت امام در کتاب البیع می فرمایند که بخش زیادی از آیات و روایات ما در رساله عملیه آقایان و مباحث فقهی آنها وارد نشده است. حالا به نظر شما به تعبیر حضرت امام بخش زیادی از این آیات و روایات آیا ذیل همان فصول مثل کتاب الطهاره، کتاب الصلوه تا برسد به کتاب الدیات بسط باید شود یا نه، ما محتاج به یک سری فصول جدید هستیم مثل کتاب السیاسه، کتاب الاقتصاد، کتاب الولایه و یا فصول دیگری؟ آیا نیازمند این هستیم یا نه، این بخش زیادی از آیات و روایات ذیل همان فصول بحث می شود؟

بله! وقتی که ما می گوییم نگاه حکومتی شود تبعاً وقتی می خواهیم به همان مباحث نگاه کنیم یک بخش آن بخش تعیین وظیفه فرد است این همان مباحث را با نگاه حکومتی دیدن است. یک بخشی هم نه، این است که وقتی نظام شکل می گیرد ما نهادهای مختلف اجتماعی داریم؛ نظام های مختلف می طلبند مققرات مختلف می طلبند و همه اینها باید بر مبنای فقه شکل بگیرد. الان کار نشده است.

این بخشهایی است که چون احساس می کردند حکومت دست آنها نیست اصلاً کار نشده است. پس بنابراین اینها همه وارد می شوند برای وارد کردن اینها هم همان فرمایش حضرت امام است که اگر بخواهد این بخش سامان بگیرد باید از آیات و روایاتی استفاده شود که آن موقع چون احساس نیاز به آنها نمی کردند اصلاً وارد آن نشده اند. خیلی از روایاتی که استفاده فردی شده استفاده اجتماعی هم می شده بکنند اما آن بخش را توجه نکردند یعنی بنایی بر این نداشتند که وارد شوند.

بنابراین هم خود اینها متحول می شود هم یک ابواب زیادی افزوده می شود. چیزهایی اضافه می شود به دلیل اینکه خود اینها تغییر می کند به دلیل اینکه نگاه حکومتی به آن نشده است. افزوده می شود چون وقتی ما نگاه حکومتی کردیم فقط مباحث فردی نیست یک مباحث اجتماعی وارد می شود و ما حتماً فقه الاداره می خواهیم حتماً می خواهیم اینکه چگونه نظام حکومتی را اداره کنیم این به این شکل مطرح نبوده است، کلیت آن که بله فقیه یک ولایتی دارد ولی این ولایت فقیه اگر باز شود خب بحث این است که قانونگذاری به چه شکلی انجام بگیرد بحث این است که قوه مجریه طبق چه ضوابطی جامعه را اداره کند بحث این است که قوه قضائیه ما که حالا می خواهد نظام قضاء حکومتی بکند خیلی متنوع می شود.

مسائل جدیدی که امروز هست و انموقع اصلاً مطرح نبوده و چون ما نظام حکومتی نداشتیم هم اصلاً مطرح نمی شده است. مثلاً اصلاً ملکیت فضا در نظام فردی معنایی ندارد که فرد بگوید مالک فضاست اما الان ملکیت فضا مطرح است. بالاخره از فضای یک کشور می خواهند رد شوند نه فضای خانه یک فرد؛ اصلا ًبحث فردی نیست. ملکیت دریاها و خیلی از این مقولات اکنون مطرح است. اینها اصلاً موارد فردی نیست که یک فرد مالکیت اراده کند اقیانوس مثلاً اصلاً مالک فردی ندارد. بنابراین خیلی از مباحث بسیار گسترده ای مطرح می شود که در فقه حکومتی مطرح است و بحث نیست که همان مسائل فردی بیاید نگاه حکومتی شود اصلاً اینها مسائل جدیدی هست و تبعاً روابط بین الملل و اینها که در روایات و آیات ما هم مطرح بوده است نه اینکه مطرح نبوده باشد و ما الان بخواهیم بدون آیه و روایت از اصول آنها را درست کنیم.

اینها وجود داشته است در آیات قرآن در مسائل بین المللی در مسائل ملی و در روابط حکومتی و اینها چون اصلاً اسلام نظامی است که نظام حکومتی دارد. به فرمایش حضرت امام همه انبیا حکومت داشتند منتها برای بعضی از آنها زمینه فراهم نبود که آن را تشکیل دهند. و الا نظام الهی نظامی است که تمام شئون ات و فردی و اجتماعی را در بر می گیرد وقتی تمام شئون در اول رساله عملی است منتها چون نگاه فردی مطرح بوده است گفتند هر فرد مکلف است در تمام اعمال و حالاتش مقلد یک مجتهد باشد. خب این همان نظام فردی بوده است. اگر نظام اجتماعی شد آنوقت هر اجتماع همینطور است و هر فرد هم به لحاظ زندگی اجتماعی اش اینطوری است و فقط در مسائل فردی اش نیست. بنابراین همانطوری که حضرت امام فرمودند غیر از اینکه مجموعه بحث های فردی، نگاه فردی و نگاه اجتماعی می شود بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر در صحنه وارد می شوند که آنها هم باید تحقیق شوند. آن مسائل دیگر شاید موضوعاتش را اگر نگاه فردی کنیم، موضوعاتش با نگاه فردی دیده شده و مشخص شده است اما اینها هنوز خیلی هایش موضوعاتش هم موضوع شناسی نشده است و باید انجام بگیرد.

 

این مصاحبه ادامه دارد...
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها