به گزارش 598، علیرضا زاکانی در هفته نامه خودش(پنجره) نوشت: در روز دوشنبه، بیستودوم آذرماه
رییسجمهوری، آقای منوچهر متکی را از مسئولیت وزارت امور خارجه عزل کرد. در
اینباره به موارد زیر اشاره میکنم:
1- عزل وزرا از اختیارات رییسجمهوری است و رییسجمهور میتواند، اگر
نخواست با کسی کار نکند، از این رو هر مدیر و صدالبته هر رییسجمهوری باید
تیم همراه و یکدل خود را داشته باشد. علاوه براینکه مسایل سیاسی و امور
مدیریتی پیچیده است و این احتمال وجود دارد که در پشت ظاهر این جابهجایی
سئوالبرانگیز، حقایقی پنهان باشد که همه دلسوزان نظام، در صورت باخبر بودن
از آنها، به آقای رییسجمهوری برای این عملکردشان حق بدهند.
2- ما در مجله پنجره همیشه سعی کردهایم مشرب اصولگرایانه داشته باشیم.
دفاع از حق از ویژگیهای اصولگرایی است. پنجره در حوادث سال 1388 از
احمدینژاد و دولتش دفاع کرده است و امسال نیز در امر هدفمندی یارانهها و
برنامههایی نظیر سفر به سازمان ملل یا سفر به لبنان، از عملکرد خوب
رییسجمهوری که مایه آبرومندی و سربلندی ایران و اسلام بود با تمجید و
احترام یاد کرده است. اصولگرایی و اخلاق اسلامی حکم میکند که ما نسبت به
برخی مواضع ابهامبرانگیز سئوال داشته باشیم، چراکه اخوک من صَدقک لا من
صدقک.
3- جابهجایی مدیر امور خارجه در عرف بینالملل مسألهای مهم و خطیر تلقی
میشود. معمولا وقتی وزیر خارجه ناگهانی و در شرایط غیر معمول جابهجا
میشود که حادثهای نظیر کودتا یا جابهجایی غیرمترقبه رییس دولت یا حکومت
رخ داده باشد. وزیر امور خارجه بهدلیل اتکا اظهاراتش به سوابق کارشناسی
جایگاه مهمی دارد و به همین دلیل حتی در جابهجاییهای تند، ترکیب وزارت
خارجه و شخص مدیران دستخوش تغییر نمیشوند یا این اتفاق دیر میافتد. تلقی
دوست و دشمن از این اتفاق چه خواهد بود. بله؛ عدهای خواهند گفت
رییسجمهوری ایران در اوج قدرت است، ولی این روش جای طرح شبهات و
دشمنشادیهای زیادی را در حوزههای مختلف فراهم میکند. دوستداران جمهوری
اسلامی در خارج از کشور با گزینهها و حدسیات متفاوت و ناملایمی دست و پنجه
نرم خواهند کرد.
4- عزل در سفر معمول نیست. فرد معزول حتی فرصت درددل با کسی ندارد و
نمیتواند هیچ اقدامی کند. از سویی باید به وظیفه خود عمل کند و از سویی با
بیمهری مسئول مافوق خود بسازد. در چنین اتفاقی شخصیت و روحیه مسئول به
شدت لطمه میخورد و تحقیر میشود. بعد دیگر این اتفاق، در روند انجام
مأموریت خود را نشان میدهد. یادمان باشد وقتی آقای خاکسار قهرودی از ریاست
سازمان حج و زیارت عزل شد، مسئولین سعودی مذاکرات را قطع کردند و حاضر
نشدند با ایشان صحبت را ادامه بدهند. این توهین بزرگی به ملت بزرگ ایران
است که بهواسطه عدم صبوری ما صورت گرفت. اگر آقای عبدالله واد،
رییسجمهوری سنگال، فقط به آقای متکی میگفت شما که از سوی رییسجمهورتان
عزل شدهاید، چگونه پیام او را برای من آوردهاید؟! برای ایران عزیز ما بد
نبود؟! اِنشاءالله که چنین اتفاقی برای آقای متکی نیفتاده و خبر دیر به
سنگال رسیده باشد. ولی آیا جا نداشت براساس این ملاحظه، رییسجمهوری در
اقدام خود تعجیل نمیکرد.
5- اذهان اهل سیاست درباره این عمل دچار دلهره و تلاطم میشود. مگر متکی چه
کرده بود و چه خطایی از او سر زده بود که احمدینژاد در آستانه تعطیلات سه
روزه خود، پیامی به او میدهد تا آن را به کشوری در غرب آفریقا برساند و
در همان سفر او را عزل میکند. آیا متکی قصد کودتا داشت؟ آیا از او خطایی
نابخشودنی سر زده است؟ آیا رییسجمهور نگران چیزی است که مدیر خود را در
تهران عزل نمیکند و او را به سفر میفرستد و بعد برکنارش میکند.
6- سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طبق قانون اساسی زیر نظر رهبری انقلاب،
راهبری میشود. آیا این مدل تغییر و مشی مطابق روش رهبر معظم انقلاب است؟
بهعنوان مثال در شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت افرادی
هستند که در فتنه سال گذشته مواضع غیرواقعبینانه و دور از حقیقت داشتند در
طول این مدت نیز سخنرانی و موضعگیریهای نادرستی کردهاند. رهبری در قبال
این عده چه کرده است؟ ایشان ملاحظه دوره عضویت و مروت شخصی آنها را
کردهاند. معظم له برای آنکه حتی المقدور ظرفیتی از انقلاب حذف نشده و یا
آبرو و حیثیت این افراد لطمه نخورد، آنها را عزل نکردهاند. پس میتوانیم
نتیجه بگیریم که اولین مطلب در این بخش آن است که چنین شیوهای در
جابهجایی و عزل با سیره کریمانه رهبری بسیار متفاوت است و به احتمال زیاد
بدون اطلاع ایشان صورت گرفته است. ضمن آنکه هنوز از تاکیدات رهبری در مورد
محوریت داشتن وزارت امور خارجه در حوزه سیاست خارجی فاصله چندانی
نگرفتهایم.
ذهنیت نیروهای حزباللهی در مورد این شیوه تغییر و موضع رهبرمعظم انقلاب در
قبال آن، این سئوال را هم ممکن است بهذهن متبادر کند که آیا اصل عزل آقای
متکی و اصل انتصاب آقای صالحی بهعنوان سرپرست، با اطلاع و نظر موافق
رهبری بوده است یا نه؟!
پاسخ به این سئوال برای نیروهای حزباللهی جامعه بسیار ضروری است. مگر نه
اینکه رییسجمهوری خود را سرباز ولایت و رهبری معرفی میکند، چگونه ممکن
است او در جایی که نص قانون به مدیریت رهبری اشاره کرده است، برخلاف نظر
ایشان عمل کند. آیا میتوانیم باور کنیم احمدینژاد اصولگرا و مقید به
تبعیت عملی از ولایتفقیه، کاری برخلاف نظر رهبری کرده باشد؟ این جابهجایی
سریع و غافلگیرانه - دستکم در شرایط حاضر - توان ما را برای دفاع از
اصولگرایی رییسجمهوری کم کرده است. به هر حال امروز دلسوزان نظام و
رییسجمهوری میهراسند که اینگونه اقدامات، مرزشکنیهایی در مسیر تغییر
قواعد حساس بازی سیاست در آینده دولت و در دولتهای آینده باشد.
7- این عمل رییسجمهوری از حیث روانی آثار درازمدت نیز سئوالبرانگیز است.
آیا هر وزیری که به سفر برود، باید بترسد که ممکن است جابهجا شود. فرض
کنیم چنین احتمالی خیلی محدود باشد، آیا باز دلهرهآور و اطمینانستیز
نیست. آیا اعتماد بهنفس مدیران، علاقه و عشق آنها به کار متزلزل نمیشود.
اگر وزیری نظری مخالف نظر رییسجمهوری بدهد، باید واهمه عزل داشته باشد؟!
اگر پاسخ سئوالهای مفروض و مورد اشاره دقیق داده نشود چهره رییسجمهوری
خدوم خستگیناپذیر کشور به غبار اوصاف نامبارکی از جنس تمایل به مدیریت
تکنفره کشور و... آغشته و آلوده میشود.
8- فرض کنیم که همه وجوه رفتار رییسجمهوری در این باب درست باشد و آقای
متکی مستوجب تغییر بوده است و این تغییر نیز آنقدر فوری بوده است که او
نمیبایست پایش به داخل خاک کشور میرسیده است. با این اوصاف آیا افرادی که
برای خود شأن قایل هستند و از ریخته شدن آبروی شخصی و سابقه مدیریتی خود
واهمه دارند، حاضر میشوند در چنین کابینهای مسئولیت بپذیرند؟!
با این اوصاف ترکیب دولت چگونه خواهد بود؟! خطری که وجود دارد این است که
شاید در بین اعضاء هیأت وزیران افرادی پیدا شوند که برای حفظ منصب وزارت،
بیشتر از اظهارنظر کارشناسی به اظهارنظر مصلحتی بپردازند.
9- افکار عمومی و قضاوت اهل سیاست و داوری چهرههای خبره و متعهد نظام
درباره این عمل شاید مثبت نباشد. سبک کار از مروت و روحیه پهلوانی دور است.
اخلاق اسلامی و سیره ایرانی که موردنظر رییسجمهوری است، ایجاب نمیکند که
با افراد اینگونه تعامل شود. بزرگان و نامآوران حریف و دشمن خود را
اینگونه حذف نمیکردند چه برسد به مدیر باسابقه خود، افراد دنیادیده از
اینگونه اعمال تعابیر شخصی خوبی ندارند و ساحت احمدینژاد اصولگرا و
سادهزیست قطعا از چنین تدابیری به دور و منزه است. ضمناً این نوع عزل بار
شرعی هم دارد. آبروی مؤمن در خطر است. انسان چقدر باید زحمت بکشد و پاک
زندگی کند تا در نظام اسلامی به منصب بزرگ خدمتگذاری و وزارت برسد! آیا
سزاوار است که چنین اشخاصی را پس از پنج سال تلاش، یکشبه و در سفر برکنار
شوند، آیا در تاریخ نخواهند گفت حتما مسأله مهمی بوده است که چنین برخورد
سختی با آنها شده است!
آقای احمدینژاد در چهار روز مانده به پایان مهلت کاری دولت قبلی، آقای
محسنی اژهای، وزیر خدوم و باذکاوت اطلاعات و آقای صفار هرندی مدیر متعهد و
ارزشی وزارت فرهنگ و ارشاد را عزل کرد. آیا با آبروی این افراد بازی نشد؟!
چرا باید چنین اتفاقی از جانب یک چهره سیاسی متدین و مذهبی تکرار شود.
بهراحتی و بدون توضیح و مقدمه، یکشبه، یک مدیر در حال انجام مأموریت -
آنهم مأموریتی از جانب شخص رییسجمهوری - عزل شود! تکلیف آبروی انسانهای
آبرومند و بار شرعی آن چه میشود.
10- رییسجمهوری در دولت قبلی خود جابهجاییهای گستردهای داشت، بهطوری
که خیلی از اهالی سیاست نسبت به تزلزل رأی اعتماد کلیت هیأت مدیران نگران
شده بودند. در طول یکسال گذشته ثبات بر هیأت دولت حاکم بود و این
نشاندهنده توانمندی رییسجمهوری در مدیریت تیم همراهش بود. جابهجایی این
گونه آقای متکی نگرانیهای سابق را دوباره به اذهان دلسوزان نظام و دولت
خدمتگزار احمدینژاد بازمیگرداند.
رییسجمهوری محبوب که از پشتیبانی رأی بالای مردم در خرداد سال 1388
برخوردار است، میتواند بسیار بهتر از این عمل کند که اینچنین شبهاتی،
خاطر نیروهای حزباللهی و شیفتگان انقلاب اسلامی را مشوش نکند.