به گزارش 598 به نقل از مشرق ،بودند کسانی که که قبل از وقایع فتنه سال 88 و حتی در اواخر سال 87 از وقوع
رخدادهایی خطرناک در انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم خبر میدادند.
پیشبینیهایی
که حتی از تریبون مجلس شورای اسلامی و در مقالات برخی روزنامهها نیز از
جانب چهرههای اصولگرا مطرح میشد اما غیر از کسانی که ریزنده اصلی طرح
فتنه بودند؛ بسیاری از فعالان سیاسی و حتی برخی از خواص به ماهیت این پیش
بینیهای اصولی وقعی ننهادند و این تساهل به نوعی سبب برخاستن یک غبار شدید
به نام فتنه در فضای ایران شد.
ذکر این مقدمه ضرورتی بود برای پرده افکنی از نوشته اخیر یکی از سران جبهه اصلاحات.
*یک گزارش خبری از آنچه در اتاقهای فکر اصلاحطلبان میگذرد!نوشتهای از
"مجید انصاری" که نه فقط یک یادداشت ساده که یک گزارش خبری نسبتاً کامل از افکاری است که این روزها در محافل اصلاحطلبان چرخ میخورد.
افکاری
که شاه بیتهای اساسی آنها نه تنها قصدی برای جدایی از فتنه و فتنهگری
ندارد بلکه هنوز هم از سران فتنه دفاع میکند؛ از واگذاشتن لقمه چرب ریاست
جمهوری دولت یازدهم حتی به قیمت حمایت تلویحی از یک کاندیدای اصولگرا
احتراز نمیکند و همچنان انگشت اشاره اصلی همه آنها (به صورتی خواسته یا
ناخواسته!) به سمت تضعیف یک جایگاه و یک ساحت و عرض اندام در مقابل اوست.
ولایت فقیه.!
مجید انصاری، معاون پارلمانی سیدمحمد خاتمی و عضو مجمع
روحانیون مبارز در یادداشتی که اخیراً در هفته نامه اصلاحطلب آسمان و با
عنوان "لوازم حضور اصلاحطلبان در انتخابات" منتشر کرد به این مقولات اشاره
کرده است.
او در دستنوشته خود با تاکید بر این مفهوم که
اصلاحطلبان به دلایل مختلفی مثل نبود "اطمینان از برخورد عادلانه و غیر
جانبدارانه مسئولان اعم از مجریان، ناظران و سایر دستاندرکاران" امکان
حضور در انتخابات را ندارند؛ جدای از آنکه منظور خود را از عبارت
"دستاندرکاران"! بیان نمیکند، به طرح قدیمی بهانهگیری علیه سپاه و بسیج
میپردازد و مینویسد:
"دسترسی جریانات سیاسی و مشخصا اصلاحطلبان
به ابزار تبلیغات اعم از روزنامه، سایت، صدا و سیما، تریبونهای عمومی مثل
نماز جمعه، مساجد، دانشگاهها و نیز ابزارهایی نظیر اردوهای راهیان نور و
طرح بصیرت بسیج که عمدتا در آستانه هر انتخابات با عناوین مختلف به تبلیغ
برای یک کاندیدای خاص میپردازند، بسیار محدود و در مواردی کاملا محال
است."
*طرفداران حصرشدگان! دوباره به صحنه بیایند!مجید انصاری در ادامه به حصر سرانه فتنه و توبیخ و تنبیه اغتشاشگران اشاره میکند و میگوید:
"پس
از انتخابات سال 88 حوادث تلخی اتفاق افتاد که باعث شد جمعی از عناصر فعال
در جبهه اصلاحات مورد تعقیب قرار گیرند. محکوم شوند یا در حصر قرار گیرند
که برای ایجاد فضای پرنشاط انتخاباتی لازم است این موانع برداشته شود تا
آنها و طرفدارانشان بتوانند در فضایی مناسب حضور دوباره خود را در عرصه
نشان دهند."سوال اما اینجاست که چرا در صحبتها و نوشتههای
مجید انصاری هیچ اشارهای به عاملیت حوادث تلخ سال 88 و ماجراهایی مثل
شهادت بسیجیان، توهین به مقدسات مذهبی ایران اسلامی در روز عاشورا، پاره
کردن عکس امام راحل و هجمه علیه ساحت ولایت فقیه نمیشود.
مجید
انصاری خواستار رفع تعقیب از کسانی است که رسماً علیه نظام جمهوری اسلامی
ایران اقدام به براندازی صریح، جاسوسی و خرابکاری کردهاند و "حضور دوباره
آنها در فضایی مناسب!" هیچ معنایی غیر از آشوب و اغتشاش و فتنه دوباره
ندارد.
این چهره اصلاحطلب همچنین به سمت مفهوم برآمده از تفکرات
آیتآلله هاشمی رفسنجانی یعنی عبارت "وحدت ملی"! نیز اشاره میکند و با طرح
چندباره این بهانه همیشگی اصلاحطلبان که "در کنار تهدیدات روزافزون
دشمنان خارجی اقتضا میکند در داخل کشور به سمت وحدت ملی و انسجام اجتماعی
حرکت کنیم"، از موسوی خوئینیها، خاتمی و عبدالله نوری به عنوان چهرههای
شناخته شده جبهه اصلاحات برای مردم یاد میکند.
چهرههایی که البته
مجید انصاری هیچ اشارهای به این نمیکند که برخی از آنها در ماجرای فتنه
دخالت مستقیم داشتند و برخی از آنها نیز به سبب جرمهایی که علیه نظام و
مردم مرتکب شدهاند به زندان نیز افتادهاند.
در واقع، از چرایی طرح
نام این افراد به عنوان چهرههای شناخته شده جبهه اصلاحات! که بگذریم نکته
محل تامل آن است که مجید انصاری چگونه بیمحابا و هنگامیکه هنوز خون شهدای
فتنه بر زمین مانده است؛ اینگونه از برخی افراد مدعی تقلب و احیای جنبش
سبز نام میبرد؟!
*از سعید حجاریان تا مجید انصارینکته
جالب و شاید بیتالغزل دستنوشته حجتالاسلام انصاری نیز اشاره صریح او به
تئوری "گفتگوی" سعید حجاریان است که چندی قبل توسط شخص حجاریان در روزنامه
شرق منتشر شد.انصاری در این بخش از یادداشت خود مینویسد:
باید تلاش گسترده در فضای غیر رسانهای و غیر تبلیغی برای انتقال مطالب از
طریق گفتوگوی مشترک با چهرههای موثر انقلاب از اصولگرایان تا علما و
چهرههای دانشگاهی به ویژه آنها که نقش برجستهای در کانونهای تصمیمگیری
نظام دارند، شکل گیرد.
*درباره منظور حجاریان و انصاریمنظور
مجید انصاری یا به عبارت سلیستر منظور سعید حجاریان، همان مفهومی است که
چندی قبل مورد تاکید عباس عبدی نیز قرار گرفته بود. عبارتی که البته
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز مضراب آن را با عنوان "کاندیدای حداقلی"
نواخته است.
طرفه
آنکه تئوری پردازان اصلاحات معتقدند در انتخابات آتی حتما یک کاندیدای
اصولگرا برنده انتخابات خواهد بود و در نتیجه به نفع دوم خرداد است که از
هماکنون به معامله و تفاهم تلویحی با اصولگرایانی بپردازد که مواضعی
نزدیکتر به اصلاحات دارند و درباره فتنه نیز حساسیت چندانی ندارند.این
در حالی است که چهرههایی همچون صادق زیباکلام، داریوش قنبری و تنی چند از
اصلاحطلبان دیگر نیز از برخی از این کاندیداهای باالقوه اصولگرا که از
شرایط همزیستی با اصلاحطلبان برخوردارند به صورت صریح نیز نام بردهاند.
نام
بردنی که اگرچه شخص حجتالاسلام مجید انصاری صریحاً نسبت به آن واکنش نشان
داده و حمایت علنی! اصلاحطلبان از چهرههایی مثل محمدباقر قالیباف را امر
محال لقب داده است اما نکته آنجاست که عدهای جان کلام را دریافتهاند.
به گزارش مشرق
،
جریان دوم خرداد همانگونه که آیتالله هاشمی نیز تاکید کرده است، "گفتگوی
معاملهگونه"! و حتی حمایت تلویحی از یک کاندیدای بالقوه و بالفعل اصولگرا
که از شانس زیادی برای طرح نام! در فضای انتخابات و یا شاید پیروزی در آن
برخوردار است را تحت عناوین مختلفی همچون "اصولگرای معتدل"، "کاندیدای وحدت
ملی"، "اصولگرای واقعی" و ... دنبال میکنند زیرا مجبورند به هر دو شرط
"باخت به احتمال زیاد" و "برد به احتمال کم"، بدنه دوم خردادیها را از کمای
سیاسی برهانند. و این همچنان که پیران اصلاحات هم گفتهاند و خواستهاند،
تنها راه است.*نکته واضح! از نگاه یک چهره اصلاحطلب پیرامون انتخاباتمجید
انصاری که در همین یادداشت گفته است ضرورت دارد زمینه حضور طرفداران
حصرشدگان اصلاحطلب! فراهم شود در ادامه گفتههای خود به نکتهای موهوم
اشاره میکند.
"این نکته بر کسی پوشیده نیست که امروز نیازمند بازسازی اعتماد مردم به انتخابات هستیم."اتفاقا
باید گفت که قاعدتاً تمام اکثریت مردم ایران، به انتخابات و همه پرسی در
نظام جمهوری اسلامی ایران اعتماد کامل دارند که در طول تاریخ انقلاب، هر
سال یک انتخابات پرشور را رقم زدهاند و رخدادهایی مثل مشارکت حداکثری مردم
در انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی که پس از وقایع فتنهبار سال 88 رخ داد
شاهد این سخن است.
در واقع، بر خلاف نظر حجتالاسلام انصاری نه
تنها واقعیت ماجرا این است که اعتماد مردم به انتخابات خدشهدار نشده است
بلکه نکتهای که بر همگان پوشیده نیست! این است که تشت رسوایی اصلاحات از
بام برافتاده است و القای زشت مقولاتی مثل "مشکّک بودن انتخابات در ایران" و
احیاناً طرح دوباره صحبتهای سخیفی مثل "تقلب در انتخابات" حنایی هستند که
دیگر رنگی بر آنها نمانده است.
*سه مرتبه اصرار بر گفتگو با اصولگرایاننکته مهم یادداشت معاون رئیس جمهور دولت اصلاحات اما پافشاری سه باره او بر مفهوم گفتگو و تعامل با اصولگرایان است.
او
به غیر از مورد اشاره شده در بالا که توضیحاتی پیرامون آن رفت، دو مرتبه
دیگر نیز در یادداشت خود از ضرورت گفتگو و تعامل با اصولگرایان سخن به میان
میآورد و حتی در این زمینه میگوید:
"نباید
از گفتوگو با رقبا و حتی مخالفان خود در داخل پرهیز کنیم. هزینه این
تعامل و گفتوگو را هم باید بپردازیم و از اتهاماتی نظیر سازش و معامله
نهراسیم."!و این تاکید افراطی عناصر اصلاحات بر مقولهای به
نام "گفتگو"، روایتیست از یک نقطه وصل میان عناصر دوم خرداد و برخی از
چهرههای اصولگرا که باید بیش از این درباره آن اندیشید.
فتنه
ضرورتاً میتواند همیشه در دامان اصلاحطلبان متولد نشود و رحمهای ناپاک
در میان هر گروه و طیف سیاسی که باشند، میتوانند نطفه فتنه را در خود
بپرورانند.