ندای انقلاب-وحید ماندگاری/جریان انحرافی در میان اصولگرایان که اخیرا حول محور یکی از شخصیت های سیاسی اقدام به تزریق بی قاعدگی سیاسی در مبانی ایدئولوژیک نیروهای اصولگرا ارزشی جامعه می نماید ،اهداف بلندی را مورد توجه قرار داده که نیازمند تدقیق و بررسی های عمیقی است.
این جریان که هم اکنون از منابع قدرت بهره گیری مناسب دارد ،با تجزیه نیازهای راهبردی خود و هدف گذاری های تعریف شده نیازمند برخی امکانات درونی و ابزارهای بیرونی برای تحقق بر نامه های خود می باشد.
درهمین زمینه و در ابتدا،چند پرسش اصلی می تواند سویه های بنیادین این جریان را مشخص سازد.پرسش هایی همچون :
1- این جریان به مثابه یک تلاش هدفمند به چه می اندیشد؟. آیا نهایت فعالیت آن در چارچوب معادلات سیاسی و صرفا برای انتخابات ریاست جمهوری است؟
2- جریان فوق آیا یک تلاش ایذایی برای یک مهره دیگر است؟.به تعبیر دیگر آیا لیدر کنونی این جریان ،عنصری«پیش فدا » است؟.
3- آیا جریان فوق تنها در حد بازی ها و رقابت های سیاسی مرسوم به فعالیت مشغول است؟
4- آیا جریان مزبور به دنبال مناسباتی فراتر از معادلات سیاسی مرسوم و به دنبال شکل دهی ساختار جدیدی است؟
5- آیا فعالیت های این جریان انحرافی می تواند ترکیبی از تمامی موارد گفته شده باشد؟
بی گمان پرداختن به هریک از این سوال ها و رسیدن به پاسخ های لازم می تواند سویه های رفتاری این جریان را وضوح بیشتری بدهد.برای رسیدن به این وضوح، بندهای بعدی این مطلب را باید در مدار توجه قرار داد.
جریان انحرافی به دنبال قطبیت
جریان انحرافی اصولگرایان نیازمند یک خلق یک «چهره» در جغرافیای سیاسی کشورمی باشد، چهره ای که می خواهد خود را به عنوان یک «پدیده جدید»، ظهور و بروز دهد اما بنا به واقعیت های موجود،جلوه گری اش چندان منطبق با گفتمان موجود انقلابی نمی باشد. گفتمانی که به دلیل کارکردش، نیروهای ارزشی حاضر نیستند شان و خواست خود را بدان اعطاء کرده و براحتی در اختیار پدیده این جریان قرار دهند.
این جریان که از هم اکنون علقه های دهک های ارزشی را از دست داده بر این باور است که شعار«استقلال»و«عدالت» درکاشانه این جریان لانه کرده و گفتمان مسلط آینده نیزبه سوی گفتمان آزادی (به تعبیر دقیق تر اعطای آزادی های فراسوی خطوط قرمز) میل خواهد کرد،لذا کسب علقه های دهک های بالا که طبقه متوسط و طبقات بالا را شامل می شود سخت مورد توجه آنان قرار گرفته است.
نگاهی به خطوط فکری این جریان نشان می دهد که اینان درجذب این علقه ها تلاش های بی شماری را ترتیب داده اند. ارسال این گراها اما تنها با دادن علائم کافی نیست آن چه که به تاکید مورد نیازآنان است،ایجاد یک دو قطبی به شکل «خیر و شر» می باشد .
جریان انحرافی به دنبال بی قاعدگی سیاسی
به بیان دیگرطرح برخی مطالب توسط جریان انحرافی اصولگرایان درمقابل باورها و هنجارهای نیروهای ارزشی،گرایش شدید به بروزدادن سیاست های لیبرالیستی در حوزه اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و... در بردارنده این موارد است که :
1- جریان انحرافی درمیان اصولگرایان برای خلق پدیده خود سخت نیازمند یک دو قطبی می باشد به شکلی که تعریف شدن لیدر آن ها حتی به عنوان یک قطب منفی چندان برای آنان نه تنها منفی شمرده نمی شود که حتی بهتر از بی نامی مطلق است.
2- این قطب منفی می کوشد با طرح مباحث ساختارشکن ،کانون های مقاومت و فشار را در برابر خود شکل داده و در حقیقت بتواند جایگاه خود را به عنوان یک قطب تثبیت کند.بنا بر باور این جریان، شکل گیری این کانون های مقاومت و سازماندهی عصبیت های بروز یافته می تواند، دهک های بالا را به سوی این جریان که درمقابل جریان ارزشی و مسلط جامعه است ،جذب و مجذوب سازد. تاکید یکی از مشاوران دولت اصلاحات مبنی بر این که در صورت کاندیدا شدن مهره این جریان باید از آن حمایت کرد چرا که خواست او با خواست آنها همپوشانی هایی دارد، در همین راستا قابل ارزیابی است.
اما فارغ ازخواست های اصلی این جریان ،باید دید که خطوط کلی دیگربرای ادامه فعالیت جریان فوق چه می باشد.در این زمینه باید گفت که جریان انحرافی از این پس خواهد کوشید:
الف- احساس بي قاعدگي سياسي را دربخش هایی از جامعه پمپاژ کند.به این معنا که فرد چنين احساس و استنباط كند كه قواعد و قوانيني كه بايد مناسبات سياسي را تعيين و هدايت كند از ميان رفته و قرار است قاعده جدیدی شکل گیرد.
ب- با شکل دادن به مباحث جدی و جدید هنجار شکنانه و ساختارشکنانه طی ماه ها و سال های آینده، پدیده خود را به عنوان یک نقطه گره منفی مطرح و مناسبات را حول قطب بندی جدید طراحی کند.
ج- با گفته ها و کردار های خود جریان اصولگرایی را به عنوان یک جبهه متحد دچار انشقاق کرده و جریان رقیب را در خود جریان اصولگرایان تعریف و تصویرکند.
د- گرایش های فزاينده به يك محیط «بحران زا و بحران زي» را برای ادامه فعالیت های خود تعریف کند.
ه- با توجه به نیاز به کار تشکیلاتی به دنبال شبکه سازی در محیط های مختلف بوده و در این زمینه فعالیت های خود را شتاب بخشند.در همین زمینه ارتباط با برخی سرشبکه های دانشجویی،هنرمندان و اصناف،ایرانیان خارج از کشور،توجه به برخی اقلیت ها، جمع شدگی پیرامون دستوركارهاي مختلف و گوناگون (متناسب با سلايق و علايق و مشي و مشربها )و... از جمله مواردی است که از هم اکنون بخش هایی از آنان در دستورکار قرار گرفته است.
ز- از هم اکنون این جریان برای خود تاکید بر موارد ذیل را لازم الاجرا دانسته است:
- آوانگارد بودن (پيشتاز كنشها و واكنشهاي نظري و علمي ـ سياسي ـ اجتماعي)
- چندساحتي (اجتماعي، فرهنگي، سياسي، حقوقي، اقتصادي) بودن؛
ـ ملي (مستقل و بومي) بودن ( با تأكيد بر چارچوبهاي فراخ هويتي «ديني ـ ايراني»)
ـ تشكيلاتي ( اما نه لزوماً حزبي) بودن
- ايجاد تشكيلات منظومهاي و خوشهاي متكثر
- تعمیق و گسترش مجادلات کلامی – رسانه ای
- اصلي و فرعي كردن چالشهای موجود جامعه
- تاکید بر«صورت» مبانی بدون داشتن دغدغه «سيرت» آن
- تلاش برای راديكاليزه کردن هويت هاي ارزشی در برابر خود تا بالاترین سطوح ممکن
- تلاش برای شکل دهی به نظام نخبگانی مطلوب خود با تکیه بر استفاده از ابزارهای تشویقی،کنترلی و حتی تحریمی موجود در مجوزها ،امکانات و تسهیلات
- اتكای بیش تر بر اقلیت معتقد و تلاش برای ایجاد اقلیت های متعدد صنفی و قشری
- گشایش نسبی در فضای اجتماعی- فرهنگی
- تلاش برای ایجاد شكاف میان بازیگران(الیت) رسمی حكومتی(حاكمیت دوگانه)
- تلاش برای ایجاد شكاف میان «عمل» و «نظر» برخی نخبگان سیاسی
- کوشش جهت شكاف میان نظام اجتماعی و نظام سیاسی و قراردادن نظام سیاسی در برابر وضعیت«پات»(مسلوب الاختیارشدن)
- گرایش فزاینده به یك نظام بحران زا و بحران زی
- ایجاد شکاف میان جبهه اصولگرایان از طریق انشقاق میان تشکل های انقلابی
و...
با توجه به موارد گفته شده از هم اکنون باید دانست این جریان انحرافی مهمترین نیاز خود را حول مخالفت ها و طرح خود به عنوان یک قطب منفی طراحی کرده و نیروهای ارزشی باید هوشیار باشند که تله ای تحت عنوان «واکنش گیری » از سوی این جریان در نقاطع مختلف تعریف می شود تا آن قطب بندی موردنظر خود را عملیاتی سازند.
اما در این میان توجه به یک واقعیت دیگر نیز باید مورد توجه جدی قرار گیرد و آن این که این اهداف بیش از هر عامل دیگری موجب آن خواهد شد که جریان فتنه به یک تنفس دست یابد؟.تنفسی که احیا را برای آنان میسر تر و کاهش هزینه ها را برایشان مطلوب تر می سازد.
نحوه برخورد با جریان انحرافی
در این میان اما نکته اصلی این است که در مقابل جریان فوق باید خود رامجهز به چه استراتژی،راهنمای عمل،تاکتیک و تکنیکی نمود.
مواجهه با این جریان چون زایش شده در دل خود اصولگرایان می باشد نیازمند مهارت و تدبیرهایی است که از سویی بتواند«جبران مافات» نقص های اصولگرایان را بنماید و از دیگر سو تدبیرهای «ماآت» را مدنظر داشته تا بتواند با کمترین هزینه به مدیریت صحنه بپردازد. لذا باید در این زمینه گفت:
1- جریان انحرافی با توجه به نیاز شدید جهت عبور از بی نامی و رقم زدن شهرت برای خود سعی در طرح نام و پدیده خود داشته و با طرح مسائل مختلف و در تضاد با هنجارهای موجود به دنبال ایجاد فضای دو قطبی است.لذا با توجه به آموزه های چپ کاملا مشهود است که وی درچارچوب این استراتژی به دنبال آن است که به اصلی – فرعی کردن مسائل پرداخته و موضوعات «خود خواسته» را به عنوان مسائل اصلی کشور طرح نموده و بدین سبب با سوارشدن به بال واکنش مخالفین به سوی ثبیت خود رفته و ضبط شرایط به نفع خود را رقم زبند. در این زمینه
الف- باید مانع از خواست وی برای دوقطبی شدن فضا شد.
ب- با توجه به تلاش جریان انحرافی اصولگرایان مبنی بر استفاده از ظرفیت نظام نخبگانی مورد تاکید خود، نگاه به این مقوله نیز باید مورد توجه جدی قرار گیرد.ب این معنا که چون نظام نخبگانی مورد نظر آنان برپایه نظام مالی و ارتباطات و اعطای رانت می باشد ،«سماجت مقدس» در آنها کمتر یافت می شود یعنی تلاش مقدس برای رسیدن به اهداف.دقیقا آن چیزی که دولت دهم ونهم به مدد آن بر گروه های سیاسی فائق آمد.لذا باید در این زمینه رسانه ها را توجه داد که در دام نخبگانی آنان نیفتاده و به آنان سرویس های آگاهانه و ناآگاهانه ندهند.
ج- مظهر جریان انحرافی اصولگرایان تلاش دارد با طرح مسائل مختلف گروه های مرجع بویژه روحانیت را در مجادله و مخاصمه با خود درگیر سازد .چرا که تدبیرگران این جریان بر این باورند که روحانیت اعتماد عمومی و اعتبار خود را از دست داده و نقش آفرین همچون گذشته عمل نخواهد کرد و گروههای مرجع جدیدی توان نقش آفرینی در معادلات آینده را خواهند داشت.لذا با توجه به این مهم ابعاد پنهان تلاش برای نظم و سیاق دادن به نظام نخبگانی این جریان خود را ظهور وبروز می دهد.
د- سرمایه گذاری در استان ها و شهرستان ها با ضریب بالای بخش های قشری و قومی و عشیرگی در قالب لویی جرگه از جمله اقداماتی است که جریان انحرافی اصولگرایان به شدت در پی عملیاتی ساختن آن می باشد.نگاهی به این اقدام در بردارنده این نکته می باشد که این اقدام پیش درآمدی برای انتخابات مجلس و سپس تجمیع سرمایه اجتماعی برای انتخابات آتی ریاست جمهوری و در گام بعدی به صحنه آوردن آنان به عنوان یک نیروی اقدام کننده در صحنه های مختلف می باشد.
در حقیقت می توان گفت اقدام در این عرصه بخشی از سیستم سوئیچ بوده که یک قطعه پازل آن نگاه به نظام نخبگانی بوده و قطعه ای دیگر را توده گرایی صرف سامان می دهد .
ه- مظهر جریان انحرافی اصولگرایان برای عبور از نقد ها و آسیب هایی که ممکن است به آن وارد شود یک بازی کشویی را با رئیس جمهور تعریف کرده و ضمن پنهان کردن خود پشت وی سعی می نماید که از ایشان به عنوان یک عامل خنثی کننده نقدها استفاده بجوید.در این زمینه پیشنهاد می شود که باید به سمت اتمیزه کردن این مظهر جریان انحرافی رفته و با جدا کردن وی از رئیس جمهور قدرت برخورد بدون ملاحظه با وی در چارچوب همان نظریات گفته شده را دنبال کرد.
جریان انحرافی اصولگرایان و قدرت رسانه
اگر بپذیریم که «رسانه» همواره به عنوان یک «قدرت پشت گفتمان»مطرح بوده چندان عجیب و غریب نخواهد بود که تلاش جریان های مختلف سیاسی را برای بدست گیری و کنترل آن ها را شاهد باشیم.القاء،اقناع،وانمودگی(«هست» کردن «نیست ها» و «نیست» کردن «هست ها»)و...مواردی هستند که توامان با برخی عملیات های روانی همراه و همنشین شده و شکلی از باور سازی را سامان می دهند.
در این میان اما پرسش اساسی این است که بهره برداری این جریان از وضعیت رسانه ها چگونه خواهد بود.
بر این باوریم که این جریان در ابتدا به دو شکل رسمی و غیر رسمی به فعالیت مشغول خواهد شد.در شکل رسمی این جریان با توجه به در قدرت بودن دارای سهمی از رسانه ها می باشد که حداقل مطلوب برای آن ها د این وضعیت الف- ماندن در کمپین این جریان ب- عدم سرویس دهی به جریان های مقابل و ج – بازی در ساحت و عرصه سرآمدان این جریان می باشد.ازدیگر سو جریان مزبور تلاش خواهد کرد که از میان رسانه های موجود به یارکشی پرداخته وآنان را با خود همراه سازد.ازدیگر سو در فضای غیر رسمی نیز تلاش برای برای راه اندازی سایت های مختلف و برخی پایگاه های خبری از جمله تلاش های این جریان می باشد.به بیان دیگر این جریان انحرافی تلاش دارد صحنه نیروهای رسانه ای را با برخی ناهمواری روبرو سازد.لذا ما در این عرصه شاهد خواهیم بود که
1- با توجه به مجادلات و نزاع های سیاسی بدنه رسانه های اصولگرا چند پاره شده و از سال آینده شاهد نزاع رسانه ای و تقابل آن ها بایکدیگر باشیم.
2- سایت ها،روزنامه ها و شبه رسانه هایی همچون sms و شب نامه واردعرصه رسانه ای کشور شوند.
3- شاهد فشار به برخی رسانه های مستقل بابت عدم همراهی با جریان انحرافی باشیم.
4- تغیر رفتار برخی رسانه ها را ملاحظه کنیم.