به گزارش رجانیوز، «جیگر» تیتر نخست سایتهای اصلی جریان سبز شده و این رسانهها چنان در رسای آزادگی و تاثیرگذاری این شخصیت عروسکی صحبت میکنند که اگر کسی از اوضاع سیاسی ایران باخبر نباشد و به طور اتفاقی با این اخبار روبرو شود، قطعا خیال میکند که جیگر یکی از سران اصلی جنبش براندازی در ایران است.
کاراکتر «جیگر» از جمله کاراکترهای جدید مجموعه «کلاه قرمزی» است که اگرچه ظاهرش شبیه به الاغهاست اما به واسطه تاکید بر این موضوع که خر نیست بلکه جیگـــر است به شدت مورد توجه مخاطبان تلویزیون قرار گرفته و بسیاری از منتقدان نیز طراحی چنین کاراکتری توسط جبلی - طهماسب را ستودهاند. جالب اینجاست که شخصیت جیگر در دی وی دیهای «کلاه قرمزی» که از طریق شبکه نمایش خانگی به بازار عرضه میشود هم جای ثابتی دارد.
چند روز پیش وقتی خبر ممنوعالتصویر شدن این عروسک کارتونی منتشر شد، رسانههای خبری ضدانقلاب و وابسته به جنبش سبز، به طور جدی به این مساله پرداختند و با ارائه انواع تحلیلهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، این موضوع را به ماجراهای سیاسی در ایران ربط دادند. حتی سایت اینترنتی تلویزیون دولتی بریتانیا نیز که مدعی حرفهایگری است، این خبر را به عنوان یکی از تیترهای اصلی خود در صفحه نخست منتشر کرد و جالب اینکه این خبر در مدت بسیار کمی، به پربینندهترین مطلب این سایت نیز بدل شد تا جنس تفکرات مخاطبین این رسانه انگلیسی مشخص شود.
حتی تکذیب این خبر از سوی تهیه کننده مجموعه کلاه قرمزی هم باعث نشد تا چیزی از جنب و جوش این سایتها کم شود و سبزها کماکان مشغول ارائه تفسیرهای جالب از این ماجرا هستند. این مساله و تمرکز عجیب جریان رسانهای ضدانقلاب بر این خبر، کارشناسان مسائل ایران را متوجه یک نکته جالب کرده است؛ مسالهای که مشخص میکند «جنبش سبز» نه یک حرکت اجتماعی و مدنی منسجم و هدفمند بلکه خروج ناگهانی یک سیل عاطفی و احساسی با چاشنی هیجان بود که از سوی برخی افراد و به منظور تفریح، جدی گرفته شد.
نگاهی به مناسبتهایی که این جریان خواهان حضور در خیابانها شده بود، موید این مساله است. تشویق به حضور دختران و پسران در روز «ولنتاین» در خیابان و خرید خرسهای عروسکی قرمز و به نمایش گذاشتن آنها در کوچه و خیابان، از جمله طرحهایی بود که صراحتا نشان داد این افراد اساسا خروجی مشخصی به نام جنبش اجتماعی ندارند و تنها به دنبال پیگیری یک سرگرمی هستند. حضور در خیابان هم – فارغ از برخی گروهها و تشکلات تروریستی که به طور بنیادین به دنبال آسیب زدن به اموال عمومی و همچنین اعتقادات مذهبی و ملی ایرانیان بودند – به یک بازی جذاب و هیجان انگیز برای برخی از افراد تبدیل شده بود؛ به طوری که یکی از حاضران در تجمعات پراکنده اواخر سال ۸۹ که به «سهشنبههای اعتراض» موسوم شد، در وبلاگ شخصی خود نوشت که حضور در این مواقع در خیابان باعث میشود تا به او و دوستانش «خوش بگذرد.»
این نکته در رفتار رسانهای این روزهای جریان سبز کاملا مشخص و هویداست. زمانی که خبر بستری شدن میرحسین موسوی در بیمارستان هم کوچکترین تاثیری بر فضای سیاسی کشور ندارد، «جیگر» عامل تحرک اصلی این جریان است و خوراک اصلی تحلیلها و بیانیهها و کاریکاتورهای سبز را به خود اختصاص میدهد. شاید اگر موسوی که با توهم همین جماعت، روبروی مردم و انقلاب اسلامی ایستاد، اکنون به اطراف خود نگاه کند، افسوس بخورد که چرا خود را فدای کسانی کرده که این روزها یک الاغ عروسکی به مهمترین دغدغه شان تبدیل شده است.